eitaa logo
♥️شـهیـد احـمـد مَــشـلَــب♥️
1.3هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
47 فایل
بسمه‌تعالی❣️ ‌ و‌قسم‌بہ‌‌نگاه‌زیبایت! ‌ ‌شروع‌خادمی1401/4/2 _‌کپے؟! +صلوات‌برای‌ظهور‌فرج‌آقاعج‌الله‌وسلامتیِ‌ رهبری🙂💙 + روزمرگی؟ نه ‌ ‌کانال حرف ناشناس مون: @Nashanas_ahmad لفت=15صلوات بفرست😉 {این‌کانال‌زیر‌نظر‌مهدی‌فاطمه‌ست‌مومن☺️🌱}
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸🌱🌸 🌸🌱🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸 🌸🌱🌸 🌱🌸 🌸 فاطمه از دیدار خداحافظی پویان،وقتی مطمئن شد حرفهای پویان حقیقته، تصمیم گرفت کلاس های دفاع شخصی شرکت کنه، تا اگه لازم شد بتونه از خودش دفاع کنه. پنج ماه بود که این کلاس ها رو مرتب شرکت میکرد.بخاطر همین قدرتش بیشتر شده بود. همونجوری که به سرعت از افشین دور میشد تو دلش با خدا حرف میزد. خدایا با چی میکنی؟ با آبرو؟ با صبر؟ با ایمان؟ با توکل؟ نمیدونم امتحان اصلی‌ت چیه.تا الان که خیلی سخت بود.بازهم کمکم کن. سوار ماشینش شد و به امامزاده رفت. خیلی دعا و گریه و توسل کرد.کاری که این روزها و شبها زیاد انجام میداد.ولی بعضی وقت ها شرایط واقعا براش سخت میشد. افشین،فاطمه رو تعقیب میکرد. فاطمه هر روز دانشگاه میرفت.عصر باشگاه میرفت.نماز مغرب رو مسجدی که سر راهش بود،میخوند.بعد میرفت خونه، گاهی حنانه،دختر عمه ش که شش ساله بود رو سوار ماشینش میکرد و به خونه شون که چند خیابان پایین تر بود، میرساند. فاطمه از ماشین پیاده شد، تا برای حنانه بستنی بخره.وقتی برگشت، حنانه نبود.به خیابان نگاه کرد،نبود. به پیاده رو نگاه کرد،نبود.تمام مغازه های اطراف رو گشت،نبود.از نگرانی چیزی نمونده بود سکته کنه.اونقدر پریشان بود که آدم های دیگه هم متوجه شدن و دورش جمع شدن. فاطمه عکس حنانه رو بهشون نشان داد و هرکدوم یه طرف دنبالش میگشتن.اما هیچ خبری از حنانه نبود. یک ساعت گذشت. گوشی فاطمه زنگ میزد.عمه ش بود. حتما نگران شده بود.فاطمه نمیدونست چی بگه. تماس قطع شد. با امیررضا تماس گرفت و بریده بریده جریان رو تعریف کرد. نیم ساعت بعد امیررضا رسید. از دور فاطمه رو دید که مثل مرغ سرکنده اینور و اونور میرفت و گوشی همراه شو به آدم های دیگه نشان میداد. صداش کرد. فاطمه وقتی امیررضا رو دید روی زانوهاش افتاد.امیررضا سریع رفت پیشش. -چی شده؟!! باور نکرده بود حنانه گم شده باشه. حنانه بچه باهوشی بود،میدونست که نباید بی خبر از ماشین پیاده بشه. امیررضا با حاج محمود و پدر حنانه تماس گرفت.خیلی زود پدرومادر فاطمه و پدرومادر حنانه رسیدن.فاطمه وقتی چشمش به عمه ش افتاد،دلش میخواست از خجالت بمیره.عمه فاطمه هم وقتی حالش رو دید چیزی بهش نگفت. امیررضا و پدر حنانه به کلانتری رفتن. بقیه هنوز تو خیابان دنبالش میگشتن. ساعت های سختی بود،برای همه. شب از نیمه گذشته بود، که همسایه حاج محمود تماس گرفت و گفت دختر بچه ای بیهوش جلوی در خونه شون افتاده.حاج محمود و زهره خانم و فاطمه و عمه ش سریع به خونه رفتن. افشین تو کوچه منتظر بود. جلوی در خونه بودن که برای فاطمه پیامک اومد.شماره ناشناس بود.نوشته بود: -این بار حالش خوبه. گوشی فاطمه از دستش افتاد. وقتی حنانه رو دید محکم بغلش کرد. هیچی نمیتونست بگه.از همه شرمنده بود.رفت اتاقش و نماز میخوند و از خدا کمک میخواست. فردای اون روز به دانشگاه رفت. افشین سر راهش ایستاده بود و با پیروزمندی نگاهش میکرد. فاطمه نگاه بهش انداخت و رفت.افشین از قبل شد. چند روز بعد فاطمه و مریم... دومین اثــر از؛ 🌸 🌱🌸 🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸 🌸🌱🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸🌱🌸 🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸
✓ وضو گرفتن قبل از خواب ✓ آیت الکرسی تسبیحات حضرت زهرا(سلام الله) ✓ سه بار سوره توحید. ✓ ﺍَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻲ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ ﻭَﺍﻝِ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍوِّ علی جمیع ﺍﻻ‌َﻧْﺒِﻴﺎﺀِ ﻭَﺍﻟﻤُﺮْﺳَﻠﻴﻦ.َ ✓ ﺍَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﻏْﻔِﺮْ ﻟِﻠْﻤُﺆْﻣِﻨﻴﻦَ ﻭَﺍﻟْﻤُﺆْﻣِﻨﺎﺕِ. ✓ ﺳُﺒْﺤﺎﻥَ ﺍﻟﻠّﻪِ ﻭَ ﺍﻟْﺤَﻤْﺪُ ﻟِﻠّﻪِ ﻭَ ﻻ‌ﺍِﻟﻪَﺍِﻻ‌َّ ﺍﻟﻠّﻪُ ﻭَ ﺍﻟﻠّﻪُ ﺍَﻛْﺒَﺮُ. ✓ سوره فلق وناس وتکاثر آیه آخر سوره مبارکه کهف جهت بیدار شدن برای نماز شب و نماز صبح قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا ✓ سه مرتبه ؛ یَفْعَلُ اللهُ ما یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ، وَ یَحْكُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ ✓ شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ✓ لاحول ولاقوه الا بالله ╭─✨🌸─↷ │    𝐉𝐨𝐢𝐧➴ ╰─➛ @shahed_moshaleb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جواب سلام واجب است••• پس بیاییم هر روز به او سلام کنیم••• 💚السلام علیک یا عین الله فی خلقه🌤🌱 ╭─✨🌸─↷ │    𝐉𝐨𝐢𝐧➴ ╰─➛ @shahed_moshaleb
مرا عهدیست با جانان...💞 قرار عاشقی هر صبح یا ✋🏻 ╭─✨🌸─↷ │    𝐉𝐨𝐢𝐧➴ ╰─➛ @shahed_moshaleb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سر فصل تمام فصل هاے زندگےام تـو شدے، اے شهید...🍂 باز هم هوایم را داشته باش، هواے دلم بارانیست…🥲🌧💔 #♡ ╭─✨🌸─↷ │    𝐉𝐨𝐢𝐧➴ ╰─➛ @shahed_moshaleb
♥️شـهیـد احـمـد مَــشـلَــب♥️
سر فصل تمام فصل هاے زندگےام تـو شدے، اے شهید...🍂 باز هم هوایم را داشته باش، هواے دلم بارانیست…🥲🌧💔 #
|•🥲❤️‍🩹•| مادر : تمام تلاش این بود کہ بعد از فهم دقیق👌🏻 آیات و تفاسیر قرآن بتواند بہ آن عمل کند و آنچہ✨ را از آیات کلام‌اللّہ یاد مےگرفت در زندگے بہ کار مےبست..🕊🙂 ╭─✨🌸─↷ │    𝐉𝐨𝐢𝐧➴ ╰─➛ @shahed_moshaleb
نعمت‌ِآسمان‌فقط‌باران‌‌نیست گاهے‌خٌدا؛کسی‌را‌نازل‌میکند به‌زلالےباران... مثلِ‌ تُ🙃🤍✨ ╭─✨🌸─↷ │    𝐉𝐨𝐢𝐧➴ ╰─➛ @shahed_moshaleb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا