eitaa logo
「 شھـادت + دهــ‌‌⁸⁰ـه 」
668 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1هزار ویدیو
38 فایل
بـه‌نـام‌خـداونـدمـھـربان🌱 ‌ مـا‌دهـه‌هشـتادیـا،تـا‌ظـھـورمنـجی جـھانـیان‌ازپـای‌نخـواهیم‌نـشسـت‌ تـا‌شـھـادت‌دررکـاب‌مـولا✌️🏻😎 ‌ 📞📻 ¦ ارتـبـاط‌بـا‌مـا : @a22111375 📞📻 ¦ نـاشـنـاسـمـون: https://harfeto.timefriend.net/16090015668784
مشاهده در ایتا
دانلود
مداحی آنلاین - عشق علی خوش اومدی - محمود کریمی.mp3
3.4M
• • عشق علی خوش اومدۍ شما ڪجا زمین ڪجا...؟!♥️ (س) +جانم ای جانم مادر❤
10.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ تمام سرودهای دهه فجر دریک سرود؛ بسیار زیبا و خاطره انگیز! 📣ترکیب زیبا و جالب چند سرود انقلابی🌹 پنج سرود انقلابی در یک سرود🌷 🎤ایران ایران 🎤خمینی ای امام 🎤به لاله در خون خفته 🎤آمده موسم فتح ایمان 🎤هوا دلپذیر شد
مادر شهید محمد ابراهیم همت: به ابراهیم گفتم: کار درستی نیست دائم زن و بچه ات را از این طرف به آن طرف می کشى، بیا شهرضا یک خانه برایت بخرم. گفت: نه، حرف این چیزها را نزن️، دنیا هیچ ارزشی ندارد. شما هم غصه مرا نخور، خانه ی من عقب ماشینم است، باور نمی کنی بیا ببین. همراهش رفتم در عقب ماشین را باز کرد 🔹سه تا کاسه 🔸سه تا بشقاب 🔹 یک سفره پلاستیکی 🔸یک سری خورده ریز دیگر... گفت: این هم خانه!! دنیــا را گذاشته ام برای دنیا دارها، خانه هم باشد برای خانه دارها.... ⚘⚘⚘ °•°🌻°•°↷ ❨• @shahadat_dahe80•❩..🕊 ≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡
✅همسر شهید همت می گفت: 🌺ابراهیم بعدِ چندین عملیات اومد خونه سرتا پا خاكی بود و چشم هاش قرمز شده بود به محض اینکه اومد، وضو گرفت و رفت که نماز بخونه. گفتم: حاجی لااقل یه خستگی در کن، بعد نماز بخون 🔻سر سجادش ایستاد و در حالی که آستینهاشو پایین میزد گفت:من با عجله اومدم که نماز اول وقتم از دست نره این قدر خسته بود كه احساس میكردم هر لحظه ممكنه موقع نماز از حال بره
4_5818733551301954013.mp3
2.49M
💐مهربون ترین مادر دنیا دنیا اومده 💐دلرباترین دلبر دنیا دنیا اومده 🎤حاج حسین سیب سرخی (س) فاطمی مبارک ⚘⚘⚘ °•°🌻°•°↷ ❨• @shahadat_dahe80•❩..🕊 ≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡
❌غلبه بر شهوت و توفیق شهادت❌ حضرت علی(علیه السلام): پاداش مجاهد شهید در راه خدا بیشتر از کسی نیست که قدرت بر گناه دارد، ولی آلوده نمی شود. همانا عفیف پاکدامن فرشته ای از فرشته هاست. شهید احمدعلی نیّری کیست؟ شهید احمدعلی نیّری در سال ۱۳۴۵ و در روستای «آینه‌ورزان» دماوند به دنیا آمد. خانواده‌اش در کودکی او به تهران مهاجرت کرده و در محله مولوی ساکن شدند. از همان زمان کودکی پای او به مسجد امین‌الدوله که آیت‌الله حق‌شناس امام جماعتش بود، باز شد. او یکی ازشاگردان خاص آیت‌الله حق شناس بود و در اسفند ۱۳۶۴ در حالی که تنها ۱۹ سال داشت به شهادت رسید. احمدعلی یک عارف واصل بود به طوری که آیت‌الله حق‌شناس پس از دفنش در قطعه ۲۴ بهشت زهرا-سلام‌الله علیها- وقتی به همراه چند نفر از دوستان به منزل این شهید رفته بودند، خطاب به برادرش گفتند: من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم . به جز بنده و خادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت. به محض اینکه در را باز کردم دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است. دیدم که یک جوانی در حال سجده است؛ اما نه روی زمین! بلکه بین زمین وآسمان مشغول تسبیح حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم احمدآقا است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد وگفت: تا زنده‌ام به کسی حرفی نزنید… احمد از عفاف چشم به این مقام رسید… دکتر محسن نوری از دوستان شهید «احمدعلی نیّری» تعریف می‌کند که: «یک بار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم، اما سوالی از تو دارم نمی‌دانم چرا در این چند سال اخیر شما این قدر رشد معنوی کردید اما من… لبخندی زد و می‌خواست بحث را عوض کند، اما دوباره سوالم را پرسیدم، بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت: بنشین تا بهت بگم. نفس عمیقی کشید و گفت: یک روز با رفقای محل و بچه‌های مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید، همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت: احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد و گفت: اونجا رودخانه است برو اونجا آب بیار من هم راه افتادم. راه زیادی نبود از لا‌به‌لای بوته‌ها ودرخت‌ها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم و همانجا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد نمی‌دانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوته‌ها مخفی شدم. من می‌توانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوته‌ها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند. من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم: «خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه می‌کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی‌شود اما به خاطر تو از این گناه می‌گذرم.» بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچه‌ها مشغول بازی بودند و من هم مشغول آتش درست کردن بودم. خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین‌طور از چشمانم جاری بود. یادم افتاد که حاج آقا گفته بود: «هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.» من همینطور که اشک می‌ریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه می‌کنم. حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک می‌ریختم و با خدا مناجات می‌کردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله…» به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزه‌ها و تمام کوه‌ها و درخت‌ها صدا می‌آمد. همه می‌گفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچه‌ها متوجه نشدند. من در آن غروب با بدنی که از وحشت می‌لرزید به اطراف می‌رفتم از همه ذرات عالم این صدا را می‌شنیدم!» احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت: «تا زنده‌ام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن» منبع: کتاب عارفانه« شرح حال شهید احمد علی نیری» جهت خشنودی امام زمان«عج» این متن را در گروهها و کانالهای مختلف قرار دهید. اجرکم عندالله‌ ⚘⚘⚘ °•°🌻°•°↷ ❨• @shahadat_dahe80•❩..🕊 ≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡
⚘⚘⚘ °•°🌻°•°↷ ❨• @shahadat_dahe80•❩..🕊 ≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡
18.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴فرزندی که سعی داشت مادرش را به خانه سالمندان ببرد اما..😭😭 🎞دوربین مخفی 👏آفرین به شیرازی‌های عزیز برای اینهمه انسان دوستی و ارج نهادن به مقام بالای مادر روز مادر پیشاپیش مبارک
😍روزمادروروززن مبارک باد😍 °•°☘°•°↷ ❨•@shahadat_dahe80•❩♥️ ෴෴෴෴෴෴෴෴෴
اگر زن‌ها این را نمیپذیرفتند و به آن باور نداشتند؛ مطمئناََ انقلاب اسلامی واقع نمیشد!