eitaa logo
یـــــــاد #شهـــــداء راگرامی بداریم
33 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
55 ویدیو
7 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌙 ، مصطفی‌ چمران خدایا تو مرا عشق کردی که در قلب عشاق بسوزم. تو مرا اشک کردی که در چشم یتیمان بجوشم. تو مرا آه کردی که از سینه بینوایان و دردمندان به آسمان صعود کنم. تو مرا فریاد کردی که کلمه حق را هر چه رساتر برابر جباران اعلام نمایم. تو مرا در دریای مصیبت و بلا غرق کردی و در کویر فقر و حرمان تنهایی سوزاندی. خدایا تو پوچی لذات زودگذر را عیان نمودی، تو ناپایداری روزگار را نشان دادی. لذت مبارزه را چشاندی. ارزش شهادت را آموختی.
دل اگر نذر 🖤حسیـــن است خریـدن دارد اشك اگرمال 🖤حسین است كه ریختن دارد همه ی عالــــم 🖤و آدم به فدایــت ارباب غم ارباب 🖤به دلها چه كشیــدن دارد 🔆السلام علیک یا اباعبدالله🔆 در پنج شنبه ماه میهمانی خدا بر سفره ضیافت الله که امروز متبرک به نام امام حسین علیه السلام است. و روز زیارتی ارباب با سلام بر سید الشهد(ع) دلهایمان را میهمان امام حسین نماییم و زائر کربلا شویم ، ان شاءالله ، و شهداء ، و مان که در انتظار خیرات ما هستند را در سلام هایتان سهیم بفرمائید. التماس دعا
. مولاے‌من دعا کنید که این رمضان، به شما نزدیک تر شوم ... دعا کنید که رضایتتان محور زندگی ام شود ... دعا کنید محبتتان در قلبم بیشتر ریشه کند ... دعا کنید لحظه ای شما را از خاطر، دور نسازم ... دعا کنید لایق دیدارتان بشوم ... صبح علی الطلوع «سلام ای امام عصر» من دلخوشم به جواب سلامتان السلام عليك ايّهاالولىّ الناصح🔆
حاج قاسم هر سال ایام ماه مبارک رمضان فرزندان شهید و خانواده ها شهدا رو دعوت میکرد بیت الزهرا افطاری میداد. میامد صندلی پایین مینشست سخنرانی میکرد، چه صحبتای عمیق و قشنگی. سرے اخر، وسط صحبتاش به سردار حسنی گفت دوربین هایش را خاموش و جمع کنه، کلا با فیلمبرداری مشکل داشت خوشش نمیامد، خودش هم پذیرایی میکرد، سفره میچید. کنار بچه ها مینشست، یه جمع باصفا و صمیمی بود، بعد افطاری، میریختن سر حاجی گم میشد لابلای بچه ها. به پسرش و یک محافظش که همراهش بود، هم اخم کرده بود ،کاری به بچه های ‌شهید نداشته باشند و بگذارند راحت باشند. 🎙راوے: فرزند شهید شیخ شعاعی
خدایا رهایم نکن! و لحظه ای مرا با نفسم تنها مگذار، که بی تو در برابر لغزش ها و بلاها ناتوانم . الهی و ربی من لی غیرک
بہ‌یڪے‌ا‌‌زدوستاش‌گفتم: جملہ‌ای‌ا‌زشھیدبہ‌یاد‌دارید؟! گفت: یڪبار‌که‌جای‌دوستام‌قیافہ‌گرفته‌ بودم ابراهیم‌ڪنارم‌اومد‌وگفت: نعمتے‌ڪہ‌خداوند‌به‌تو‌داده‌‌روبہ‌ رخ دیگران‌نڪش.. -شهید‌ابراهیم‌هادی ؟!
پرویز خسروزاده شهید بزرگوار پرویز خسروزاده در شهرستان اردبیل چشم به جهان گشود. با ۴ خواهر و ۴ برادر خویش در خانواده ای متدیّن و نجیب و شریف پرورش یافتند و با اینکه در انقلاب ۱۰ ساله بودند با برادر کوچکترشان برای تظاهرات به اردبیل می رفتند. به دلیل وضعیت مالی خانواده مجبور به کار و کمک به معیشت خانواده بود. بسیار مهربان و دست و دلباز بود. شهید بسیار متواضع و مهربان و دلسوز بود و اخلاق مذهبی او جلوه ای خاص داشت ، تا اینکه به جبهه های حق علیه باطل اعزام و سرانجام در سال ۱۳۶۷ در حلبچه بر اثر اصابت ترکش شهد شهادت را پیمود و به فیض بی دلیل شهادت نائل آمد.
خدایا! می‌دانم که تـو، مشتری جان و خون کسانی هستی که از مال و فرزند و لذت‌های دنیوی می‌گذرند و به سوی تو می‌آیند .... معاون‌ناو تیپ۱۳ امیرالمومنین شهادت: عملیات کربلای چهار
دست نوشته آغشته به خون مصطفی حیدر مولای من ! من بهشت را برای نعمت های جاودان اش نمی خواهم بلکه آن را به طمع چیزی بزرگتر می خواهم مولای من ! بهشت من همنشینی با اباعبدالله هست
روزے شهید میشے که تو گلزار شهدا بیشتر از شهر رفیق داشته باشے ... !
وقتی جنازه ی فرشاد مرعشی زاده پس از 38 روز از منطقه ی عملیاتی بستان توسط رزمندگان به پشت جبهه آورده شد، مادرش بر بالینش حاضر گردید و با دیدن صحنه ی اصابت 2 گلوله به گلوی فرزندش غصه ای جانکاه وجودش را فرا گرفت. روزها گذشت و او با قاب عکس فرشاد درد دل می کرد که چه طور تحمل آوردی 2 گلوله به گلوی تو زخم وارد کرد و شهید شدی. یکی از شب های ماه مبارک رمضان قبل از اذان صبح خواب دیدم فرشاد به خانه ی قدیمی مان در شوشتر آمد و با او روبوسی کردم و ذوق زده گفتم: مادرجان همه ی فامیل این جا هستند، صبر کن یا الله بگویم آن ها هم تو را ببینند. وقتی برگشتم او نبود. با نگرانی و حسرت چندبار دور خودم چرخیدم، ولی او نبود. لحظه ای بعد یک دفعه جلویم ظاهر شد. پرسیدم: کجا رفتی؟ گفت: مادر دیدی چه طور در یک لحظه غیب شدم که مرا ندیدی؟ هنگام شهادت هم همین طور بود در یک لحظه ی کوتاه تیر به من خورد و اصلاً رنجی احساس نکردم و شهید شدم. پس از آن خواب، دیگر مرهمی بر زخم دل مادر نهاده بودند و او با آرامشی خاص چشم در چشمان قاب گرفته ی فرشاد می دوخت. راوی: مادر شهید
🔰 🔻امام‌ خامنه‌ای:همه وظیفه داریم نامهای نورانی شهیدان را تکریم کنیم و عظمت جایگاه آنان را در یادها ماندگار سازیم. افتخاری است برای کوی‌ها و برزن‌ها که نام شهید و عنوان شهادت بر فراز آنها بدرخشد؛ این موهبت هم‌اکنون در سراسر کشور وجود دارد و باید ادامه یابد.»  ۹۸/۰۷/۰۳
ڪلام‌شهــــدا•••• جاے شھید گودرزے خالے ڪه وعده داد بود از سوریه بازنگردد مگر با پرچم پیـروزی یا شهـادت ... با شهادت برگشت
دراسلام فاصله‌میان‌راست‌و‌چپ‌نیست فاصله‌میان‌حق‌و‌باطل‌است ...
ما در مواجهه با مرگ، رسیدن به شهادت و بزرگی را انتخاب کرده ایم...
حسین گونه زندگی کنید که تمام عاقبت بخیری در همین راه است و همیشه یاد و خاطره شهدا را زنده نگه‌دارید..! چون شهدا همیشه زنده‌اند و من وجود آن‌هارا در زندگیِ خود، همیشه احساس کرده‌ام..!
مثل یک شعر مَـرا تنگ در آغوش بگیر که هوایِ غزلم سخت شبیه تن توست ... مهدی نعیمایی عالی
رمضان شکلِ دیگرِ دلتنگی های من است... وقتی روزه دارم به ندیدنت... به نشنیدنت... اجازه!!! می شود این روزه کله گنجشکی باشد ...؟
"" ببین ســراغ مرا هیچ ڪس نمے‌گیرد! مگر ڪہ نیمہ ‌شبے!. غصه‌اے... غمے... چیزے... شادے دل تمام ...مادران شهداے گمنام و مفقودالاثر صلوات
هدیه ای ازجبهه بعد ازفراق طولانی❣ +به هر بهانه ای برایم هدیه می خرید. اگر فراموش می کرد، اولین فرصت جبران می کرد. هدیه اش را می داد و از هم تشکر می‌کرد. زمانی که فرمانده نیروی زمینی بود، مدت‌ها به خانه نیامده بود. یک روز دیدم در می زنند. رفتم دم در، دیدم چند تا نظامی پشت در هستند. -گفتند:"منزل جناب سرهنگ شیرازی؟" + دل لرزید، گفتم:" جناب سرهنگ جبه هستند، چرا اینجا سراغشان را می گیرید؟!" -گفتند:" از طرفی ایشان پیغام داریم" و بعد پاکتی را به من دادند و رفتند. آمدم در حیاط، پاکت را در حالی که دستانم می لرزید، باز کردم. یک نامه بود با یک انگشتر عقیق. *نوشته بود: "برای تشکر از زحمت های تو همیشه دعایت می کنم" یک نفس راحت کشیدم، اشک امانم نداد... |همسر مکرمه علی صیاد شیرازی|
در نگاهت چیزیست ڪه نمیدانم چیست ؟ مثل آرامش بعد از یڪ غم مثل پیدا شدن یڪ لبخند مثل بوی نم بعد از باران در نگاهت چیزیست ڪه نمیدانم چیست ؟ من به آن محتاجم. شهدا گاهی نگاهی
شهدایی_مدافعان_وطن ۲۵ فروردین ‌۱۴۰۱ مصادف است با سالروز شهادت: 🌹شهید 🕊شهید 🌹شهید 🕊شهید 🌹شهید 🕊شهید 🌹شهید 🕊شهید 🌹شهید 🕊شهید 🌹شهید 🕊شهید 🌹شهید 🕊شهید "" شهادت حکایت عاشقانه آنانے است ڪہ دانستند دنیا جاے ماندن نیست... باید پرواز کردتا خدا..
✨خوشا زبانی که 🌷را یاد کند با صلوات +وعجل فرجهم 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 روح شهدای خانواده محل زندگی شهر استان کشور بسیجی امنیت اطلاعات حزب الله گمنام مرزی و وطنی امر به معروف و نهی از منکر فتنه تفحص دفاع مقدس مدافعین حرم سپاه پاسداران ارتش هسته ای غواص فاطمیون و زینبیون وحیدریون آتش نشان سلامت فلسطین بدون مرز از،صدر اسلام تاکنون ــــــــــــــــــــــــــ صل علی محمد وآل محمد🌷 🌷 ارزقناشهادة فى سبیلک... 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷؛
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷بسم رب الشهدا والصدیقین🌷 ""‏ آنان که قلبشان ز تو رخصت گرفته بود سربندشان به نام تو زینت گرفته بود از لحظه‌ای بگوکه شلمچه غرور داشت صدها محب فاطمه درآن حضور داشت تقدیم به شهدای گمنام زندگی شهدایی دلاوران بدون مرز شهدا را زنده نگه داریم •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••