eitaa logo
🌷شهد شیرین شهادت🌷
817 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
12.1هزار ویدیو
17 فایل
﷽ ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدا را چیدند 🌹 شهد شیرین شهادت🌹 ⬇️ 🆔 @shahde_shirine_shahadat🇮🇷🚀🇮🇱 ✅ ارتــبــاط ، انتقاد و مطلب @sms121labaykayazeinab غرق دنیا شده را جام شهادت ندهند
مشاهده در ایتا
دانلود
7.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸گاهی زخمِ زبان مردم، دردش کمتر از داغِ فرزند نیست… 🔹فاطمه عباسی ورده، مادر شهیدان علی، محمد، یونس و احمد جوادنیا، با صبری از جنس ایمان ایستاد؛ وقتی چهار جوانش را در راه خدا داد و هم وقتی برخی حرف‌ها، دلش را شکست… ❤️ 🤲 @shahde_shirine_shahadat🇮🇷🚀🇮🇱
11.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺استاد کاشانی زحمت بزرگی کشیدن اما در هر صورت شبهات اردستانی ملعون همچنان داره تو مجازی می‌چرخه؛ مخصوصاً شبهه‌ای که درمورد امام جواد "علیه‌السلام" گفتن! ✨این ویدیو رو باهم ببینیم✨ ❤️ 🤲 @shahde_shirine_shahadat🇮🇷🚀🇮🇱
💥 ماجرای سیلی خوردن محافظ آیت‌الله خامنه‌ای حفظه‌الله ✍در یکی از ملاقات های عمومی آقا، جمعیت فشرده‌ای توی حسینیه نِشسته بودن و به صحبتای ایشون گوش می‌دادن. اون روز، بین سخن‌رانی حضرت آقا، بارها نگاهم به پیرمرد لاغراندامی افتاد که کلاه سبزی به سر داشت و شال سبزی هم به کمرش. تا سخنرانی آقا تموم شد، بلند شد و خیز برداشت طرف من و بلند گفت: «میخوام دست آقا رو ببوسم» امان نداد و خواست به سمت آقا برود که راه اون رو بستم. عصبی شد و تند گفت: «اوهووووی....چیه؟! می‌خوام آقا رو از نزدیک زیارت کنم. مثل این‌که ما از یه جد هستیم» صورت پیرمرد، انگار دریایِ پرتلاطم و طوفانی می‌زد. کم‌کم، داشت از کوره در می‌رفت که شنیدم آقا گفتن: «اشکال نداره، بذار سید تشریف بیاره جلو» نفهمیدم تو اون جمعیت آقا چطور متوجه پیرمرد شدند. خودم رو کنار کِشیدم. پیرمرد نگاهی به من انداخت و بعد، انگار که پشت حریف قَدَری رو به خاک رسونده باشه، با عجله، راه افتاد به سمت آقا. پشت سرش با فاصله کمی حرکت کردم. هنوز دو سه قدم برنداشته بود که پاش به پشت گلیم حسینیه گیر کرد و زمین خورد. اومدم از زمین بلندش کنم که برگشت و جلوی آقا و جمعیت محکم کوبید توی گوشم و گفت: «به من پشت پا می زنی؟» سیلی‌اش، انگار برق 220 ولت بود،خشکم کرد🤣 توی شوک بودم که آقا رو رو به روی خودم دیدم. به خودم که اومدم، آقا دست گذاشت پشت سرم و جای سیلی پیرمرد رو روی صورتم بوسید و گفت: «سوءتفاهم شده. به خاطر جدّش، فاطمه زهرا، ببخش!» درد سیلی همون‌موقع رفع شد. بعد سال‌ها، هنوز جای بوسه گرم آقا رو روی صورتم حس می‌کنم.» 📚برگرفته از کتاب «حافظ هفت» ❤️ 🤲 @shahde_shirine_shahadat🇮🇷🚀🇮🇱