eitaa logo
یـــــــاد #شهـــــداء راگرامی بداریم
32 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
55 ویدیو
7 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 آقا رضا همیشه می­‌گفت من دوست دارم یک شغل دوم پیدا کنم که اگر روزی سپاه به من حقوق نداد به خاطر پول بیرون نیایم، یعنی اینقدر عاشق کارش بود. یکبار اندازه مبلغی را که به عنوان حق مأموریت داده بودند گفت کلش به قدری بود که ما همان پول را با یکماه نشا کاری در می‌آوردیم. ▪️نمی فهمم چرا بعضی ها می‌گویند مدافعان حرم برای پول می روند. شهیدمدافع‌حرم 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷؛۲
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 شبیـه #شهید همــــت🌷 این حرف همیشه من به آقا مصطفی بود. همیشه می گفتم چشمات خیلی قشنگه بعدش# شهید همت و حرف همسرشون به ذهنم میومد. #چقدرشبیه_یکدیگرند. #شهید_مصطفی_صدرزاده🌷 #مدافعان_حرم 🌷🌷🌷🌷🌷🌷؛۳
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 #مدافع_حرم #نبویون #شهید_عبدالحمید_سالاری #ولادت : ۱۳۵۵/۶/۲ #شهادت : ۱۳۹۴/۹/۳ #محل_تولد : روستای سردر از توابع شهرستان حاجی‌آباد در استان هرمزگان #محل_شهادت : حلب - سوریه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ◽️ #نبویون شامل مدافعان حرم اهل سنت سیستان و بلوچستان هستند که در دفاع از حریم اهل بیت در سوریه می‌جنگند. ◽️آری! اگر یک سوی میدان، سر بریدن و مثله‌ کردن پیکرها را برای نمایش قدرت به دست گرفته‌اند، این سوی میدان نجابت و ایمان، باعث شده تا شجاعت برگرفته از عقلانیت دینی در دل مردانی با چهره‌هایی مهربان و لطیف متجلی شود و سینه‌هایشان را در دفاع از اسلام سپر کنند. آرمان‌های اسلام ناب محمدی گروهی از شیرمردان اهل سنت «نبویون» را به صورت داوطلبانه به میادین نبرد علیه تروریست‌ها کشانده است. ◽️شهید عبدالحمید سالاری از شهدای نبویون است. هر چند او خود شیعه بود، اما برحسب رفاقتی که با اهل تسنن داشت همراه این گروه راهی میدان جهاد شد. ◽️با اصابت خمپاره در نزدیکی تپه محل استقرار مرزندگان تعدادی از دوستان عبدالحمید زخمی می‌شوند و عبدالحمید به شهادت می‌رسد. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷؛۴
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🔹نام کتاب: #نورعلی (نیم نگاهی به زندگی و اوج بندگی #شهید_نورعلی_شوشتری ) 🔸این سردار به خاطر خدماتش در مناطق محروم سیستان و بلوچستان میان مردم به مسیح بلوچستان معرف شد و سرانجام سال ۸۸ با انفجار انتحاری مزدوران عبدالمالک ریگی به شهادت رسید 🔹 در زمان جنگ و در تماس مرحوم حاج سید احمد خمینی با سردار شوشتری و ابلاغ گزارش پیشرفت عملیات توسط آن مرحوم به امام خمینی (ره)، حضرت امام خطاب به سردار شوشتری می‏فرمایند: "در این دنیا که نمی‏توانم کاری بکنم. اگر آبرویی داشته باشم در آن دنیا قطعاً شما را شفاعت خواهم کرد 283 صفحه|قطع جیبی| 12000 تومان 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷؛۵
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 📖 کتاب صد روسی 🔹 یزدانیار جوانی از اهالی تهران بود که با به صدا درآمدن ناقوس جنگ، راهی مناطق عملیاتی جنوب شد و همراه با نیروهای جنگ های نامنظم به فرماندهی شهید مصطفی چمران، به جنگ با دشمنان بعثی پرداخت. 🔸 او تا پایان جنگ، به جز ایامی که به خاطر مجروحیت، در بیمارستان های تهران یا دیگر شهرها بستری بود، در عملیات های مختلفی حضور یافت و در یگان های آتش بار و توپخانه به خدمت پرداخت. 🔹 «صد روسی» نام خمپاره ای است که از سوی دشمن مورد استفاده قرار می گرفت و یکی از حوادث مهم این کتاب را رقم زده است. 112 صفحه| 12000 تومان 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷؛۶
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 شاید جنگ خاتمه یافته باشد اما مبارزه هرگز پایان نخواهد یافت و زنهار این غفلتی که من و تو را در خود گرفته غفلت قیامت است. #شهید آوینی🌷 برارواح طیبه #شهدا🌷 ازصدراسلام تا به امروز #صلوات و#فاتحه هدیه میفرستیم. والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته التماس دعا 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷؛۷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
رفاقت با امام زمان (عج)💞 ابراهیم هادی را دیدم، خیلی ناراحت بود، پرسیدم چیزی شده؟ گفت: دیشب با بچه‌ها رفته بودیم شناسایی‌، هنگام برگشت درست مقابل مواضع دشمن ماشاالله عزیزی رفت روی مین و شهید شد. عراقی‌ها تیراندازی کردند ما مجبور شدیم برگردیم. تازه فهمیدم ابراهیم نگران بازگرداندن هم‌رزمش بوده. هوا که تاریک شد و ابراهیم حرکت کرد و نیمه‌های شب برگشت، آن‌هم خوشحال و سرحال! مرتب داد می‌زد امدادگر، امدادگر ... سریع بیا، ماشاالله زنده است! بچه‌ها خوشحال شدند، مجروح را سوار آمبولانس کردیم و فرستادیم عقب... ولی ابراهیم گوشه‌ای نشست و رفت توی فکر. رفتم پیش ابراهیم گفتم چرا توی فکری؟ با مکث گفت ماشالله وسط میدان مین افتاد، آن‌هم نزدیک سنگر عراقی‌ها امّا وقتی رفتم آنجا نبود، کمی عقب‌تر پیدایش کردم و در مکانی امن!!! بعدها ماشاالله ماجرا را این‌گونه توضیح داد: خون زیادی از من رفته بود و بی حس بودم. عراقی‌ها هم مطمئن بودند زنده نیستم. حال عجیبی داشتم، زیر لب فقط می‌گفتم یا صاحب‌الزمان (عج) ادرکنی، هوا تاریک شده بود، جوانی خوش سیما و نورانی بالای سرم آمد. چشمانم را به سختی باز کردم. مرا به آرامی بلند و از میدان مین خارج کرد و مرا به نقطه‌ای امن رساند. من دردی احساس نمی‌کردم. آن آقا کلی با من صحبت کرد، بعد فرمودند کسی می‌آید و شما را نجات می‌دهد. او دوست ماست! لحظاتی بعد ابراهیم آمد. با همان صلابت همیشگی مرا به دوش گرفت و حرکت کردیم. آن جمال نورانی ابراهیم را دوست خودش معرفی کرد، خوشا به حالش. شهید ابراهیم هادی سلام بر ابراهیم ص١١٧ عاشقانه_با_شهدا 💞
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 *بسم رب الشهدا وصدیقین* شهدا شور و عشق حياتند؛ سرود حماسه و هدفند؛ شهد صداقت، عصاره ي ايثار، خلاصه خلوص، پاره هاي نور، تبلور نيايش و تجسم عظمت در فراخناي تاريخ اند. شهدا، پروانه هاي وادي صداقتند و عاشقان كعبه وصال كه پرهاي خود را با اولين شعله هاي شمع معرفت و سير الي الله سوزاندند و مسافر آسمان ها شدند تا راه آسماني شدن براي «فرزندان وطن» باز شود. وقتی در تاریخ به دنبال بهترین سبک های زندگی می گردیم یکی از بهترین گزینه ها را درزندگی شهدا پیدا می کنیم. واینک نمونه هایی از سبک زندگی در زمینه های مختلف اجتماعی وخانوادگی شهدا را مرور می کنیم. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷؛۱
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 اکرام و احترام والدین یک بار هم نشد حرمت موی سفید ما را بشکند یا بیسوادی ما را به رخمان بکشد. از اتاق که وارد می‌شدم از جا نیم‌خیز می‌شد. اگر بیست بار هم می‌رفتم و می‌آمدم بلند می‌شد. می‌گفتم: علی جان مگه من غریبه هستم؟ چرا به خودت زحمت می‌دی؟ می‌گفت: «احترام به والدین دستور خداست.» یک روز که خانه نبودم، از جبهه آمده بود. دیده بود یک مشت لباس نشُسته گوشه‌ی حیاطه، همه را شسته بود و انداخته بود روی بند. وقتی رسیدم، بهش گفتم: الهی بمیرم برات مادر، تو با یک دست چطوری این همه لباس را شستی؟ گفت: اگه دو دست هم نداشتم باز هم وجدانم قبول نمی‌کرد من اینجا باشم و تو زحمت شستن لباس¬ها را بکشی! ماهانی🌷 نماز، ولایت، والدین، ص83 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷؛۲