eitaa logo
یاوران ولایت تا شهادت
405 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
7.4هزار ویدیو
49 فایل
اتش به اختیار
مشاهده در ایتا
دانلود
گفت و گوی با سرهنگ رابعه جوانبخت، رئیس اداره تصادفات پایتخت درگیر احساسات نمی‌شومhttps://eitaa.com/shahd1398
سرهنگ رابعه جوانبخت از جمله زنان مقتدر در خانواده پلیس است. او فارغ‌التحصیل اولین دوره دانشکده افسری پلیس زن بعد از انقلاب اسلامی است که از طریق کنکور سراسری جذب دانشکده افسری شد و بعد از گذراندن آموزش‌های عمومی، تخصصی و آموزش‌های نظامی در سال ۱۳۸۲ فارغ‌التحصیل رشته راهنمایی و رانندگی شد. ابتدا به عنوان مدیر اجرایی، فصلنامه پلیس زن را راه‌اندازی کرد سپس وارد کار تخصصی راهنمایی و رانندگی شد. وی در منطقه ۸ تهران بزرگ با سمت رئیس تصادفات مشغول به کار شد و چند سال بعد به عنوان رئیس اداره تصادفات منطقه ۴ راهنمایی و رانندگی که منطقه بسیار وسیعی بود، انتخاب شد. دو سال بعد جانشین اداره تصادفات تهران بزرگ و پس از دو سال در سمت رئیس اداره صدور مجوز فعالیت‌های عمرانی شهر تهران منصوب شد. او هم اکنون در سمت رئیس اداره تصادفات تهران بزرگ مشغول کار است. «جوان» به بهانه هفته انتظامی با این پلیس موفق گفت و گویی داشته‌است. به گفته بسیاری از بزرگان، فرد موفق شناخت خوبی از خود و توانمندی‌هایش دارد و این یکی از جمله ویژگی‌هایی بود که در طول مصاحبه در جناب سرهنگ به خوبی درک می‌شد. او با این شناخت، اما بخشی از موفقیت‌هایش را بعد از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه پلیس می‌داند که شخص دیگر نمی‌تواند خودمحور باشد و آموزش‌ها منوط به برطرف شدن نیاز‌های دیگران است تا امنیت برقرار شود. او نگاه جزءبین، ریزبین، قدرت تفکر خوب و تجزیه و تحلیل زنان پلیس را از فاکتور‌های قوی و مهم در کار می‌داند و می‌گوید دیگر دغدغه‌اش، دغدغه ساده مادرانه نیست و دغدغه او حالا برای همه مردم شهر است و احساسات زنانه‌اش دخالتی در کار ندارد، مگر اینکه این احساسات به او نگاه منطقی و مسئولانه‌ای بدهد تا با رفع نواقص و کمبود‌های کوچه و خیابان این شهر جان و مال شهروندان را محفوظ بدارد. در ادامه گفت و گویمان را با وی می‌خوانید.https://eitaa.com/shahd1398
روحیه شما در دوران کودکی چگونه بود که حالا به عنوان یک پلیس موفق در حال فعالیت هستید؟ آیا پدر یا مادرتان شغل نظامی داشتند؟ در کودکی آرام و سازگار با شرایط محیط بودم. پدرم استاد دانشگاه و کارگردان سینما و مادرم معلم مدرسه و ۱۵ سال مدیر مدرسه بود. متأهل هستید یا مجرد؟ خانواده با این شغل مشکلی ندارند؟ متأهل هستم و یک دختر ۱۶ ساله دارم. همسرم مهندس عمران است، اما به‌رغم شناخت او از حرفه پلیس، همکاری خوبی داشته و همراه و همفکر من بوده و هست. هدفتان شغل دیگری بود که حالا پلیس شده‌اید؟ قبل از ورود به دانشگاه افسری، در سه رشته مامایی، زیست‌شناسی و بهداشت امتیاز آوردم و یک ترم هم در دانشگاه آزاد مشغول تحصیل بودم تا اینکه جواب دانشگاه افسری علوم انتظامی آمد و، چون نیمه‌متمرکز بود، چند برابر ظرفیت گرفته می‌شد. علاوه بر آزمون علمی باید تست‌های سلامت و پزشکی هم طی می‌شد، با این حال اسم من جزو لیست بود و بعد از طی مراحل گزینش در این دانشگاه پذیرفته و مشغول تحصیل شدم. در فضایی شروع به تحصیل کردم که هیچ تجربه و زمینه قبلی نبود. دروس همان درس‌های دانشگاه افسری آقایان بود و ما همان دروس را آموزش می‌دیدیم. آموزش‌هایی نظامی و سخت، اما تجارب بسیاری ارزشمندی به دست می‌آمد و اعتماد به نفس را بالا می‌برد. از همان اول با دیدگاه کمک‌رسانی به دیگران آموزش می‌دیدیم. دانشجوی دانشگاه پلیس می‌داند قرار نیست در زندگی خودمحور باشد و آن چیزی که در خود می‌پسندد برای کارش اتفاق بیفتد. در واقع طوری تربیت می‌شود که بودن شما منوط به برطرف شدن نیاز‌های دیگران باشد و باید امنیت برقرار شود. باید خدمات را به دیگران ارائه دهیم و با این روحیه فارغ‌التحصیل شدم. پیش آمده از شغلتان خسته یا پشیمان شوید؟ از انتخاب این شغل بسیار راضی هستم. شاید به خاطر فشار‌های کاری خسته شوم، اما لحظه‌ای هم پشیمان نشده‌ام. در رشته روانشناسی فوق‌لیسانس دارم و همین مرا در شغل و شناخت آدم‌ها و پذیرش روحیات آن‌ها کمک می‌کند تا سازگاری پیدا کنم.https://eitaa.com/shahd1398
صحنه تصادف گاهی صحنه‌های تلخی است. شما چطور با این صحنه‌ها کنار می‌آیید و اینکه همین‌طور آیا سر صحنه تصادف حاضر می‌شوید و اینکه واکنش مردم نسبت به اینکه شما به عنوان فرمانده پلیس در میدان حاضر می‌شوید، چگونه است؟ حاضر شدن در صحنه تصادفات فوتی بخش عظیمی از کار است. وقتی ساعت ۴ صبح بیدار می‌شوم، تصاویر تلخ بسیاری از تصادفات و فوتی‌ها را در گوشی‌ام می‌بینم که از سر صحنه برایم ارسال می‌شود. یقیناً دیدن این تصاویر خوشایند نیست، اما یاد گرفته‌ام احساساتم را مدیریت کنم و هر جای کار لازم بود، استفاده کنم. با خودم کنار آمده‌ام که نگاه تخصصی داشته‌باشم و درگیر احساسات نشوم. نگاهم به کار فنی است. هر چند تصاویر کودکان فوت‌شده در تصادف یا فریاد دو دختر بر سر جسد مادرشان که شاهد مرگ او بودند، مرا بسیار ناراحت می‌کند، اما مسئولیتم را بیشتر می‌کند تا اگر آن مکان نیاز به روشنایی و تابلو دارد، پیگیر نصب آن شوم یا آن منطقه به دوربین مجهز شود. به عنوان اولین خانم که کار اطلاع‌رسانی در رسانه را شروع کردم، اخبار ترافیکی را اعلام می‌کردم و چند سالی است در شهر امن به عنوان کارشناس ثابت در بحث اطلاع‌رسانی و دادن آموزش به مردم فعالیت می‌کنم، این مرا خیلی خوشحال می‌کند که با این هشدار‌ها یک خلاف کمتر انجام شود. واکنش مردم خیلی برایم جالب است. شاید خیلی از آن‌ها ندانند که پلیس زن وجود دارد، به همین دلیل وقتی بعد از توضیح همکارانم متوجه این موضوع می‌شوند، از صحنه‌های مختلف مثل پریدن از روی گاردریل یا عبور از جاده خاکی برای بررسی صحنه عکس و فیلم تهیه می‌کنند! نگاه مثبت مردم به یک زن پلیس برایم مهم و جالب است. آیا تصادفی داشته‌اید؟ اگر جواب مثبت است، همکاران چگونه با شما برخورد کرد‌ه‌اند؟ دیدن مدل‌های مختلف از تصادفات باعث شده‌است رانندگی با احتیاطی داشته‌باشم و بتوانم خطر‌های احتمالی را پیش‌بینی و پیشگیری کنم. از همه مهم‌تر اینکه اگر لازم شد، فرصت را به دیگران بدهم. شاید در این مواقع با مخالفت افراد حاضر در خودرویم روبه‌رو شوم، اما برایشان از تجارب تصادفاتی که دیده‌ام، می‌گویم و قانع می‌شوند. دو تصادف داشتم که در هر دوی آن‌ها مقصر نبودم. آن‌ها متوجه مسئولیت بنده شدند، اما در روند رسیدگی و حل مشکل هیچ تأثیری نداشت. معتقدم تغییر نظرات به شرط آشنا بودن، فنی نیست و اگر خطایی باشد ما هم باید پاسخگو باشیم.https://eitaa.com/shahd1398
صحنه تصادف گاهی صحنه‌های تلخی است. شما چطور با این صحنه‌ها کنار می‌آیید و اینکه همین‌طور آیا سر صحنه تصادف حاضر می‌شوید و اینکه واکنش مردم نسبت به اینکه شما به عنوان فرمانده پلیس در میدان حاضر می‌شوید، چگونه است؟ حاضر شدن در صحنه تصادفات فوتی بخش عظیمی از کار است. وقتی ساعت ۴ صبح بیدار می‌شوم، تصاویر تلخ بسیاری از تصادفات و فوتی‌ها را در گوشی‌ام می‌بینم که از سر صحنه برایم ارسال می‌شود. یقیناً دیدن این تصاویر خوشایند نیست، اما یاد گرفته‌ام احساساتم را مدیریت کنم و هر جای کار لازم بود، استفاده کنم. با خودم کنار آمده‌ام که نگاه تخصصی داشته‌باشم و درگیر احساسات نشوم. نگاهم به کار فنی است. هر چند تصاویر کودکان فوت‌شده در تصادف یا فریاد دو دختر بر سر جسد مادرشان که شاهد مرگ او بودند، مرا بسیار ناراحت می‌کند، اما مسئولیتم را بیشتر می‌کند تا اگر آن مکان نیاز به روشنایی و تابلو دارد، پیگیر نصب آن شوم یا آن منطقه به دوربین مجهز شود. به عنوان اولین خانم که کار اطلاع‌رسانی در رسانه را شروع کردم، اخبار ترافیکی را اعلام می‌کردم و چند سالی است در شهر امن به عنوان کارشناس ثابت در بحث اطلاع‌رسانی و دادن آموزش به مردم فعالیت می‌کنم، این مرا خیلی خوشحال می‌کند که با این هشدار‌ها یک خلاف کمتر انجام شود. واکنش مردم خیلی برایم جالب است. شاید خیلی از آن‌ها ندانند که پلیس زن وجود دارد، به همین دلیل وقتی بعد از توضیح همکارانم متوجه این موضوع می‌شوند، از صحنه‌های مختلف مثل پریدن از روی گاردریل یا عبور از جاده خاکی برای بررسی صحنه عکس و فیلم تهیه می‌کنند! نگاه مثبت مردم به یک زن پلیس برایم مهم و جالب است. آیا تصادفی داشته‌اید؟ اگر جواب مثبت است، همکاران چگونه با شما برخورد کرد‌ه‌اند؟ دیدن مدل‌های مختلف از تصادفات باعث شده‌است رانندگی با احتیاطی داشته‌باشم و بتوانم خطر‌های احتمالی را پیش‌بینی و پیشگیری کنم. از همه مهم‌تر اینکه اگر لازم شد، فرصت را به دیگران بدهم. شاید در این مواقع با مخالفت افراد حاضر در خودرویم روبه‌رو شوم، اما برایشان از تجارب تصادفاتی که دیده‌ام، می‌گویم و قانع می‌شوند. دو تصادف داشتم که در هر دوی آن‌ها مقصر نبودم. آن‌ها متوجه مسئولیت بنده شدند، اما در روند رسیدگی و حل مشکل هیچ تأثیری نداشت. معتقدم تغییر نظرات به شرط آشنا بودن، فنی نیست و اگر خطایی باشد ما هم باید پاسخگو باشیم.https://eitaa.com/shahd1398
زندگی شخصی و تفریحات شما چگونه رقم می‌خورد و اینکه با این شغل سختی که دارید، اصلاً فرصت تفریح دارید؟ بهترین تفریح‌تان چیست؟ ساعت ۴ صبح بیدار می‌شوم و ساعت‌های زیادی را در محل کار هستم. زندگی من با دور تند انجام می‌شود. نمی‌توانم با آرامش آشپزی کنم و کار‌های خانه را انجام دهم، چون زمان برایم خیلی مهم است و سعی می‌کنم آن را طوری مدیریت کنم که به همه کارهایم برسم. زمان کوتاهی استراحت می‌کنم و بزرگ‌ترین تفریح من کنار خانواده بودن است و صحبت با دخترم، همسرم، مادرم و خواهرم. سعی می‌کنم از فرصت‌های کمی که کنار آن‌ها هستم انرژی بگیرم و با روحیه تازه‌ای به کارم برگردم. البته برای تجدید روحیه، گاهی سفر می‌روم و اهل مطالعه هم هستم. علاوه بر مطالعات تخصصی سعی می‌کنم مطالعات دیگری را هم داشته‌باشم. با توجه به شرایط سن دخترم سعی می‌کنم در اوقات فراغت از او دور نباشم و با حرف‌های مشترک نسبت به هم بیگانه نباشیم. همه دغدغه ام این است که الگوی خوبی برای دخترم باشم. اگر همه مادر‌ها تلاش کنند الگوی خوبی برای دخترانشان باشند، همین دغدغه برای تربیت درست آن‌ها کفایت می‌کند. جناب سرهنگ، وقتی محیط کار را ترک می‌کنید و وارد خانه می‌شوید، چقدر شخصیت و نقش کاریتان در خانه حاکم است؟ آیا در خانه و برای اهل خانه هم سرهنگ هستید یا... وقتی وارد خانه می‌شوم، این طور نیست تماسی نداشته‌باشم. در طول شبانه‌روز تماس‌های مکرر دارم و مسلتزم پاسخگویی هستم. واقعاً نمی‌توانم کارم را ترک کنم. مدام باید بی‌سیم را بشنوم، ولی سرهنگ نیستم، مادر هستم و همسر، تا محیط خانه آرام باشد. می‌خواهم از آن محیط خشک کاری دور باشم و این اتفاق با آشپزی، صحبت با دختر و همسر رقم می‌خورد. سعی می‌کنم لحظه را در خانه به گونه‌ای بگذرانم که دیگر سرهنگ نباشم و آن احساسات زنانه و مادرانه را بر خلاف محل کار در خانه داشته باشم تا توقعات روحی - روانی دخترم را برآورده کنم. به لطف خدا تعاملات خیلی خوبی با دخترم دارم. او مرا دوست خود می‌داند و درباره هر مشکلی با من حرف می‌زند. دوستانش را خوب می‌شناسم و با آن‌ها ارتباط دارم. من دخترم را رها نکرده‌ام و همیشه دغدغه ارتباط با او را دارم. نگاه زنان همواره به جهان پیرامون خود، نگاهی دقیق و این امری پذیرفته شده‌است. شما به عنوان کارشناس پلیس زن راه برون‌رفت از مصایبی را که در حوزه سوانح و رانندگی وجود دارد، چه می‌دانید؟ اساساً راهکاری عملی برای برون‌رفت از این معضل وجود دارد؟ هر چند برای فرار از معضلات ترافیکی و تصادفات نیاز به کار تیمی و همکاری دستگاه‌های مربوط است، اما اولین گام، آموزش و فرهنگ‌سازی است که لازم است در این زمینه کار بیشتری انجام شود. نکته دیگر کمک گرفتن از فضای رسانه است. افرادی که رفتار هنجارشکنانه‌ای از خودشان نشان می‌دهند باید یاد بگیرند قانون‌شکنی در هر طیفی تخلف و از بین رفتن حقوق دیگران است. اینکه به حقوق دیگران احترام گذاشته نمی‌شود، مرا متأثر می‌کند. مردم باید به این نتیجه برسند که تابلو‌های رانندگی برای زیبایی نیست و برای این است که حق و حقوق دیگران گفته شود و از تصادفات پیشگیری کند. نکته دیگر استفاده از تجهیزات هوشمند بسیار خوبی از جمله قابلیت هوش مصنوعی و تجهیزات الکترونیکی است که وجود دارند، به خصوص برای شهری مثل تهران که دیدن و حضور پرتکرار پلیس دیگر راهگشا نیست و باید از تکنولوژی‌های روز استفاده شود. نیروی پلیس با تغییر یک تاکتیک باید در جای دیگر استفاده شود. نکته آخر ایمن‌سازی خودروهاست که در پیشگیری از بسیاری از تصادفات چشمگیر است و می‌تواند به کاهش تصادفات کمک کند. حرف آخر ما در شهری زندگی می‌کنیم که نمی‌دانیم شب به خانه برمی‌گردیم یا نه! حوادث خیلی به ما نزدیک هستند. من از مادران می‌خواهم پایه‌های مفاهیم و آموزشی را با کودکانشان کار کنند. درک از خطر را از کودکی به فرزندانشان آموزش بدهند و رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی را یاد بگیرند. هر اطلاعات به روزی را از طریق فضای مجازی با یک جست‌وجوی کوتاه می‌توانند یاد بگیرند. از آن‌ها غافل نشوند تا خدایی نکرده متضرر نشوند.https://eitaa.com/shahd1398
🍃🌸🍃🌸🍃🌸 ✍ روزی داشت از کوچه ای می‌گذشت شنید که استادی به شاگردهایش می‌گوید: من در سه مورد با امام صادق(ع) مخالفم. 🔹یک اینکه می گوید خدا دیده نمی‌شود. پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد. 🔹دوم می گوید : خدا شیطان را در آتش جهنم می سوزاند در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد. 🔹سوم هم می گوید : انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد. 🔸بهلول که شنید فورا کلوخی دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد. اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد. استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند. 🔹خلیفه گفت : ماجرا چیست؟ استاد گفت : داشتم به دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد. و الان درد می کند. 🔸بهلول پرسید : آیا تو درد را می بینی؟ گفت : نه بهلول گفت : پس دردی وجود ندارد. ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد. 🔹ثالثا : مگر نمی گویی انسانها از خود اختیار ندارند ؟ پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم. استاد اینها را شنید و خجل شد و از جای برخاست و رفتhttps://eitaa.com/shahd1398