غفلت ازیار،
گرفتارشدن هم دارد ... :)
#العجل یامولا♥️
@Shahadat_dahe_hashtad
کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
「 شھـادت + دهــ⁸⁰ـه 」
چـشـمـاے هـمـہ ے مـنٺظـر ها مـنـٺظر ظـهوره ..😭 @Shahadat_dahe_hashtad کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
چـشـمـاے هـمـہ ے مـنٺظـر ها مـنـٺظر ظـهوره ..😭
@Shahadat_dahe_hashtad
کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
12-Fadaeian_Haftegi_980816_5.mp3
15.51M
ســــلامــ شهــریار عالمینــــ😍
ســـلامــ شاهــ بـے نیازمنــــ♥️
ـــــــ🦋✨ــــــ
ولادٺٺ مبارڪ🌱
اے باقے ماندهـ خدادرزمین 🌍💫
#سیــدرضانریمانے
#عیدتون_مبارڪ
http://eitaa.com/joinchat/3753705487Ce3eef1932e
کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
#هـوالعـشـق❤
️ نمیدونم چرا این قدر دپرسم😒
علی: خب راستی من الان هم زنگ زدم مامان هم مامان مرضیه گفتم دخترا با منن من خودم میارمشون کرمان نگران نباشید یه چند روزیم بیشتر قم می مونیم بگردیم.
_ چه خوب...😞
فاطی: اخ جووون بیشتر می مونیم😍 فائزه جونم خوشحال نیستی😍
_چرا آبجی خوشحالم بخدا
فاطمه آروم در گوشم گفت راستشو بگو چیشده ؟ چیزی بهت گفته؟ یا دلو دادی بهش رفت😜
_نخیر نه ایشون چیزی گفتن نه من دلمو دادم😡 درضمن...
هنوز حرفم تموم نشده بود که سید رو به همه گفت : داداش علی اگه موافق باشی بریم این مغازه بستنی بخوریم☺️مهمون من😉
علی: باشه داداش بریم😄
فاطی: چه خوب خیلی هوس کردم بریم😍
اه من حالم بده اینا میخوان برم بستنی کوفت کنن😢
_علی..
علی:جانم آبجی...😍
_من میشینم همینجا شما برید بستنی بخورید بعد بیاید بریم
سید: این چه حرفیه بفرمایید بریم همه مهمون من دست منو کوتاه نکنید خانوم😶
بازگفت خانوم😡😢
فاطی: لوس نشو بیا بریم دیگه😡
_باشه😞
وارد بستنی فروشی که تو جمکران بود شدیم. پشت یه میز چهارنفره نشستیم من و فاطمه کنارهم و رو به روی ما علی جلوی فاطی و سیدم جلوی من☺️
یکم حالم بهتر شده😊
فاطی: راستی علی آقا شما قم چیکار میکنید؟ مگه نباید تهران باشی😳
علی: دلم گرفته بود اومدم زیارت که یهو نگاهم افتاد به سادات اول نشناختم ولی وقتی نیم روخش رو دیدم مطمئن شدم خودشه. بعدشم دیگه اومدم جلو و دیدم بعله آبجی خانومه گلمه😘
سید: علی تهران چیکار میکنی؟
علی: دانشجوام دیگه 😊
سید: چه رشته ای کدوم دانشگاه؟
علی: علوم سیاسی دانشگاه ملی 😜
سید: بابا بچه درس خون 😃
بستنی هارو آوردن ما شروع کردیم به خوردن و علی و سیدم بیشتر باهم آشنا شدن... علی داشت از خودش میگفت داداشمو میشناسم دیگه حوصله گوش دادن به بحثشونو نداشتم...
اوه اوه حالا علی میخواد از سید بپرسه😍 اخ جووون
علی: خب جواد جان شروع کن به معرفی خودت زود تند سریع😜
جواد ژست مجری هارو گرفت و با یه حالت جذاب گفت : به نام خدا 😃 بنده سید محمدجواد حسینی هستم. متولد ۱۳ مهر ۷۴ . اوووم دیگه عرض کنم که طلبه هستم. اووووم بابامم روحانیه که آبجی و نامزدتون امروز دیدنشون. اصلیتم نیشابوریه ولی چون بابا بعد دیپلم اومد قم برای حوزه دیگه کلا اینجا زندگی میکنیم. همینجام به دنیا اومدم. تک فرزندم. مجردم و اووووم😒 دیگه نمیدونم چی بگم🤓
علی: بابا داداش ترمز کن کم کم بریم جلو 😝
چقدر خوبه که شناختمش... چقدر خوبه تره که مجرده😍
من و فاطی تمام مدت ساکت بودیم و به حرفای اونا گوش میدادیم
بعد خوردن بستنی همه بلند شدیم و اومدیم بیرون
#قسمت_هفتم
#دوستانتون_رو_تگ_کن
@shahadat_dahe_hashtad
کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
「 شھـادت + دهــ⁸⁰ـه 」
#هـوالعـشـق❤ ️ نمیدونم چرا این قدر دپرسم😒 علی: خب راستی من الان هم زنگ زدم مامان هم مامان مرضیه گفتم
#هـوالعـشـق❤️
علی: سیدجان واقعا دمت گرم خیلی مردونگی کردی امروزم خیلی اذیت شدی ببخشید دیگه حلال کن😊
سید: این چه حرفیه داداش من راستی بابا زنگ زد براش گفتم جیشده مامانم گوشیو گرفت گفت بگم ظهر مهمون مایید ها☺️
علی: عه نه داداش همین قدرم زیادی زحمت دادیم☺️ فاطی: بله اقاجواد دیگه مزاحم نمیشیم😊 میریم رستوران
خب چی میشه مگه بریم😢
سید: نفرمایید تورو خدا. به جان داداش اصلا راه نداره بفرمایید سوار شید😜
علی: فاطمه جان راست میگه میریم رستوران
سید: عه من اینجا باشم و شما برید رستوران 😳 غیرممکنه تورو خدا تعارف نکنید
خلاصه بعد کلی تعارف و چونه زدن قرار شد بریم ناهار خونه آقاسید😍
خیلی عجیب بود برا شخصیت این پسر☺️ ظاهرش که اصلا به بچه آخوندا و طلبه ها نمیخوره خوشتیپ و باکلاس . مثل بقیه بپر مذهبیام آروم و بی زبون نیست تازه کلیم مغرور و لجبازه . وقتیم با من حرف میزنه با یه قاشق عسلم نمیشه خوردش ولی باعلی و فاطی این قدر خوبه. هی خدا😒 چقدر دوس دارم شخصیتشو کشف کنم🙄
سوار ماشین شدیم 😊 چه مقدرار پشت ماشو خلوت کرد و وسایلو گذاشت صندوق😜 حالا من و فاطی عقبیم و علی و سید جلو.
تمام طول راه رو علی و سید باهم منو فاطیم باهم حرف زدیم و خندیدیم.
گوشی فاطیمه زنگ خورد مامانش بود شروع کرد به حرف زدن باهاش منم سرمو برگردوندم سمت شیشه ماشین و بیرونو نگاه کردم.
اولین چیزی که دیدم تابلویی بود که *شهرک پردیسان* رو نشون میداد.
اقاسید وارد شهرک شد و جلوی یه آپارتمان ۵ طبقه وایساد
سید : خب رسیدیم اینم کلبه درویشی ما بفرمایید بریم داخل😊
تشکر کردیم و از ماشین پیاده شدیم.☺️ پشت سر سید از در ورودی ساختمان وارد شدیم خونشون طبقه اول بود.
کلید انداخت و بلند گفت : یاالله حاج خانوم🙍 حاج آقا👳 مهمونا اومدن👩👩👧👧
عه چقدر از صبحی دلم واسه حاجی جون تنگ شده😃
حاجی جون خودمون که چهره نورانی و مهربونی داشت با یه خانم که چادر سفید سرش بود که قطعا مامانه سیده به استقبالمون اومدن😍
همگی سلام کردیم و با استقبال عالی خانواده حسینی رو به رو شدیم
بعد از تعارفات معمول رفتیم داخل😊
روی مبلای توی پزیرایی نشستیم و حاجی جون خودمونم باسید کنارمون نشستن😍
خلاصه کلی حرف زدیم و باهم آشنا شدیم مامان سید خیلی خانوم مهربون و خون گرمی بود دوسش داشتم😍 اصلا این خانواده برای من دوس داشتنین😊
ناهارو که خوردیم من و فاطمه ظرفارو جمع کردیم ولی هرچه اصرار کردیم حاج خانوم نذاشت بشوریم 🙃
بعد ناهار جمع زنونه مردونه شد اقایون جدا نشستن ماهم جدا ☹️
#قسمت_هشتم
#دوستانتون_رو_تگ_کنید
@shahadat_dahe_hashtad
کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
•••
"أربٰـابُنَابَقِیَّہاللَّہِ....
نـزدیکنیمهشعباناستـــــ
اللّهُمعَجّݪفۍفَرَجنـا•💚•
.
.
@shahadat_dahe_hashtad
کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
°|♥️|°
#استوریمون😍|
#شعبانیهـــــ|🍃||🐚|
مھــدےجانم:
تومپندارکہازیادتۅراخواهمبرد
منبدونتو
بہیڪپلڪزدنخواهممرد(؛🌻
#اللهمعجللولیکالفرج♥️🤲
#عیدتوݩپیشاپیشمبارڪاااااااا🎊🎉🌸😍
@shahadat_dahe_hashtad
کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
「 شھـادت + دهــ⁸⁰ـه 」
سلـامدوستاݩچالشمہدوے(: فرداتولدامامزمانمونہ🌱💕 حرفِدلتوݩروباامامزماݩ براےماارسالکنید🌙🙂 هرچےتو
چـشـمـاے هـمـہ ے مـنٺظـر ها مـنـٺظر ظـهوره ..😭
@Shahadat_dahe_hashtad
کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
چـشـمـاے هـمـہ ے مـنٺظـر ها مـنـٺظر ظـهوره ..😭
@Shahadat_dahe_hashtad
کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
|💚|
•{صـدای بـاز شـدن✨
درهـای آسمـان را🌌
#اذان می گـویـنـد ...🍃📿}•
#حَےِ_عَلیْ_الَصلاة |🎈|
📓🍃
7944335_449.mp3
7.54M
•﷽•
🎁|"مثلِ خورشید آسمونے تو"
🎤| #حـاج_محمـود_ڪـریمے
🎤| #حاج_محمــــد_صمیـمے
•
#هر_خانه_یک_جشن{🎉🎊}
•
•
http://eitaa.com/joinchat/3753705487Ce3eef1932e
کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
زندگیام
کودکی،جوانی،پیری...؛
وقفِتو عزیزِفاطمـہ،فداێٺو یابݧالحســݩ :)🌱
@shahadat_dahe_hashtad
کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
دلنگرانی ام
بابٺ تأخیر تو نیسٺ!
میدانم می آیی...
یوسف زهرا(س)
دلم شورمیزند
برای خودم…!
براے ثانیہ اے ڪہ
قرارمیشود بیایی
ومن هنوز با تو
قرن ها،فاصلہ دارم..
#اللهمعجللولیڪالفرج♥️
@shahadat_dahe_hashtad
کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
+❤️🧡💛💚💙💜(:
پࢪوفایڵ🌱
ویژهولآدٺآقاموݩ🎈🖇
@shahadat_dahe_hashtad
کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞