eitaa logo
یـــــــاد #شهـــــداء راگرامی بداریم
32 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
55 ویدیو
7 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 همه جور لباسی می پوشید حتی شلوار جین، اما خیلی مذهبی و در اعتقادش راسخ بود القاب زیادی داشت ولی خودش می گفت: به من بگید غریب طوس و می گفت: به مردم ایران بگید هروقت رفتند دیدار امام رضا(ع) سلام مرا به آقا برسانند و بگویند آقا یکی هست که زیر پرچم شما درحال مبارزه(در جبهه) است و اسم شمارا روی خودش گذاشته... ماه رمضان برای احمد طعم خاصی داشت، انتظار ماه رمضان را می‌کشید که اعتکاف کند و شبهای قدر احیا و شب زنده داری نماید.... او رمضان را ایستگاهی برای توقف و به راه افتادن با نیروی بیشتر می‌دانست و سفارش می‌کرد که به ایتام رسیدگی کنیم، از بچه‌های کشافه می‌خواست هر کس چیزی با خود از خانه بیاورد و همه را به خانواده‌های مستضعفی که می‌شناخت می‌داد، با این کار هم بخشندگی را به اعضای کشافه آموزش می‌داد و هم انجام کار گروهی و در واقع می‌خواست همه را در این امر مستحب شریک کند... حزب‌الله "احمد مشلب"🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷؛
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 مجید سیزده ساله و امیر چهارده ساله، عملیات والفجر مقدماتی جبهه بودند. بعد از عملیات، یک ماه آمدند مرخصی. ماه رمضان بود. امیر، قبل از آنکه بهش واجب بشود روزه گرفته بود. روزها می‌رفت با بچه‌ها سرِ خانه‌ی جدید کار می‌کرد. بعدازظهر که می‌آمد خانه، می‌گفتم «مادر یه دقیقه بخواب. تشنه‌ای. آخه روزه که به تو واجب نیست، بخور.» می‌گفت «تشنه‌ام نیست.» یک‌روز از طرف دولت بهمان آهن داده بودند. آقاش رفته بود سرِ زمین آهن‌ها را تحویل بگیرد. امیر می‌گفت «باید برای افطار آقام آب ببرم.» هرچه من گفتم «آقات روزه نیست» به خرجش نرفت. اصغر سیگاری بود و روزه نمی‌گرفت. تنهایی آقاش و تاریکی هوا را بهانه کرد رفت پیشش "شهيدان آقاجانلو" 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷؛
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 به تنهایی با "۴۰ تن" روبه‌رو می‌شود و پس از به هلاکت رساندن ۳۷ نفر از آن‌ها، فشنگ‌هایش تمام می‌شود. به سوی او حمله می‌کنند تا وی را به اسارت ببرند، اما با شجاعت بی‌بدیلی این بار با سرنیزه🗡 دفاع و دو نفر دیگر را مجروح می‌کند و در نهایت به می‌رسد. هم‌رزمان وی در مراسم اربعین او نقل می‌کردند «اگر به لطف خداوند شهید پرهیزگار مقاومت و جانفشانی نمی‌کرد، جاده به دست داعش می‌افتاد و به دنبال آن شهر بوکمال نیز به تصرف آن‌ها درمی‌آمد و خدا می‌داند برای بازپس‌گیری چقدر خسارت و شهید باید تقدیم می‌کردیم.»🕊 عبدالکریم پرهیزگار🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷؛
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 رمضانی ترین علوی🌷 راز بیست و یک چه بود سید...؟؟؟ در ۲۱ رمضان آمد و در ۲۱ رمضان رفت... "شهید سید علی دوامی" 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷؛
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 با یه موتور درب و داغون میومد کمیته ، سرو کله اش که پیدا میشد بچه ها تیکه بارش میکردند - آقای بروجردی ! پارکینگ ماشین های ضد گلوله اون طرفه ، برو اونجا پارکش کن ! - حاجی ! حیفه اینو سوار میشی ها ! میدونی بهش خط بیفته چی میشه !؟ - حاجی بده من ببرمش روش چادر بکشم تا آفتاب نخوره ، حیفه ! بروجردی هم کم نمیورد ، موتور رو داد به همین آخری و گفت : " بارک الله ! ببر چادر بکش روش ، فقط مواظب باشیا ، ما همین یه وسیله رو داریم محمد بروجردی🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷؛
🌷🌷🌷🌷🌷🌷 نمی شناسم تـان امـا در این قاب تصــویر نگاه تـان خیلی آشناست اینقدر که دلتنـگ‌تان می شوم کاش شرمنـده نگاه آشنایتـان نباشم گردان مالک اشتر لشکر ویژه ۲۵کربلا 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷؛
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 سر سفره عقد نشسته بوديم، عاقد که خطبه را خواند، صدای اذان بلند شد. حسين برخاست، وضو گرفت و به نماز ايستاد، دوستم کنارم ايستاد و گفت: اين مرد برای تو شوهر نمی شود. متعجب و نگران پرسيدم: چرا؟ گفت: کسی که اين قدر به نماز و مسائل عبادی اش مقيد باشد، جايش توی اين دنيا نيست "شهیدحسین دولتی" 🌷🌷🌷🌷🌷🌷؛
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 خوشا آنان که جانان می شناسند طریق عشق و ایمان می شناسند بسی گفتیم و گفتند از شهیدان شهیدان را شهیدان می شناسند بر روح پرفتوح دلاوران عرصه ی پیکار با دشمنان وطن وصلوات قرین رحمت الهی اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم التماس دعا 🌷🌷🌷🌷🌷🌷؛
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 بسم رب والصدیقین اگر دنبال رابطه رهبری با حاج قاسم هستید شاید این یک بیت شعر وصف حال باشه: نشود فاش کسی، آنچه میـــانِ من وُ توست تا اشاراتِ نظر، نامه رســـانِ من وُ توست 🌷 امامزادگان عشقند كه مزارشان زيارتگاه اهل يقين است. آنها همچون ستارگانی هستند که می توان با آنها راه را پیدا کرد. مرا با چشم‌های بسته از پُل بگذران ای 🌷 تو وقتی با منی دیگر مرا بیمِ معادی نیست ... زندگی شهداء ها ودلاوری های مدافعان وطن را گـرامی بداریم 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷؛
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 محمد جهان‌آرا🌷 پروردگارا! تو را شُکر می‌گویم که شربت شهادت؛ اینگونه راه رسیدنِ انسان به خودت را به منِ بنده‌ی فقیر و حقیر و گناه‌کار خود، ارزانی داشتی." 🌷🌷🌷🌷🌷🌷؛
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 من قهرمان من این ابرمردها هستند که کار غیر قانونی می کردند؛ ودست می بردند در شناسنامه شان وبرای پیکار با دشمن سراز پا نمی شناختند. قهرمان ملی من، آنانی نیستند که وقتی در هزاران کیلومتر از مرزهای این ملک جنگ وگلوله وآتش بود.... هزاران کیلومتر آنطرف تر در نیویورک تحصیل میکردند. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷؛