شاھنجف!"
به لطف صاحبم راضی ام اینگونه ، که از خانه ؛ سگ اهلی برای استخوان بیرون نمی آید
چه زحمت می کشی بیهوده عزرائیل ، ازاین تن ؛
نخواهد حیدر کرار ، جان بیرون نمی آید
شاھنجف!"
قصه ی این عشق را میثم روایت می کند قصه ها را بیشتر عاشق حکایت می کند
گر چه زهرا بر امامان هم امامت داشته
شأن حیدر را ببین، بر او امامت می کند