🌸🍃🌸🍃
تنها تو به خودت عطر نمیزنی!
#چادُر ماهم معطر است🌼
معطر به بوی حیا،عفت🌸
معطر است به رایِحه ای بهشتے🌷
به بوی چادر مادرم زهراس💚
چادرم بوی آرامش وامنیت میدهد🍁
#چــادر_زهـــرایـے❤
️
@Shahadat_dahe_hashtad
کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
درانتظار #ظهور:
✅ آن مسئولی که نتواند مال مردم را اداره کند و
نتواند تولید و اشتغال ایجاد کند
مثل سفیهی است که قرآن از سپردن مال به دست او
ما را منع کرده است؛
«لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ»
کو گوش شنوا....
صم بکم عمیون وهم لا یعقلون
@Shahadat_dahe_hashtad
کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
🍃🌸
#دعا
اولين موبایل توسط خداوند اختراع شد،
و نام «دعا» را برایش انتخاب کرد. 💐
این وسیله هيچوقت سيگنالش قطع نمیشود،به شارژ مجدد نیازی ندارد🤗
و در هر زمان و مکان که باشید،
می توانید از آن استفاده کنید.😍
@Shahadat_dahe_hashtad
کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
「 شھـادت + دهــ⁸⁰ـه 」
#عاشقانہ_دو_مدافع❤ #قسمت_دهم رسیدیم خانم محمدے... _نزدیک قطعه ے شهدا نگہ داشت از ماشیـݧ پیاده شد
#عاشقانہ_دو_مدافع❤
#قسمت_یازدهم
_دفہ ے اول تو دانشگاه دیدمتو...
حدودا یہ سال پیش اوݧ موقع همراه دوستتوݧ خانم شایستہ بودید(مریم و میگفت)
همینطور کہ میبینید کمتر دخترے پیدا میشہ ک مثل شما تو دانشگاه چادر سرش کنہ حتے صمیمے تریـݧ دوستتوݧ هم چادرے نیست البتہ سوتفاهم نشہ مـݧ خداے نکرده نمیخـوام ایشـونو ببرم زیر سوال
_خلاصہ ک اولیـݧ مسئلہ اے ک توجہ مـݧ رو نسبت ب شما جلب کرد ایـݧ بود
اما اوݧ زماݧ فقط شما رو بخاطر انتخابتوݧ تحسیـݧ میکردم
بعد از یہ مدت متوجہ شدن یہ سرے از کلاساموݧ مشترکہ
_با گذشت زماݧ توجہ مـ نسبت ب شما بیشتر جلب میشد سعے میکردم خودمو کنترل کنم و براے همیـݧ هر وقت شمارو میدیم راهمو عوض میکردم و همیشہ سعے میکردم از شما دور باشم تا دچار گناه نشم
_اما هرکارے میکردم نمیشد با دیدݧ رفتاراتوݧ وحیایے ک موقع صحبت کردݧ با استاد ها داشتید و یا سکوتتوݧ در برابر تیکہ هایے ک بچہ هاے دانشگاه مینداختن
_نمیتونستم نسبت بهتوݧ بی اهمیت باشم دستم و گذاشتہ بودم زیر چونم با دقت ب حرفاش گوش میدادم و یہ لبخند کمرنگ روے لبام بود
ب یاد سہ سال پیش افتادم مـݧ وروزهاے ۱۷-۱۸سالگیم و اتفاقے ک باعث شده بود مـݧ اینے ک الاݧ هستم بشم
اتفاقے ک مسیر زندگیمو عوض کرد
_اما سجادے اینارو نمیدونست برگشتم ب سہ سال پیش و خاطرات مثل برق از جلوے چشمام عبور کرد
یہ دختر دبیرستانے پرشر و شوروساده و در عیـݧ حال شاگرد اول مدرسہ
_واسہ زندگیم برنامہ ریزے خاصے داشتم
در طے هفتہ درس میخوندم و آخر هفتہ ها با دوستام میرفتیم بیروݧ
از همـــوݧ اول خوانواده ے مذهبے داشتیم اما مـݧ خلاف اونا بودم
_اوݧ زماݧ چادرے نبودم و در عوض با مد پیش میرفتم از هموݧ اول علاقہ ے خاصے بہ نقاشے داشتم و استعدادمم خوب بود همیشہ آخر هفتہ ها ک میرفتیم بیروݧ بچه ها کاغذو مداد میوردݧ تا مـݧ چهرشونو بکشم
_یہ روز ک با بچہ ها رفتہ بودیم بیروݧ
مینا(یکے از بچه ها مدرسہ )اومد
همراهش یہ پسر جوون بود
همہ ما جا خوردیم اومد سمت مـݧ و گفت سلام اسماء جاݧ
بعد اشاره کرد ب اوݧ پسر جووݧ و گفت ایشوݧ برادرم هستن رامیـݧ
رامیـݧ اومد سمت مـݧ دستشو آورد جلو و گفت خوشبختم
با تعجب بہ دستش نگاه کردم و چند قدم رفتم عقب
مینا دست رامیـݧ و عقب کشید و در گوشش چیزے گفت
ک باعث شد رامیـݧ ازم معذرت خواهی کنہ
گفتم خواهش میکنم و رفتم سمت بچه ها
مینا اومد کنارمو گفت اسماء جوݧ میشہ چهره ے برادر مـݧ و هم بکشے❓❓❓
_خیلے مشتاقہ
لبخندے زدم و گفتم
ن عزیرم اولا ک مـݧ الاݧ خستم دوما مـݧ تا حالا چهره ے یه پسرو نکشیدم ببخشید
رامیـݧ ک پشت سرما داشت میومد وسط حرفم پریدو گفت ایرادے نداره یه زماݧ دیگہ مزاحم میشیم بالاخره باید از یہ جایے شروع کنے مـݧ باعث افتخارمہ ک اولیـݧ پسرے باشم ک شما چهرشو میکشید
_دست مینارو گرفت و گفت پس فعلا و ازم دور شدݧ اوݧ شب خیلے ذهنم مشغول اتفاقاتے ک افتاده بود....
_اوݧ هفتہ بہ سرعت گذشت
آخر هفتہ با دوستام رفتیم بیروݧ
مشغول حرف زدݧ بودیم ک دوباره مینا ورامیـݧ اومد.....
رامیـݧ پشتش چیزے قایم کرده بود...
داستان ادامه دارد.....😊
@Shahadat_dahe_hashtad
کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
#عاشقانہ_دو_مدافع❤
#قسمت_دوازدهم
_رامین پشتش چیزے قایم کرده بود...
اومد طرف مـن و بالبخند سلام کرده یہ دستہ گل وگرفت سمت مـن
_با تعجب بہ بچہ ها نگاه کردم زیر زیرکے نگاهمون میکردن و میخندیدن
جواب سلامشو دادم وگفتم:بابت❓❓❓
چند قدم رفت عقب و گفت بابت امروز ک قراره چهره ے منو بکشید
اما...
_دیگہ اما نداره اسماء خانم لطفا قبول کنید ایـن گل ها رو هم بگیرید اگہ قبول نکنید ناراحت میشم
_گل هارو ازش گرفتم
یہ دستہ گل قرمز بزرگ
گل و گذاشتم رو صندلے و کاغذو تختہ شاسے و برداشتم
رامیـن کلےذوق کرد و پشت سرهم ازم تشکر میکرد
_خندم گرفتہ بود
بچہ ها ازمون دور شدن و هر کس ب کارے مشغول بود فقط من و رامیـ موندیم
ب صندلے روبروم ک ۵-۶متر با صندلے مـن فاصلہ داشت اشاره کردم و ازش خواستم اونجا بشینہ و در سکوت شروع کردم ب کشیدن
رامیـن شروع کرد بہ حرف زدن اسماء خانم میدونید گل رز قرمز نشانہ ے علاقست❓❓
_با سر حرفشو تایید کردم
وقتے بہ یہ نفر میدے ینے بهش علاقہ دارے
بہ روے خودم نیوردم و خودمو زدم ب اون راه
مـن دانشجوے عکاسے هستم
و ۲۳سالمہ وقتے مینا گفت یکے از دوستاش استعداد فوق العاده اے تو طراحے داره مشتاق شدم ک ببینمتون شما خیلے میتونید ب مـن کمک کنید
_حرفشو قطع کردم و گفتم:
ببخشید میشہ حرف نزنید شما نباید تکون بخورید وگرنہ من نمیتونم بکشم.
بلہ بلہ چشم.معذرت میخوام
نیم ساعت بعد کارم تموم شد
رامیـن هم تو ایـن مدت چیزے نگفت
ب نقاشے یہ نگاهے کردم خیلے خوب شده بود
از جاش بلند شد و اومد سمتم تختہ شاسے و ازم گرفت و با اخم نگاهش کرد
بعد تو چشام نگاه کرد و گفت:ایـن منم الان❓❓
_با تعجب گفتم بله شبیهتون نشده❓❓
خوب نشده❓❓
خندید و گفت:
ینے قیافہ ے مـن انقد خوبه❓
واے عالیہ کارت اسماء
مینا الکے ازت تعریف نمیکرد
تشکر کردم و گفتم محمدے هستم
خندید و گفت نه همون اسماء خوبہ
انقد سروصدا کرد ک بچہ ها دورمون جم شدن و کلے سر و صدا کردن و از نقاشے تعریف میکردن
_و در گوش هم یہ چیزایے میگفتـن
کلے ذوق کردم و از همشون تشکر کردم
هوا کم کم داشت تاریک میشد
وسایلمو از روے صندلے برداشتم واز همہ خدافظے کردم
_مخصوصا گلهارو بر نداشتم
تو اون شلوغے دیگہ رامیـن و ندیدم مینا هم نبود ک ازش خدافظے کنم
منتظر تاکسے بودم ک یہ ماشیـن مدل بالا ک اسمشم نمیدونستم جلوم نگہ داشت
توجهے نکردم
ولے دست بردار نبود
با صداے مینا ک داخل ماشیـن بود ب خودم اومد
اسماء بیا بالا
_إ شمایید مینا جون ببخشید فکر کردم مزاحمہ
پیداتون نکردم خدافظے کنم ازتون
ایرادے نداره بیا بالا رامیـن میرسونتت
ممنون با تاکسے میرم زحمت نمیدم ب شما
بیا بالا چرا تارف میکنے مسیرامون یکیہ
اخہ....
رامیـن حرفمو قطع کرد و با خنده گفت بیا بالا خانم محمدے
_سوار ماشیـن شدم
وسطاے راه مینا ب بهانہ ے خرید پیاده شد کلے تو دلم بهش بدو بیراه گفتم کہ مـن و تنها گذاشتہ
استرس گرفتہ بودم .یاد حرفهاے امروز رامیـن هم کہ میوفتادم استرسم بیشتر میشد
رامیـن برگشت سمتم و گفت بیا جلو بشیـن
در برابرش مقاومت کردم و همون پشت نشستم
نزدیک خونہ بودیم ترجیح دادم سر خیابون پیاده شم ک داداشم اردلان نبینتم
ازش تشکر کردم داشتم پشهد میشدم ک صدام کرد
اسماء❓❓❓
داستان ادامه دارد.....😊
@Shahadat_dahe_hashtad
کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
💔💔💔
حاجےجان به گوشے📞
به بچه ها بگو:🗣
مارفتیم…🙌😔
ولی خط به خطے ک توے فضاے مجازے مےنویسن رو،همه شهـــدا مےبینن👌
یادشون ک نرفته شهدا أحیاءعندربهم هستن💔🕊
@Shahadat_dahe_hashtad
کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞
⏰ به رسم هر #صبح...
💫اولین #سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، #حضرت_صاحب الزمان(عج)💫
💎بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ💎
«السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اَباصالحَ المَهدی یا خَلیفة َالرَّحمنُ و یا شَریکَ الْقُرآن اَیُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان الامان»
🍃اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ🍃
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آل محمد
@Shahadat_dahe_hashtad
کانال 💞 شهادت + دهه هشتاد 💞