eitaa logo
عنایات و کرامات شهدا
4.8هزار دنبال‌کننده
319 عکس
336 ویدیو
34 فایل
در عالم چیزی اتفاقی نیست . اگر اینجایید شهدا شما را دعوت کرده اند . تقدیم به روح بلند شهید مدافع حرم جواد اقای الله کرمی که این کانال را به عشق او زدیم . التماس دعا‌ . کپی مجاز خادم کانال @aliyazdi54 https://eitaa.com/shahid54 تبلیغات کانال با شهداست.
مشاهده در ایتا
دانلود
✍شهیدی که در قبر اذان گفت و سوره ی مبارکه کوثر را تلاوت نمود. 🔹سلوک عارفانه ستاره درخشان آسمان کرمان سردار شهید عبدالمهدی مغفوری این شهید بزرگوار مستجاب دعوه هست و سریع حاجت میده. 🔸وی در داشتن مقام معنوی به قرب خدا شهره بود او استاد اخلاق بود‌. 🔹مردی که مردمان دیار کرمان حاجات خود را به واسطه او به درگاه خدا می فرستند. 🔸شهید مغفوری اعتقاد زیادی به احترام به والدین داشتند و عقیده داشتند که هر روز قبل از شروع کار دست پدر و مادر را باید بوسید. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3330801947Cd7995e7fe3
7.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍شهدا گل هایی هستند که باید سراغ باغبان آنها برویم... ✅ارسالی مادر شهید محسن برهانی و خواهر شهیدان سیف الدینی... 💢هدیه به روح مطهر و ملکوتی شهدا صلوات... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3330801947Cd7995e7fe3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥«شهید عزیز» شهید حاج قاسم سلیمانی: 🔹نحوه شهادت شهید حججی، یک نمونه کوچکی بود از آن همه مصیبت بسیار عظیم و بزرگی که در کربلا اتفاق افتاد. 🔹به مناسبت ۱۸ مرداد، سالروز ‎شهادت محسن حججی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3330801947Cd7995e7fe3
✍شهیدی که حاج قاسم پشت سرش نماز می خواند و روحیه می گرفت. 🔹تعقیبات نمازش را با شور و حال عجیبی می خواند و همیشه در حال نماز و تعقیبات آن گونه هایش از اشک چشمانش خیس بود. 🔸شهید حاج قاسم سلیمانی می گفت : هر گاه که می خواستم حالم عوض شود و روحیه بگیرم وارد سنگر اطلاعات و عملیات می شدم و پشت سر شهید محمدرضا کاظمی زاده نماز می خواندم. 🔹زیرا آنان که در نماز به او اقتدا کرده اند می دانند چه شور و حالی داشت این شهید عزیز مخصوصا بعد از نماز آنگاه که می گفت : 🔸إِلَهِي هَذِهِ صَلاَتِي صَلَّيْتُهَا لاَ لِحَاجَةٍ مِنْكَ إِلَيْهَا وَ لاَ رَغْبَةٍ مِنْكَ فِيهَا... 🔹إِلاَّ تَعْظِيماً وَ طَاعَةً وَ إِجَابَةً لَكَ إِلَى مَا أَمَرْتَنِي بِهِ‏... 🔸إِلَهِي إِنْ كَانَ فِيهَا خَلَلٌ أَوْ نَقْصٌ مِنْ رُكُوعِهَا أَوْ سُجُودِهَا فَلاَ تُؤَاخِذْنِي وَ تَفَضَّلْ عَلَيَّ بِالْقَبُولِ وَ الْغُفْرَانِ‏...   💢هدیه به روح مطهر و ملکوتی اش صلوات... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3330801947Cd7995e7fe3
شهید حاج قاسم میرحسینی ستاره استثنایی دفاع مقدس جانشین و قائم مقام شهید حاج قاسم سلیمانی در لشکر ۴۱ ثارالله کرمان شهیدی که حاج قاسم بیشترین توسل را به او دارد... 🟢دل را فقط جای خدا قرار دهید... ✅با نگاهی به وصیت نامه شهید قاسم میرحسینی می توان جواب خیلی ها را داد به عنوان مثال وقتی می گوییم حس می کنم از خدا دور شدم نمی دونم چی کار کردم ؟ یا چه اتفاقی افتاده!؟ 💢شهید میرحسینی در وصیت نامه اش می گوید : هیچ چیزی را به دل راه ندهید به حدی که الله شود و جای الله اصلی را بگیرد که حضرت حق سریعا از آن دل رخت بر می بندد. 🔹سردار رشید اسلام شهید قاسم میرحسینی در خرداد ماه ۱۳۴۲ در سیستان پا به این دنیا گذاشت و در سال ۱۳۶۵ در خاک مقدس شلمچه و در عملیات کربلای ۵ پس از ساماندهی نیروها در حین عملیات بر اثر اصابت تیر مستقیم دشمن به ناحیه پیشانی سر به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. 🔸رهبر معظم انقلاب در سفرشان به منطقه سیستان در تجلیل از این شهید بزرگوار فرمودند: شهید حاج قاسم میرحسینی که از سرداران لشکر ۴۱ ثارالله می‌باشد از آن شخصیت‌هایی استثنایی و جالب است که من مردم سیستان را اینگونه شناختم... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3330801947Cd7995e7fe3
✍معلم شهید سید رضا مهدوی و شفای دخترش زینب طبق روایت بی بی صدیقه مهدوی همسر شهید... 🔹دخترم زینب نُه ماهه بود که پدرش به شهادت رسید هنوز چهلمش از راه نرسیده بود که زینب به سختی مریض شد او را نزد دکتر بردم دکتر گفت: باید بچه را بستری کنید تا حالش خوب شود. 🔸وقتی که می خواستم او را برای بستری کردن به بیمارستان ببرم پسرم مهدی گریه می کرد و می گفت: اگر امشب زینب را به بیمارستان ببری من هم می آیم. 🔹هر چه کردم آرام نشد آنها را به خانه بردم با خودم گفتم: آخرِ شب که مهدی خوابید زینب را به بیمارستان می برم. 🔸خوابیدم بچه ها هم کنارم خوابیدند زینب مثل یک مُرده افتاده بود و تکان نمی خورد به شدت نگرانش بودم دلم شکست و چشمة اشکم جاری شد. 🔹خطاب به سید گفتم: تو همیشه می گفتی شهدا زنده اند الان که داری وضعیت مرا می بینی خودت نظری کن و به فریادم برس. 🔸در حال گریه کردن و حرف زدن با او بودم که ناباورانه دیدم به اتاق آمد و روبروی زینب ایستاد زبانم بند آمده بود بدنم سنگین شده بود و نمی توانستم تکان بخورم اشک چشمانم بی وقفه جاری بود. 🔹سید زیرِ لب دعا می خواند و توی صورت زینب فوت می کرد بعد از چند لحظه زینب تکانی خورد و بنای گریه را گذاشت به سمت او برگشتم که شیرش بدهم در همین حین سید از نظرم ناپدید شد فریاد زدم: بچه ها! باباتون رفت بلند شوید و دنبال سرش بروید. 🔸آنها با فریادِ من سراسیمه از خواب پریدند و با شنیدن کلمة بابا بنای گریه را گذاشتند حال زینب خوب شد و دیگر نیازی به بستری شدن نداشت.
✍جلوه های غیبی شهید محمد حسین یوسف الهی به روایت شهید حاج قاسم سلیمانی در کتاب لحظه های آسمانی غلامعلی رجایی... 🔹یک روز با شهید محمد حسین یوسف الهی به طرف آبادان می‌رفتیم. 🔸در بین راه با توجه به اینکه عملیات گذشته ما خیلی موفقیت آمیز نبودند و عملیات بزرگی هم در پیش داشتیم به او گفتم : این عملیات نتیجه مناسب نخواهد داشت. 🔹پرسید چطور؟ گفتم: برای اینکه این عملیات سختی است و من بعید می‌دانم موفق شویم. 🔸حسین گفت : اتفاقاً من معتقدم ما در این عملیات موفق می‌شویم از او پرسیدم از کجا اینطور اطمینان داری؟ 🔹خنده‌ای کرد و با همان تکیه کلام همیشگی گفت : حسین پسر غلامحسین به تو می‌گوید که ما در این عملیات پیروزیم. 🔸چون می‌دانستم لابد خبری هست که اینطور محکم حرف می‌زند از او پرسیدم یعنی چه ؟ از کجا می‌گویی؟ گفت: بالاخره خبر دارم. 🔹پرسیدم خوب از کجا خبر داری؟ گفت: به من گفته‌اند که ما پیروز می‌شویم پرسیدم چه کسی به تو گفته؟ 💢جواب داد حضرت زینب علیه السلام... 🔸پرسیدم در خواب تو گفته یا در بیداری؟ 🔹با خنده جواب داد تو به این چه کار داری فقط بدان بی بی به من گفت: شما در این عملیات بر دشمن پیروز می‌شوید و من هم به همین دلیل می‌گویم قطعاً موفق می‌شویم. 🔸هرچه از او خواستم برای من که فرمانده‌اش بودم بیشتر توضیح دهد به همین چند جمله اکتفا کرد و چیز دیگری نگفت. 🔹وقتی عملیات با موفقیت به اتمام رسید به یاد حرف‌های آن روز حسین و قطعیتی که در کلامش بود افتادم.
🍃بعد از شھادت علے خوابش‌رو دیدم⇩ بهم گفت: « اگہ مےدونستم این دنیا بہ‌خاطر صلوات این‌ همہ ثواب‌ و‌ پاداش میدن🎁، حالا حالاها آرزوۍ شھادت نمےکردم! مےموندم توۍدنیا و صلواټ مےفرستادم.. ❣ 💚قسمتی از خدا را شکر می کنیم که به ما لیاقت داد به سنگرهای اسلام بیائیم و نوکری امام زمان (عج) را بکنیم و خیلی خوشحالیم که توانسته ایم اصل ولایت را پیاده کنیم و ما با خون خود این اصل را حفظ می کنیم و ما پشتیبان روحانیت و خط امام هستیم. ای جوانان نکند در رختخواب بمیرید که حسین (علیه السلام) در میدان جنگ شهید شد؛ مبادا در غفلت بمیرید که علی (علیه السلام) در محراب عبادت شهید شد و مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر(علیه‌السلام) در راه حسین و با هدف شهید شد. 🌻🕊 🌹شادی روحش صلوات🌹 اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
🍃🌸🍃 کرامات شهید 💫 علیرضا تورجی‌زاده، برادر شهید : افرادی بسیاری از شهرهای مختلف به زیارت شهید می آیند .... وی اظهار کرد: برادرم انسان با اخلاص و با معنویتی بود که در زمینه مسائل معنوی اهتمام ویژه‌ای داشت، همانطور که اکثر رزمندگان در آن دوران این چنین بودند. تورجی‌زاده افزود: بعد از شهادت برادرم به طور ناخواسته و بدون آنکه تبلیغی صورت گیرد، بسیاری از افراد برای توسل به این شهید گرایش پیدا کردند و برای حاجت گرفتن بر سر مزار او حاضر می‌شدند و به مرور شاهد آن بودیم که نام این شهید بعد از شهادت به مرور شهرت بیشتری یافت و وسعت گرفت، بدون اینکه خانواده این شهید هیچ گونه دخالتی داشته باشند. وی خاطرنشان کرد: این روند به شکلی ادامه پیدا کرد که در حال حاضر خود ما هم برای ملاقات مزار این شهید گاهاً به فاصله 3 تا 4 قبر آن طرف‌تر می‌ایستیم و فاتحه می‌خوانیم. * وقتی مردم برای توسل از شهرهای مختلف ایران به مزار این شهید می‌آیند برادر شهید تورجی‌زاده عنوان داشت: رفته‌رفته نام این شهید در کل کشور شهرت یافت و افراد زیادی از شهرهای مختلفی همچون آمل، شیراز، مشهد و... به اصفهان و حتی به منزل ما می‌آیند و از مادر شهید طلب دعا می‌کنند؛ در برخی موارد افرادی از شهرهای مختلف می‌آیند، نذر می‌کنند، حاجت می‌گیرند و به شهر خود بازمی‌گردند؛ بعضاً می‌گویند که فلان دوست یا آشنا این شهید را به ما معرفی کرده و ما به همین خاطر به اصفهان سفر کردیم. وی ادامه داد: این گونه موارد تا جایی پیش رفت که کار را به فراتر از مرزها کشاند؛ در همین تابستان گذشته یک خانم پزشک ایرانی‌الاصل که حدود 40 سال مقیم کشور آمریکا بوده با ما تماس گرفت و گفت می‌خواهد به ملاقات خانواده شهید تورجی‌زاده بیاید. تورجی‌زاده اضافه کرد: این خانم مسؤولیت امور مسلمانان یکی از ایالات آمریکا را بر عهده داشت و گفت «من نام شهید تورجی‌زاده را شنیده‌ام، بر سر مزار او رفته‌ام و حتی یک تسبیح متبرک از مزار این شهید به محل اقامت خود در آمریکا برده‌ام و با آن ذکر می‌گویم؛ یکی از دوستان پزشک من در آمریکا به بیماری سرطان مبتلا شد به گونه‌ای که دیگر هیچ راهی برای بهبود بیماری خود نداشت، به او گفتم توسلی به شهید تورجی‌زاده کن؛ این خانم به شهدا توسل کرد و از جانب خداوند شفا یافت و اکنون به زندگی خود ادامه می‌دهد». وی اذعان کرد: خانواده شهید تورجی‌زاده برای معرفی این شهید به عنوان شهیدی که حاجت‌های زیادی داده دخالتی نداشته‌ و این تنها خواست خدا بوده است کما اینکه بسیاری از بزرگان دینی هم برای تبلیغ خود کاری نکردند اما سیره و رفتار آن‌ها در زندگی خود باعث شهرت معنوی آنان شد و خواست خدا بوده که توجه دنیا به این بزرگان جلب شود. آداب زیارت قبور شهدا و تذکراتی که خانواده این شهید لازم دانستند به اطلاع مردم و مراجعه‌کنندگان برسد نیز در قالب یک تابلو بالای مزار این شهید نصب شده است. برادر شهید تورجی‌زاده تصریح کرد: از شهرهای مختلفی به منزل ما می‌آیند و گاهاً شب را در منزل شهید تورجی‌زاده سپری می‌کنند؛ از ابتدا درب خانه این شهید به روی همه مردم باز بوده و از دیگر شهرهای کشور مراجعه می‌کنند.
کرامات شهید مصطفی صدر زاده از زبان همسرشان: چند روز پیش پسرم محمد علی از مدرسه که برگشت دائم می‌گفت دلم درد می‌کنه تا شب صبرکردیم بلکه بهتر شود اما درد بیشتر میشد. با برادرم او را به درمانگاه بردیم وقتی دکتر معاینه کرد گفتند سریع ببرید بیمارستان باید جراحی شود. وقتی او را به بیمارستان رساندیم دکتر اورژانس ما را شناخت بعد از شرح حال نوشتن از محمد علی و معاینه او توسط دکتر های دیگه خانم دکتری آمد کنار من و گفت من کارم توی این بیمارستان رو از همسر شما گرفتم چند بار درخواست دادم رد شد تا توسل کردم به شهید صدرزاده همان شب اعلام کردند که با درخواستم موافقت شده اینها را تعریف می‌کردند و گریه میکردند. هر لحظه تشخیص ها پیچیده تر می‌شد. کارهای بستری آقا محمد علی انجام شد و نظر جراحی قطعی تر میشد. وقتی این تشخیص ها رو می‌شنیدم خیلی ها رو بار اول بود به گوشم خورده بود آنجا با اینکه پدر آقا مصطفی،مادر و برادرهایم بودند اما من فقط با آقا مصطفی حرف میزدم. وقتی تشخیص ها رو سرچ کردم ترسم بیشتر شد. فقط به آقا مصطفی گفتم شما که آبرو داری و برای همه آبرو گرو میگذاری برای بچه خودت کاری کن. محمد علی رو آماده میکردند برای سونو گرافی، به شهید گفتم من اصلا نمیدانم چطور، ولی محمد علی جراحی نشه، خودت میدونی شما پدرشی. تقریبا یک ساعتی طول کشید تا از سونو گرافی برگشت دکترهایی که تا قبل از سونو گرافی مستأصل بودند و استرس داشتند حالا با اطمینان گفتند دیگه مشکلی نیست و نیاز به جراحی ندارد.