eitaa logo
「 شھـادت + دهــ‌‌⁸⁰ـه 」
672 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1هزار ویدیو
38 فایل
بـه‌نـام‌خـداونـدمـھـربان🌱 ‌ مـا‌دهـه‌هشـتادیـا،تـا‌ظـھـورمنـجی جـھانـیان‌ازپـای‌نخـواهیم‌نـشسـت‌ تـا‌شـھـادت‌دررکـاب‌مـولا✌️🏻😎 ‌ 📞📻 ¦ ارتـبـاط‌بـا‌مـا : @a22111375 📞📻 ¦ نـاشـنـاسـمـون: https://harfeto.timefriend.net/16090015668784
مشاهده در ایتا
دانلود
دعا بخـوان براے عاقبت بخیـری من . . . تویی ڪـہ ختمِ بہ خیـر شد عاقبتت . . . @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
‬‏ 🔰شعری که را بیهوش کرد ‌ 💢حاج حسیــن خـرازی بی‌قـرار بــود خیـلی‌ها داشتنـد باور می‌کردنـد اینجا آخـرشـه ! در این گیر و دار حاجـی گفت :«هر جور شـده با بی سیم محمدرضـا تورجی‌زاده را پیـدا کـن.» بعد از مدتـی تورجـی زاده را پیدا کردنــد. ‌ 💢حاجی بیسیـم را گرفت با حالت بغض و گریـه از پشت بیسیم گفت:«تورجـی زاده چنــد خط روضــه حضـرت زهرا(سلام الله علیها) برام بخـون.»تورجی زاده فقط یک بیـت زمزمه کرد که دیدم حاجــی از هـوش رفت! ‌ 💢خدا می‌داند نفهمیدیـم چه شــد. وقتی به خودمـان آمدیم دیدیم بچـه ها دارنـد تکبیــر می‌گوینـد ، خط را گرفته بودنـد، بعثـی‌ها را تـارو مـار کرده بودنـد، با توسل به حضـرت زهـرا سلام‌الله‌علیها گـره کـار بـاز شـده بود. ‌ 💢 می دانید بیتـی که تورجـی‌زاده برای حاج حسیـن خواند چه بـود؟ آن بیت این بـود شایـد هزار بارشنیدیــم؛اما بی تفاوت از کنـارش رد شدیـم:در بیـن آن دیــوار و در زهــرا صــدا می زد پــدر/ دنبال حیــدر می دویـد از پهلویش خون می‌چکیــد/زهرای من زهرای من زهرای من زهرای من @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
💌 سرش ترڪش خورده‌ بود! درحالت ڪما بود! رو تخت‌ بیمارستان‌ یهو‌ پاشد نشست! رفقاش‌ گفتن‌ چیشد بیهوش بودی‌ ڪہ؟ گفت: اومد... گفت‌ پسرم‌ پاشو بروبه‌ ڪارات برس... رفقاے میگفتن؛ محسن‌ جلومون‌ تیر خوردو افتاد! بالاسرش فاتحہ هم‌ خوندیم!! داعشیا ڪه‌ رسیدن محسن پاشد! وایساد!! شاید اومد... گفت‌ پسرم‌ پاشو به‌ ڪارت‌ برس... @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاش زود تموم شن شب های غیبت ... زود تر سحر شه این شام غربت... http://eitaa.com/joinchat/3753705487Ce3eef1932e کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌟ماجرای تحول شهید «احمدعلی نیری» به خاطر دوری از گناه فوق العاده شنیدنی👌 ✍، «شهید احمد علی نیری» در تابستان 1345 در روستای آینه ورزان دماوند چشم به جهان گشود. از همان زمان کودکی به حق الناس و نماز اول وقت بسیار حساس بود. در مقابل معصیت و گناه واکنش نشان می‌داد. همه می‌دانستند که اگر در مقابل او غیبت کسی را بکنند با آن‌ها برخورد سختی خواهد کرد. او در تاریخ 27 بهمن ماه سال 64 و در سن 19 سالگی طی عملیات والفجر8 به آرزوی دیرینه‌اش یعنی شهادت رسید. احمدعلی یکی از شاگردان خاص آیت الله حق شناس بود. «دکتر محسن نوری» یکی از دوستان شهید بود که از دوران کودکی با او همراه بوده و خاطرات مشترکی با این شهید والامقام و عارف مسلک داشته است. او در مورد نحوه تحول این شهید که با وجود سن کمش اما مراتب عرفانی زیادی را طی کرده بود به ذکر خاطره‌ای از زبان خود شهید اشاره می‌کند. این خاطره در کتاب «عارفانه» کاری از «گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی» نقل شده است که در ادامه می‌آید: رفتار و عملکرد احمد با بقیه فرق چندانی نداشت. در داخل یک جمع همیشه مثل آن‌ها بود با آن‌ها می‌خندید با آن‌ها حرف می‌زد و... احمد هیچ گاه خود را از دیگران بالاتر نمی‌دانست. در حالی که همه می‌دانستیم که او از بقیه به مراتب بالاتر است. از همان دوران راهنمایی که درگیر مسائل انقلاب شدیم احساس کردم که از احمد خیلی فاصله گرفتم. احساس کردم که احمد خداوند را به گونه‌ای دیگر می‌شناسد و بندگی می‌کند! ما نماز می‌خواندیم تا رفع تکلیف کرده باشیم اما دقیقا می‌دیدم که احمد از نماز و مناجات با خدا  لذت می‌برد. شاید لذت بردن از نماز برای یک انسان عارف و عالم طبیعی باشد اما برای یک پسر بچه 12 ساله عجیب بود. من سعی می کردم بیشتر با او باشم تا ببینم چه می‌کند. اما او رفتارش خیلی عادی بود و مثل بقیه می‌گفت و می‌خندید. من فقط می‌دیدم اگر کسی کار اشتباهی انجام می‌داد خیلی آهسته و مخفیانه به او تذکر می‌داد. احمد امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نمی‌کرد. فقط زمانی برافروخته می‌شد که می‌دید کسی در یک جمعی غیبت می‌کند و پشت سر دیگران صحبت می‌کرد در این شرایط دیگر ملاحظه بزرگی و کوچکی را نمی‌کرد با قاطعیت از شخص غیبت کننده می‌خواست که ادامه ندهد. من در آن دوران نزدیکترین دوست احمد بودم. ما رازدار هم بودیم. یک بار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم نمی‌دانم چرا در این چند سال اخیرشما این قدر رشد معنوی کردید اما من... لبخندی زد و می‌خواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیم . ادامه دارد... @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
✨ حاج آقا پناهیان خیلی خوشگل میگفت: خدا حواسش به تو هست همه جا هواتو داره...🌿 تو سرتو انداختی پایین رفتی دنبال دلت🖤.. {یکم فکر کنیم به کارامون بعد بریم در خونه خدا طلبکار شیم..🥀} [..اللهی و ربی من لی غیرک♡..] @Shahadat_dahe_hashtad کانال💞شهادت + دهه هشتاد 💞
بساز، با دلِ آنکه فقط تو را دارد..!❤️ @Shahadat_dahe_hashtad کانال💞شهادت + دهه هشتاد 💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صلوات خاصه امام رضا (ع).mp3
572.2K
❁﷽❁ 🌸🍃اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ‏🍃🌸 🌸🍃وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ🍃🌸 🌸🍃صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ‏🍃🌸 http://eitaa.com/joinchat/3753705487Ce3eef1932e کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
﷽❣ ❣﷽ مهدے جان هر ڪہ شد پابند عشقٺ در جهان از همہ عالم بِبُرد ناگهان نام تو حاجٺ روایش می ڪند اے همہ داروندار آسمان 🌸 🍃 @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همانا حقیقت و واقعیّت تمام سعادت ها و رستگارى ها در دوستى علىّ علیه السلام در زمان حیات و پس از رحلتش خواهدبود. حضرت زهرا(س) @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
گفت: اسکله چه خبر؟؟؟ گفتم: منتظر شماست بری شهید شی!! خندید و رفت... وقتی پیکرش رو آوردن گریه‌م گرفت گفتم: من شوخی کردم، تو چرا شهید شدی...! اسکله الامامیه-شهریور ۱۳۶۵ @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
4_5942500258071183938.mp3
3.95M
✨برای رسیـــدن باید خواست... ✨برای رسیـــدن باید ایستاد... ✨برای رسیـــدن باید رفت.... نمی شود نشست و رسید... برخیز و شروع کن 🎤 کانال گناه یعنی دور شدن از مهدی(عج) https://eitaa.com/Gonahyaneidorshodanazmahdi
🍃🌸 خداوند مقربترین بندگان خویش را از میان عشاق بر میگزیند که گره کور دنیا را به معجزه عشق می گشایند... ✍ 🍃🌸 @shahid_ahmadali
4_5922527418899236660.mp3
1.62M
🎤 🔰موضوع : ؟ 🌷أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌷 http://eitaa.com/joinchat/3753705487Ce3eef1932e کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
🌟ادمه ماجرای تحول شهید احمد علی نیری 👌💓 فوق العاده خواندنی👌 بعد از کلی اصرار سرش را  بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم. نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچه‌های مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا رودخانه است برو اون جا آب بیار من هم را افتادم. راه زیادی نبود از لا به لای بوته‌ها ودرخت‌ها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم وهمان جا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد نمی‌دانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوته‌ها مخفی شدم. من می‌توانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوته‌ها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند. من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم :«خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه می‌کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی‌شود اما به خاطر تو از این از این گناه می‌گذرم.» بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچه‌ها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین طور از چشمانم جاری بود. یادم افتاد که حاج آقا گفته بود:«هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.» من همینطور که اشک می‌ریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه می‌کنم. حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک می‌ریختم و با خدا مناجات می‌کردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله...» به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزه‌ها و تمام کوه‌ها و درخت‌ها صدا می‌آمد. همه می‌گفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچه‌ها متوجه نشدند. من در آن غروب با بدنی که از وحشت می‌لرزید به اطراف می‌رفتم از همه ذرات عالم این صدا را می‌شنیدم! احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت این را برای تعریف از خودم نگفتم.گفتم تا بدانی انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد. بعد گفت: «تا زنده‌ام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن.» @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
بسم رب الشهدا و الصدیقین شهادت برادر عزیز و با اخلاص مان ، شهید اصغر پاشاپور ، که در خان طومان سوریه به فیض شهادت نائل آمد را تبریک و تسلیت عرض میکنم. علم ات بر زمین نخواهد ماند ... برادر @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
4_5911159280416851184.mp3
11.21M
حتما گوش بدید و از شهدا حاجت بخواید😭😭😭 بارون بارونه...حال و هوای دل من...💔 http://eitaa.com/joinchat/3753705487Ce3eef1932e کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
{🕊🌿} شهید شدن ❤️ مے خواهد دلے کـه‌ آنقــدر قوے باشد و بتوانـدبریده🗡 شود از همه ؛ دلے کـه آرام،لـه شود زیر پایـت؛👣 و "دلدار بے دل" بودنـد...💕 @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
Zekre kargosha.mp3
5.24M
👆در بن بست های زندگی، از کدام ذکر مدد بگیریم? حتما گوش کنید. بسیاااااااااار زیبا👌 اللهم عجل لولیک فرج❤️❤️ http://eitaa.com/joinchat/3753705487Ce3eef1932e کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
✨ خدایــا، مرا بســوزان. استخوان هایـــم را خــرد کن، خاکســترم را به باد بـسـپار، ولے لحظه اے مرا از خــود وا مسپار... 🍃🌸🍃 🌷شادی روح شهدا @Shahadat_dahe_hashtad کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا