⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
🌹فقط خبر مفقودیتش را به ما داده بودند. سال ها می گذشت و هیچ رد و نشانی از او نبود. شبی مادر شهیدم به خوابم آمد و گفت: «بیا بریم چیزی نشونت بدم».
🌹ترسیدم.
- نکنه اومده منو با خودش ببره. اما دو دستم را گرفت و با خود به محرابی برد که غرق نور بود. گویی تکه ای از خورشید در آن، جا مانده بود. محو تماشا بودم که صدای پایی مرا به خود آورد. دو نفر بودند که برانکاردی را به طرف محراب می بردند. به من که رسیدند ایستادند.
🌹مادر پارچه ی سفیدی را که روی برانکارد بود کنار زد. سیدابوالفضل آنجا خفته بود. او هم غرق نور بود.
روز بعد خبر شهادت برادرم را آوردند.
"شهید سید ابوالفضل حسینی"
راوی:خواهر شهید
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
🌹مادرش قبل از ازدواج ما فوت کرده بود.
قبل از شهادتش خواب دیدم مادر شوهرم آمده دستم را گرفت و گفت: «بیا با سیدمهدی بریم زیارت امام رضا».
به حرم که رسیدیم انگشتر نامزدی ام را از انگشتم در آورد و آن را انداخت توی ضریح. گفتم: «این حلقه رو خیلی دوست داشتم!» گفت: «این باشه برای امام رضا».
"شهید سید مهدی سیادتی"
راوی: همسر شهید
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
🌹در عملیات فتح المبين مفقودالاثر اعلام شد. به سراغ همرزمش رفتم تا شرح واقعه را از او بشنوم.
🌹- سید جواد به همراه عده ای جلو رفت. اتومبیل شان مورد اصابت خمپاره قرار گرفت. او خود را از ماشین بیرون انداخت و مجروح شد.
او را گذاشتند توی آمبولانس. گویا راننده راه را اشتباه رفته بود. چرا که دیگر نه از آمبولانس رد و نشانی پیدا شد و نه از سرنشینان آن.
🌹کسی چه میداند درد مادری که فرزند گمشده ای دارد
شبی خواب دیدم با او بر بام قصری نشسته ام. صدام آن پایین ایستاده بود و سگهایی در اطرافش پرسه می زدند. یکی از سگها آمد و سیدجواد را بو کشید.
🌹خوابم را چنین تعبیر کردم که صدامیان نتوانسته اند به او آسیبی برسانند. گمشده ی من یقینا زنده و سالم است و چشم من به در؛ که روزی باز آید.
"شهید سیدجواد رئيس السادات"
راوی : مادر شهید
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
خالصانه بجنگيد، اگر چنين كردید پيروز و سربلند از امتحان بيرون آمدهايد. برادران به خاطر داشته باشيد كه بهشت را به بها ميدهند نه به بهانه و شما سعي كنيد در قبال بها، بهشت را بگيريد.
مادرم، مادر مهربان و دلسوزم! خدا خواست و شهادت نصيبم شود. خدا را شكر و سپاسگزاري كنيد و دعا و ثناي هميشگي را از ياد نبريد و سعي كنيد ناراحتي به خودتان راه ندهيد تا دشمنان داخلي، خوشحال نشوند.
🌹مادرم براي من گريه نكنيد، براي بچههاي فاطمه زهرا (س) گريه كنيد. براي امام حسين (ع) كه بي ياور و تنها بود و غريب، و با لب تشنه، در كربلا شهيد شد گريه كنيد.
"شهید هاشم مرگان ازغدی"
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
سالها گریه به تو جرم تلقّی می شد
گریه ی هر شب ما برکت "روح الله" است...
#شب_جمعه
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
▪️شهدا فرمودن که شب جمعه
مارو یاد کنید تا ماهم شمارو یاد کنیم
حاج قاسمو یاد کنیم
که به جامون حرم امام حسین نه،
خود آقارو زیارت کنه...
#شب_زیارتی
بسم الرب الشهدا والصدیقین
برای خدا با دیگران حرف بزنیمـ
نه برای خودمان #و رذایل اخلاقی را از خودمون دور کنیم
شبیه #شهدا رفتار کنیمـ
🌹 شهـــید مهدی زین الدین:
در زمان غيبت كبري
به كسي «منتظر» گفته ميشود
و كسي ميتواند
زندگي كند كه منتظر باشد،
منتظر شـهادت، منتظر ظهور امـام زمـان(عج).
#سبک زندگی شهدایی
#یاد رشادتها وفداکاری دلاوران یدون مرز
#یاد شهدا را گرامی بداریم.
"#شــهدایآســمانی"
منټ نمیڪشیم ڪه درمانمان ڪنند...
وقتی ڪه هست مشھد اربابمان ࢪضا
#امامرضاےدلم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸خوش آمدی به جهان
✨ای بهار قلب رضا💕
🌸تولدت مبارک...
✨قرار قلب رضا💕
🌸ولادت کریمه اهل بیت
✨حضرت فاطمه معصومه
🌸سلام الله علیها مبارک
#شهید عباس راه انجام
تاریخ تولد : ١٣۵٣/٠۵/١٠
محل تولد : زاهدان
تاریخ شهادت : ١۴٠١/٠٣/٠۶
محل شهادت : ۲۰ کیلومتری محور دلگان به ایرانشهر حد فاصل روستای جبرآباد
درجه : سرهنگ دوم
علت شهادت : گلوله اشرار مسلح
عامل شهادت : ترور توسط اشرار
شرح علت شهادت : شهید مدافع وطن عباس راه انجام مورخ ١۴٠١/٠٣/٠۶ هنگامی که به همراه همسرش در جاده زابل در حرکت بود توسط اشرار کور دل شناسایی و توسط اسلحه کلاش به گلوله بسته شد و به یاران شهیدش پیوست که همسر این شهید والامقام نیز پس از اصابت گلوله توسط تیم امدادی به بیمارستان منتقل گردید.
#روزی_یک_شهید
فکر نکنید جبهه و جنگ به ما نیاز دارد و اگر ما نباشیم کار جنگ میخوابد
اصلاً این طور نیست،این ما هستیم که نیازمند این محیط هستیم تا به خودسازی دست یابیم👌
#شهید_سردار_علی_جزمانی
#شهید سید مصطفی صادقی
📝 زندگی نامه:
▫️شهید سید مصطفی صادقی، ۱۸ دیماه سال ۵۹ در تهران متولد شد و پس از گذراندن دوران ابتدایی و راهنمایی، در هنرستان جنگافزارسازی وابسته به صنایع دفاع تحصیل کرد. پس از اخذ دیپلم برق الکتروتکنیک ابتدا در صنایع مهماتسازی و پس از اخذ مدرک کارشناسی در سازمان انرژی اتمی ایران مشغول به خدمت شد.
▫️ سیدمصطفی پس از طی دورههای آموزشی متعدد نظامی و آمادگی کامل ۲۰ اسفندماه سال ۹۴ عازم جبهه مبارزه با داعش و دفاع از حرم حضرت زینب(س) شد و در دومین ماموریت خود به سوریه در ۱۶ خردادماه سال ۹۶ مصادف با یازدهم ماه مبارک رمضان در وقت افطار در حماء بهدست تکفیریهای جنایتکار به شهادت رسید.
📜 قسمتی از وصیت نامه 📜
▪️همسرم تقاضا دارم و خواهش میکنم دخترانم را زینبی تربیت کن و در زندگی صبور باش و متوکل به خدا. هیئتها و مراسم مذهبی را به هیچ عنوان ترک نکن. این وصیت من است که فرزندان در هیئت حضرت اباعبدالله(ع) پرورش یابند تا از هر گزندی مصون باشند.
#روزی_یک_شهید
#روز_دختر
کلام شهید؛
اگر مناجات خمس عشر را بخوانید و معنی آن را خوب درک کنید آنگاه کاملا آگاه خواهید شد که درد دل ما بسیجیان چیست و دنبال چه چیزهائی هستیم..!!
#شهید تفحص عباس صابری
شهادت: ۱۳۷۵/۳/۵، فکه
#شھیدانہ🕊
میگفت:
گاهیدرهیئتهایڪقطرهاشڪ
برایاربابرابهمنهدیهڪنید،ازهمهچیز
برایمبالاتراست،
آنرابهتمآمبهشتنمیفروشم . '
#شهیدغلامعلےرجبۍجندقے🪴
صادق وصیت کرده بود که بعد از شهادتش و در مراسم تشییع سیاه نپوشم و سفید به تن کنم.
میگفت برای تشییعکنندههایش که بسیار هم عظیم حضور داشتند لبخند بزنم و قوت قلبشان باشم.
در مراسماتش به تأکید میگفت: «به جای خرما شیرینی پخش کنید و سر تشییع کنندگانم نقل بپاشید.»
از من خواستند در جمع گریه نکنم و زینبوار بایستم. خواست تا ادامهدهنده راهش باشم. خواست تا عاشق ولایت فقیه باشم و بر ارادت و عشقش بر امام خامنهای تأکید داشت.
همیشه به من میگفت: «خانم! دعا کن یک جوری شهید بشوم که حتی ذرهای از زمین را اشغال نکنم .» و من میگفتم: «نه من از خدا میخواهم که یک مزاری از تو برای من بماند.»
#شهید_صادق_عدالت_اکبری
به صورت لباس شخصی سوار اتوبوسی در کردستان شد.
آنقدر اتوبوس تکان می خورد که کودک کردی که همراه پدرش کنار آنها نشسته بود دچار استفراغ شد.
او کلاه زمستانی اش را زیر دهان کودک گرفت. کلاه کثیف شد.
پدر بچه خواست بچه اش را تنبیه کند.
با لبخند مانع شد و گفت: کلاه است می شوییم پاک می شود...
مدت ها بعد سردار خرازی و رفقایش محاصره شدند.
کاری از دستشان برنمی آمد.
رئیس گروه دشمن که با نیروهایش به آنها نزدیک شده بود ناگهان اسلحه اش را کنار گذاشت، سردار را در آغوش گرفت و بوسید؛ صورتش را باز کرد و گفت: من پدر همان بچه م... با رفتار آن روزت مرا شیفته خودت کردی حالا فهمیدم که شما دشمن ما نیستی.
📚 حدیث خوبان ص۲۵۴
#حاج قاسم سلیمانی: منشاء اساسی تاثیرات در دفاع مقدس؛ خود امام بود...
#حاج قاسم سلیمانی:
فرماندهی از امام آغاز میشود و بعد به همان صورت در سطح جبهه تکثیر پیدا می کند. وجود امام، شخصیت امام، معنویت امام، شجاعت امام، شهادت طلبی امام، روح دینی و مذهبی امام به نوعی در تک تک آحاد رزمندگان دفاع مقدس تکثیر یافته بود.
🏴 به مناسبت سالروز رحلت امام خمینی(ره)