منخاکپایبسیجیهاهمنیستم،ایکاش
منیکبسیجیبودمودرسنگرنبردازآنانجدا
نمیشدم
-شهیدهمت
هدایت شده از مَرهَمدِلِـهمَن :)
بودنتزیباستمثلِپروازبرتلاطمِدریا!🌱🌊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ڪربلاڪربلا...♥️🔗؛
مـنحـسیـنـۍام❥︎
#توشهیدنمیشوی
#شهیدمحمودرضابیضائی
••پشتِپابهفوتبالوهمهچیز🌿
در ایام نوجوانی یک روز توی حیاط خانه یک توپ پلاستیکی کاشت جلوی من و گفت وایسا می خوام دریبل بزنم گفتم بزن ببینم ایستادم و به راحتی دریبلم زد.
گفت دوباره و دوباره ایستادم جلویش دریبل خوردم توپ را برداشت زد زیر بغلش و گفت این دریبل مال زین الدین زیدان بود.
بعد گفت زیدان دو سه تا حرکت دیگه هم دارد و گفت بایستم تا نشانم بدهد.
سه تا تکنیک عجیب و غریب زد که من واقعاً نتوانستم کاری بکنم و فقط ایستادم و تماشا کردم آن موقعها فوتبال عشقش بود با بچه های پایگاه میرفت زمین چمن بیمارستان شهدا تمرین میکرد .
معلوماتش درباره دنیای فوتبال خوب بود همه اخبار فوتبالیست های داخلی و خارجی را دنبال می کرد.
بارها شده بود که از درس و مدرسه بزند و برود دیدن بازیکنان مربی هایی که به تبریز آمده بودند خاطرم هست از منصور پورحیدری امضا گرفته بود و با بعضی بازیکنان محبوب عکس یادگاری داشت یادم هست روزی که یکی از بازیکنان تیم محبوبش از ایران رفت گریه کرد حتی پیراهن مشکی پوشید نامه اعتراضی و پر احساسی هم برای آن بازیکن نوشته بود که بعدا پاره اش کرد آن روزها آنقدر غرق فوتبال بود که درسش به طور کامل به حاشیه رفته بود جوری که حتی در امتحانات خرداد لطمه جدی خورد.
محمودرضا اما وقتی رفت سپاه فوتبال به یکباره چنان از زندگی اش محو شد که انگار قبل از آن هیچ علاقه به ورزش نداشت بعد از آن من یک بار ندیدم و نشنیدم که فوتبال تماشا کند یا اسمی از بازیکنان تیم بیاورد از روزی که رفت سپاه همه جوره دگرگون شد به جرأت میگویم که همه تعلقات و علایقش محو شد .
سپاه برای محمودرضا نقطه عطف خود محمودرضا قبل از سپاه با محمود رضا بعد از سپاه متفاوت است .
خیلی چیزهای حتی مباح را هم به راحتی بوسید گذاشت کنار...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼
دیگھ دستم تو دستاشـهـ♥️ـ(:
#عاشقانه
🦋إن شاءالله عاقبت بخیری همه..🦋
❀••┈••❈✿🌸✿❈••┈••❀