خدا نکنه که اینطوری بشع😔
یه وقت با خدا بد حرف بزنی☹️
خدا یا جون هر کی دوس داره پیام آخر رو سین نزن😭
@shahadat_dahe_hashtad
کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
#تلنگر
مطمئنم👌🏼؛
اگر گناه وزن و سنگینے داشت!⚖
اگر لباسمون را سیاه مےکرد!👣
اگر چین و چروک صورتمون رو؛
زیاد میکرد!!🚫
بیشتر از اینها حواسمون به خودمون بود...😔👌🏼
قبول دارے؟!💔
#گناه
قد روحمون رو خمیده کردهـ
چهره بندگی رو سیاه[⚫️] و چین و چروک به #پیراهنسعادتمون انداخته ولـی خودمون #توجہ نداریمـ👌
@shahadat_dahe_hashtad
کانال💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
از #ابراهیمهمت به #بسیجیان_امامخامنهای
🕊چشم شهيدان و تبلور خونشان به شما دوخته است✨ بپاخيزيد واسلام را و خود را دريابيد نظير انقلاب اسلامي ما در هيچ کجاپيدا نميشود☝️
#شهیدمحمدابراهیم_همت
@shahadat_dahe_hashtad
کانال💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
بسم رب الشهدا والصدیقین🌹
#خاطره🌱
وقتی در راه شهید و برای رسیدن یه شخصیت شهید تلاش می کرد، گاهی به مشکلاتی بر می خورد
یا یه سری افراد اذیتش میکردن
یا طعنه میزدن، تیکه مینداختن
مسخره میکردن یا کلی بهش فحش میدادن.....اما هیچوقت از تلاشی که میکرد پشیمون نمی شد!
چون برای شهید تلاش می کرد....
برای شناخت شهید
برای تقرب به شهید و شبیه شدن به شهید🌹
بهش میگفتم محمدرضا!
آخه چرا ادامه میدے؟!
آنقدر خودتو کوچیک نکن....
به اندازه کافی شهید رو شناختی....
به چه قیمت اخه؟!آنقدرمسخرت میکنن!
لبخند میزد میگفت:
"بابا چیزی نشده. چیز خاصی نیست براے شهیده...."
لبخند میزد وخیلی راحت می گذشت❤️
بعد شهادتش حرفشو درک کردم....
هر کاری کرد برای شهید بود
در پایان شهادت روزیش شد....🕊
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری🌷
@shahadat_dahe_hashtad
کانال💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
#درآرزوۍشھادٺ💎♥️
بہمرگِداخلِبسٺر
نمـۍشود؛دݪبسٺ
خُداڪُندڪھ
شھادٺ بہدادِمابرسد
#اللّھُمارزقݩاٺوفیقالشھادة♥️☘
@shahadat_dahe_hashtad
کانال💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
🌹*اربعین آخر*🍃
آقا جواد آرزو داشت اربعین با خانواده به زیارت ارباب بره. اما محرم همچون سالهای قبل عازم سوریه بود. لذا از قبل محرم نیازهای سفر اربعین رو تهیه کرد و برای دختر کوچکش یه کالسکه خرید تا وقتی از سوریه برگشت، بتونن به پیاده روی اربعین برن!
🍃محرم که شد به سوریه رفت، روز هشتم محرم تو عملیات مجروح شد و دوتا تیر به دست و پاش خورد. اصرار مسئولینش هم نتونست او رو برای مداوا به تهران برگردونه. با اون وضع تو سوریه موند و فرماندهی عملیات رو در دست گرفت.
🍃حدود بیست روز بعد،ماشینش روی تله ی انفجاری کنار جاده رفت و با شدت انفجار از ماشین به بیرون پرت شد. مجروح و بیهوش، به بیمارستان حلب رسوندنش و بعد از دو روز به بیمارستان بقیة الله تهران منتقلش کردن.
یک هفته بعد، با پایی شکسته و تنی مجروح از بیمارستان مرخص شد
🍃حالا دیگه نزدیک اربعین بود و همه جا حال و هوای اربعین رو داشت. آقا جواد دلش کربلا بود و تن مجروحش تو خونه. جالب اینکه خیلی ها نمی دونستن تو سوریه مجروح شده و فکر میکردن آقا جواد تصادف کرده. زائران عازم اربعین که برای خداحافظی پیشش میومدن میگفت: «خوش به سعادتتون ماهم قرار بود امسال برای اربعین بریم کربلا، که من به این روز افتادم.»
با خنده میگفت: «به خانمم میگم میخوای روی ویلچر بشینم و بچه ها رو بغل کنم و راهی کربلا بشیم؟!»
🍃موقع خداحافظی برای اینکه زائرین کربلا یادش کنن، بهشون یه نشون میداد، میگفت: «هر وقت از داخل صحن اباعبدالله، از دیوار شیشه ای دور گنبد، چشم تون به گنبد حرم امام حسین(ع) افتاد، یاد من کنید و برای فرج امام زمان خیلی دعا کنید» 😢
#شهید_جواد_الله_کرم🌷