eitaa logo
「 شھـادت + دهــ‌‌⁸⁰ـه 」
671 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1هزار ویدیو
38 فایل
بـه‌نـام‌خـداونـدمـھـربان🌱 ‌ مـا‌دهـه‌هشـتادیـا،تـا‌ظـھـورمنـجی جـھانـیان‌ازپـای‌نخـواهیم‌نـشسـت‌ تـا‌شـھـادت‌دررکـاب‌مـولا✌️🏻😎 ‌ 📞📻 ¦ ارتـبـاط‌بـا‌مـا : @a22111375 📞📻 ¦ نـاشـنـاسـمـون: https://harfeto.timefriend.net/16090015668784
مشاهده در ایتا
دانلود
❁|•❁|•❁|•❁|•❁ ♥️ یادمان باشد گنـــــاه ڪه ڪردیم آن را به حساب نگذاریم، میشود جوانے ڪرد⇩⇩        《به عشــــق 》 و به رسید⇩⇩        《فــــــــداے 》 •|[ ما‌شهـادت‌دادیم‌ڪه‌شهـادت‌زیباست]|• @shahadat_dahe_hashtad 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
هـــــزار قصـــه نوشتیــم بـــــر صحیــــــفه‌ی ِ دِل♡´・ᴗ هنوز عشـــ❤️ـــــقِ تـــو عنوانِ سَـرمقــاله‌ی ماسٺـ . . . #سلام‌_علی_ساکن‌_کربلاء #کربلا💕 #بین_الحرمین🍃 @shahadat_dahe_hashtad 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
🌿•| "سـرِ دوراهۍِ گنـاه‌ و ثَوابـــ به حُب شهادتـــ  فِکرڪُن :) به نگـاه امام‌‌زِمانتـــ فکرڪُن بِبین میتونۍ از گنـاه بِگذَرۍ؟! ___________ @shahadat_dahe_hashtad 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
دنیا ڪه جاے ما حسینےها نبود من بہ عشق ڪربلاے تو بہ دنیا آمدم بین غربٺ مانده‌ام انگار دور از ڪربلا ماهےام ڪه دور از آبے دریا مانده‌ام ❤️ 🌷 🌙🌷 @shahadat_dahe_hashtad 💞شهادت+دهه هشتاد💞
🕊خدایا! می‏خواهم فقیری بی‌‏ نیاز باشم، که جاذبه‏ های مادی زندگی، مرا از زیبایی و عظمت تو غافل نگرداند. 🥀 @shahadat_dahe_hashtad 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
راست گفته اند عالم از چهار عنصر تشکیل شده : آب ، آتش ، خاک ، هوا … آبی که از تو دریغ کردند آتشی که در خیمه گاهت افتاد خاکی که شد سجده گاه و طبیب درده و هوایی که عمری ست افتاده در دل ها ترکیب این چهار عنصر می شود کـــــــــــــــربلا #اللهم‌الرزقنازیارة‌الحسین‌فی‌یوم‌الاربعین @shahadat_dahe_hashtad 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
دوستان پیام سنجاق شده رو بخونید ♥️🍃 و کسایی که شرکت کردن هم به پیوی من پیام بدن شب زنده داریمون امشب فردا و پس فردا هستش ممنون🍉 @shahadat_dahe_hashtad 💞شهادت + دهه هشتاد💞
بسم رب الحسین😍
ای به قربان تو که زخمِ ‌فراوان داری دختری مُحتضر و سر به گریبان داری
زحمتت دادم، با سر، سَرِ دست آمده ای مهربانی و به من لطفِ دو چندان داری
دست من بسته و اسبابِ پذیرایی نیست خجلم سخت از این شیوه ی مهمان داری
دختر بچه وقتی باخبر میشه بابا داره از سفر میاد
هی میره جلو آئینه می ایسته
موهاش رو شونه میکنه
لباسش رو مرتب میکنه
هی میگه:مادر!
من خوشکل  شدم؟
بابا میخواد منو ببینه...😭
مثلاً شانه زدم،روسریِ نو بستم
مثلاً دختر خود را، رویِ دامان داری
یادش بخیر رو پاهات می نشستم موهام رو شونه می کردی...
آفتابِ سَرِ نی بودی و حتماً خَبرِ به زمین خوردن من بین بیابان داری
زجر می گفت: که من خسته شدم از زدنت دخترِ خارجی آخر چقدر جان داری....😭😢
دیگه از خودم نمیگم
تو رو که با این وضع آوردن من حرفام یادم رفته...
یک طرف موی سرت کمتر از آن است مثل من سوخته ای،مویِ پریشان داری
خونِ دل خورده ام و سیر شدم از دنیا از کجا آمدی ای سر،که بویِ نان داری؟
بچه دیده😔