صلوات+امام+رضا.mp3
156.1K
به رسم هر صبح و شب ساعت عاشقی
🕌 صلوات خاصه #امام_رضا علیهالسلام🕌
🕊 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ۰
#چهارشنبههایامامرضایی
╭─✨🌸─↷
│ 𝐉𝐨𝐢𝐧➴
╰─➛ @shahed_moshaleb
#ختم_قرآن
"قرائت جزء چهارم"
به نیت سلامتی و تعجیل در فرج آقا ، پیروزی بیش از پیش جبهه حق علیه باطل و نابودی رژیم کودک کش...
🕊قرائت جزء چهارم#صفحات:
🌹 62✅
🌹 63✅
🌹 64✅
🌹 65✅
🌹 66✅
🌹 67✅
🌹 68✅
🌹 69✅
🌹 70✅
🌹 71✅
🌹 72✅
🌹 73✅
🌹 74✅
🌹 75✅
🌹 76✅
🌹 77✅
🌹 78✅
🌹 79✅
🌹 80✅
🌹 81✅
♥️دوستان شرکت کننده یادتون نره صفحه منتخب رو باید #بامعنی بخونین
صفحه منتخب شما با علامت(✅) مشخص میشه
بسم الله
پی وی خادم شهید ( فقط عدد صفحه منتخبتون رو بفرستید)👇
•@Hearthacker12
زیارت عاشورا میخوانم به نیت برادر شهیدم..🥺🌷
بِسمِاللهاَلرَحمَناَلرَحیم..🙂
#داداش_شهیدم
╭─✨🌸─↷
│ 𝐉𝐨𝐢𝐧➴
╰─➛ @shahed_moshaleb
زیارت+عاشورا+با+صدای+علی+فانی.mp3
28.44M
زیـارتعـاشـوࢪا
╭─✨🌸─↷
│ 𝐉𝐨𝐢𝐧➴
╰─➛ @shahed_moshaleb
♥️شـهیـد احـمـد مَــشـلَــب♥️
ببین شوهر خالم بیماری داره کبد چرب و مشگل کلیه بخاطر فشار خون و... الان بیمارستان بستریه گفتن چندتا
سلام رفقا طاعاتتون قبول ..
چهل تا حدیث کسا برای مریض ذکر شده لطف میکنید؟
۵ تاش خونده شده...
اگر میشه لطف کنید و نفر یکی بردارین انشاءالله که خوب بشن و به سلامتی برگردن پیش خانوادشون شب عیدِ بنده خدا شفا پیداکنن..:)
لطفا هر کسی میخونه به این آیدی پیام بده و بگه..
@Hearthacker12
مچکرم انشاءالله تنتون سلامت..
التماس دعا..
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸
☘🌸☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸
☘🌸☘🌸
🌸☘🌸
☘🌸
🌸
رمانناحله🌿
#عاشقانه_مذهبی
#قسمت_۵۲
دوربین و که اورد پایین محمد سرش و خم کرد و ب ریحانه چیزی گفت
ک فهمیدم ریحانه گفت
+ من چیی بگممم؟ دوباره محمد یچیزی بهش گفت
ریحانه ام کلی سرخ و سفید شد و گفت
+فاطمه جون میشه یه باردیگه ازمون عکس بگیری ؟
فهمیدم که محمد مجبورش کرده اینو بگه ولی دلیلش و نمیدونستم
بیچاره ریحانه خیلی ترسیده بود
دختر خالش دوربین و انداخت بغلم و یه پوزخند کاملا محسوسم به محمد زد
محمد یه لبخند مرموز رو صورتش نشست
خواهر و شوهرخواهرشو بغل کرد و با لبخند ب لنز خیره شد
ازشون عکس گرفتم و دوربین و گذاشتم رو میز
رفتم و یه گوشه نشستم
محمد اینا هنوز بالا بودن که یهو صدای آهنگ بلند شد
همه باتعجب نگاه میکردن
همون دخترای فامیل ،جیغ کشیدن و با قر اومدن وسط
داداشای ریحانه و روح الله اخماشون رفت تو هم
علی دست محمد و گرفت و بهش گفت
+ولشون کن اینارو بیا بریم
محمد جواب داد
+ینی چی ولش کن حداقل صداشو کمتر کنن
همسایه ها اذیت میشن
با دیدن قیافه سرخ ریحانه رفتم کنارش نشستم
بهش گفتم
_چیشدههه عروس خانوم چرا انقدر ترسیدی؟
+میترسم دعوا شه فاطمه
_دعوا چرا
+ببین این دختر خاله های من با محمد مشکل دارن
_سرچی چرا؟
+سلما همون دختره که دوربین و ازت گرفت به قول خودش به محمدعلاقه داره بعد محمدخیلی ازش بدش میاد یه اتفاقایی افتاد بینشون که الان سر جنگ دارن باهم خواهراش یجورایی میخوان حرص داداشم ودر بیارن
نمیدونم چیکار کنم تو نمیشناسی محمدو یه چیزایی و نمیتونه طاقت بیاره
_هرچی باشه کاری نمیکنه که مراسمت بهم بریزه اینو مطمئن باش
+ خداکنهه
پدرریحانه اومد دم درو
+آقا محمد بیا پسرم کارت دارم
محمد ک تا الان تمام زورش و زده بود تا بره و باسلمااینا برخورد کنه
با حرف پدرش احتمالا بیخیال شد داشت میرفت بیرون ک وسط راه برگشت رفت طرف دستگاه بالبخند سیمش وکشید و گرفت تو بغلش
وقتی درمقابل نگاه متعجب همه داشت میرفت بیرون به ریحانه گفت
+ریحانه جون من اینومیبرم یخورده اختلاط کنم باش
صدای خنده جمع بلندشد
الان فقط خانوما بودن داخل
شالم و ازسرم در اوردم ورفتم کنار ریحانه
یه چندتاسلفی باهم گرفتیم
ایستادم کنارش
دوربین و دادب یکی از فامیلاشونو گفت ازمون عکس بگیره
عکسامونوکه گرفتیم نشستیم و گرم صحبت شدیم
ریحانه ام دیگه استرس نداشت وهمش در حال خندیدن بود
یکی از خانومای فامیلشون یه قابلمه برداشت وبا ریتم روش ضربه میزد
بزور ریحانه رو بلندکردن
دورش چرخیدن و اوناییم که میتونستن با اون ریتم تند برقصن رقصیدن
البته همش واسه خنده بود
یه ساعت دیگه که گذشت به ردیف نشستیم تا آقایون شام و بیارن
چند نفر اومدن تو
و بقیه بیرون دم درکمک میکردن
محمدم پشت درسینی هارو میداد دستشون
چون جمعیت زیاد نبود زودکار پذیرایی تموم شد
#غزاله_میرزاپور
#فاطمه_زهرا_درزی
🌸
☘🌸
🌸☘🌸
☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸
☘🌸☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸☘🌸