eitaa logo
فرهنگی هنری شهید حیدری
57 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
482 ویدیو
69 فایل
♡﷽♡ وقتی عقل عاشق شود ! عشق عاقل میشود آنگاه ... ⠀ོ ⠀ོ ⠀ོ ⠀ོ ⠀ ⠀ོ
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام علی علیه السلام میفرمایند : تلخى دنيا 🍃 آخرت است و شيرينى دنيا 🍁 آخرت است. حکمت251 @shahidMohammadAliHeydari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرهنگی هنری شهید حیدری
سلام رفقا.. عزاداری هاتون قبول باشه ان شاء الله. خیلی ممنونیم از عزیزانی که مثل همیشه همراهمون بودن
بسمه تعالی 🔶اعلام برنامه کانال 🔸 شنبه: زندگینامه شهدا/ / / 🔸 یکشنبه: نهج البلاغه خوانی 🔸 دوشنبه : / 🔸 سشنبه نهج البلاغه خوانی 🔸چهارشنبه صلوات خاصه/ / 🔸 پنجشنبه / نهج البلاغه خوانی (شب جمعه) صوت دعای کمیل و زیارت عاشورا 🔸جمعه صوت دعای شرح دعای سلامتی امام زمان عج 💟این روز در کنار خانواده بگذره قشنگتره ☺️ 🌸برنامه های هرروزه👇 و مطالب زیبای دیگر😁 @shahidMohammadAliHeydari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚫️هفت مصیبتِ شام از زبان امام سجاد علیه السلام... ✍از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:‌ سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام ! در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: ▪️1.ستمگران در شام اطراف ما را باشمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند. ▪️2.سرهای شهداء را در میان هودج‌های زن‌های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمه‌هایم زینب و ام کلثوم(علیها سلام) نگه‌داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند، و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم سُتوران قرار می‌گرفت. ▪️3.زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. ▪️4.از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: «ای مردم! بکُشید این‌ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!» ▪️5.ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می‌گفتند: این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند . امروز شما انتقام آن‌ها را از این‌ها بگیرید. ▪️6.ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت. ▪️7.ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم... 📚برگرفته از:‌‌ تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی ‌‌‌‌@shahidMohammadAliHeydari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وداع آخرین شیشه شیر را در دهان رضیه جا به جا کردم دستان کوچکش را بر روی دستم گذاشت انگار از نبودن پدرش بی قراری می کرد😔. الهه با شیرین زبانی گفت: مامانی می خوایم بریم تهران پیش دایی جون؟ دوربین📸 را از داخل کمد برداشتم لبخندی زدم و گفتم بله عزیزم. هنوز خیلی از کارهایم مانده بود بخاطر اینکه رضیه از خواب بیدار نشود دستم را به علامت سکوت روی بینی گذاشتم به طرف اتاق خواب رفتم. دلهره مسافرت با هواپیما را داشتم اما به برادرم محمد علی قول داده بودم فردا صبح برای دیدارش تهران باشم . محمد علی مرا دلداری داده بود که سفر با هواپیما خطری ندارد نگاهم به عکس محمد آقا که در قاب چوبی کنار گلدان شمعدانی 🎄 بود افتاد. آهی کشیدم این روزها دوری از محمد ومراقبت از بچه ها خیلی خسته ام کرده بود همسرم هیچ و قت مرا از خودش بی خبر نمی گذاشت آخرین بار که تلفن کرده بود گفت در عملیاتی که پیش رو دارند گردانی از یزد شرکت می کند نکنه خدایی نکرده همسرم به شهادت.... استغفرا... گفتم و چمدان📦را از کمد بیرون کشیدم پیراهن سفید رنگی👕 که برای عقدکنان محمد علی خریده بودم را درچمدان گذاشتم . خاطره جشن آن روز به یادم می آید محمد علی با آن بلوز سفید رنگ وکت وشلوار دامادی اش چقدر زیبا ودوست داشتنی شده بود . صدایی از الهه نمی آمد به دنبالش رفتم پای کوچکش از زیر میز پیدا بود . رومیزی را به کنار زدم الهه چادر سفید رنگش را در آغوش گرفته و به خواب رفته بود. وقتی به تهران رسیدیم محمد علی خیلی از دیدن بچه ها خوشحال شد وگفت: برای دیدن بچها یک روز مرخصی گرفتم. خیلی ناراحت شدم وگفتم: ما تازه امروز امدیم شما اینقدر زود میخواهی به جبهه بروی؟ . صبح زود محمد علی راهی شد. وقت خداحافظی صورتش را نبوسیدم می خواستم خیلی زود برگردد او رفت و چند روز بعد خبر شهادتش را برایمان آوردند. (راوی: خواهر شهید) گزیده ای از خاطرات شهید محمدعلی حیدری♥️ @shahidMohammadAliHeydari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرهنگی هنری شهید حیدری
#پیوندهای_عاشورا_و_انتظار 8⃣ ⭕️ روشنگریِ امام حسین و امام مهدی 🔹 حسین" بارها سخن گفت؛ کلامش نور بو
⃣ ⭕️ عزاداران و دعا برای ظهور 🔹 خواسته ها و دعاها از درد بلند می شوند؛ به عبارتی دیگر، پشتِ هر فریادی «درد» ی ست! دعای از سَرِ سیری به چه دردی می خورد؟! دعای حقیقی آن است که دردمندانه و با تمنّا باشد؛ بهتر بگویم: « دعا، خواندن نیست؛ خواستن است! » 🔸 حالا اگر امام زمان به تو بگوید دعا کنی، در واقع چه مقصودی دارد؟ فقط دعا؟! 🔺 او خود، دعا (ی حقیقی) می کند برای عزادارانی که دغدغهٔ ظهور دارند! در کتاب شریف مِکیالُ المَکارم نقل شده حضرت مهدی علیه السلام فرمود: «همانا، من برای فردِ مؤمنی که مصیبتِ جد شهیدم را به یاد آورد و سپس تعجیل در فرج و تایید من را از خدا بخواهد، دعا خواهم کرد.» 📚 مکیال المکارم، ج۲، ص۴۶ @shahidMohammadAliHeydari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💛 اهمیت دادن، باعث محبت می شود! تصور کنیم که خدای ناکرده برای ما مشکلی بوجود آمده و داریم که نه از روی تعارف تکه پاره کردن، بلکه از روی اهمیت به ما می گوید که " مشکل تو مشکل من است. اگر کمک خواستی من هستم. هر اتفاقی افتاد به من خبر بده. " ها، بذر محبت را در دل دشمن کینه توز نیز می کارد، چه رسد به رفیقی که با انسان دارد. @shahidMohammadAliHeydari
فرهنگی هنری شهید حیدری
▪️نَصیبَم‌شُد‌غَمَت،‌الحَمدُلله ▪️ امام صادق(ع) : 🔘هرڪس در ایام عزای جد ما حسین(ع) بر سر در خانه
🎗 مهلت ارسال آثار در بخش دلنوشته و عکاسی تا روز اربعین تمدید شد. 🔶نتایج مسابقه تستی📄 به زودی اعلام خواهد شد.😍 منتظرمون باشید..😉
إِلَهِے لا تُغْـلِقْ عَلَے مُوَحِّدِيڪَ أَبْـوَاب رَحْمَـتِڪ... ‌ با یه آهِ برخاسـته از ته دلت ‌و یه قطره اشک ِ ندامت بی ریا به خدا وصل شو.. :) (ع) @shahidMohammadAliHeydari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرهنگی هنری شهید حیدری
حکمت 9️⃣ ✅شناخت ره آورد اقبال و ادبار دنيا وَ قَالَ (علیه السلام): إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْيَا عَل
حکمت 🔟 ✅روش زندگى با مردم وَ قَالَ (علیه السلام): خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ، وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُمْ. و درود خدا بر او، فرمود: با مردم آنگونه معاشرت كنيد، كه اگر مرديد بر شما اشك ريزند، و اگر زنده مانديد، با اشتياق سوى شما آيند. @shahidMohammadAliHeydari
حکمت10.mp3
5.6M
📚 📝شرح 🎧صوت استاد و مفسر قرآن کریم ⏱زمان: 6 دقیقه @mobasheran_ir @shahidMohammadAliHeydari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا