هدایت شده از حمید رضا مهدوی ارفع
#خداکندکه_بمیرم.....
تو ای صفای ضمیرم! چرا نمی آیی؟
چرا بهانه نگیرم؟ چرا نمی آیی؟
اگر حجاب ظهورت وجود تار من است
خدا کند که بمیرم! چرا نمی آیی؟
تو امر کن سر خود را بدست می گیرم
ببین چقدر دلیرم چرا نمی آیی؟
میان خلقت من با گل تو رابطه ای است
من از تراب غدیرم، چرا نمی آیی؟
هوای دیدن سرداب غیبتت دارم
به این رواق اسیرم، چرا نمی آیی؟.
🌕🌕🌖🌗🌔🌓🌒🌑
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی
خلیل آتشین سخن ، تبر به دوش بت شکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی
برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم نه
ولی برای عده ای چه خوب شد نیامدی
تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام
دوبار صبح ، ظهر نه غروب شد نیامدی...
#مهدوی_ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mahdavi_arfae
🔴 زنی که فرزند خویش را انکار میکرد!!
✅ قضاوتهای امیرالمومنین (۱)
📌قسمت اول
🔹او که جوانی نورس بود سراسیمه و شوریده حال در کوچه هاي مدینه گردش میکرد، و پیوسته از سوز دل به درگاه خدا می نالید: ای عادلترین عادلان! میان من و مادرم حکم کن. عمر به وي رسیدی و گفت : ای جوان! چرا به مادرت نفرین میکنی؟!
جوان: مادرم مرا نه ماه در شکم خود نگهداشته و پس از تولد دو سال شیر داده و چون بزرگ شدم و خوب و بد را تشخیص دادم مرا از خود دور نمود و گفت: تو پسر من نیستی!
🔹عمر رو به زن کرد و گفت: این پسر چه میگوید؟
زن : ای خلیفه! سوگند به خدایی که در پشت پرده نور نهان است و هیچ دیده ای او را نمی بیند، و سوگند به محمد صلی الله علیه و آله وخاندانش! من هرگز او را نشناخته و نمیدانم از کدام قبیله و طایفه است، قسم به خدا! او می خواهد با این ادعایش مرا در میان عشیره و بستگانم خوار سازد. و من دوشیزه ای هستم از قریش و تاکنون شوهر ننموده ام.
عمر: برای این مطلب که میگویی شاهدی هم داری ؟
زن : آري و چهل نفر از برادران عشیره ای خود را جهت شهادت حاضر ساخت.
🔹گواهان نزد عمر شهادت دادند که این پسر دروغ گفته، میخواهد با این تهمتش زن را در میان طایفه و قبیله اش خوار و ننگین سازد. عمر به ماموران گفت: جوان را بگیرید و به زندان ببرید تا از شهود تحقیق زیادتری بشود و چنانچه گواهیشان به صحت پیوست بر جوان حد افتراءجاري کنم.
🔹 ماموران جوان را به طرف زندان می بردند که اتفاقا حضرت امیرالمومنین علیه السلام در بین راه با ایشان برخورد نمود. چون نگاه جوان به آن حضرت افتاد فریاد برآورد: ای پسر عم رسول خدا! از من ستمدیده دادخواهی کن. و ماجرای خود را برای آن حضرت شرح داد. امیرالمومنین علیه السلام به ماموران فرمود: جوان را نزد عمر برگردانند. عمر از دیدن آنان برآشفت و گفت: من که دستور داده بودم جوان را زندانی کنید چرا او را باز گرداندید؟!...
📚 کتاب قضاوتهای حضرت علی علیه السلام، تالیف آیت الله شیخ محمد تقی شوشتری
↩️ ادامه دارد...
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🆔 @mahdavi_arfae
هدایت شده از حمید رضا مهدوی ارفع
🔴 دو مادر و یک فرزند‼️
⚖ #قضاوتهای_امیرالمومنین (۲)
🔹در زمان خلافت عمر دو زن بر سر کودکی نزاع می کردند و هر کدام او را فرزند خود می خواند، نزاع به نزد عمر بردند، عمر نتوانست مشکلشان را حل کند از این رو دست به دامان امیرالمومنین علیه السلام گردید.
🔹امیرالمومنین علیه السلام ابتدا آن دو زن را فراخوانده آنان را موعظه و نصیحت فرمود ولیکن سودي نبخشید و ایشان همچنان به مشاجره خود ادامه می دادند.
🔹امیرالمومنین علیه السلام چون این دستور داد اره ای بیاورند، در این موقع آن دو زن گفتند : یا امیرالمومنین! می خواهی با این اره چکار کنی؟ امام علیه السلام فرمود : می خواهم فرزند را دو نصف کنم براي هر کدامتان یک نصف! از شنیدن این سخن یکی از آن دو ساکت ماند، ولی دیگری فریاد برآورد: خدا را خدا را! ای اباالحسن! اگر حکم کودك این است که باید دو نیم شود من از حق خودم صرفنظر کردم و راضی
نمی شوم عزیزم کشته شود.
🔹آنگاه امیرالمومنین علیه السلام فرمود: الله اکبر! این کودك پسر توست و اگر پسر آن دیگري میبود آن نیز به حالش رحم می کرد و بدین عمل راضی نمی شد، در این موقع آن زن هم اقرار به حق نموده به کذب خود اعتراف کرد، و به واسطه قضاوت آن حضرت علیه السلام حزن و اندوه از عمر برطرف گردیده براي آن حضرت دعاي خیر نمود.
📚 کتاب قضاوتهای حضرت علی علیه السلام، تالیف آیت الله شیخ محمد تقی شوشتری
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🆔 @mahdavi_arfae
حضرت صادق علیه السلام از پدرانش نقل می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند متعال برای برادرم، علی بن ابی طالب، فضائلی قرار داده که جز خودش نمیتواند آنها را شمارش کند. هر کس به یکی از فضائل علی اقرار کند، خداوند گناهان گذشته و آینده اش را می بخشد حتی اگر در روز قیامت به اندازه گناهان همهی جن و انس گناه کرده باشد.
هرکس یکی از فضائل او را در جایی بنویسد، تا زمانی که نشانهای از آن نوشته به جا بماند، ملائکه برایش استغفار می کنند. هر کس گوش به فضیلتی از فضائل علی بدهد، خداوند گناهانی را که او با گوش خود مرتکب شده، میبخشد؛ و هر کس به نوشتهای بنگرد که فضائل علی در او نوشته شده است، خداوند گناهانی را که او با چشمش مرتکب شده میبخشد.»
آنگاه رسول خدا فرمود:« نگاه کردن به چهرهی علی بن ابی طالب عبادت است، یادش نیز عبادت است و ایمان هیچ بنده ای جز با دوستی او و بیزاری از دشمنانش پذیرفته نیست.»
📒 منابع:
بحارالانوار، ج 38، ص 196، حدیث 4 ------ امالی صدوق
#غدیر
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
#مهدوی_ارفع
🆔 @mahdavi_arfae