eitaa logo
كانال رسمي ( مجمع جهاني خادمين شهدا)
404 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
262 ویدیو
84 فایل
☫ ﷽ کانون فرهنگی رهپویان شهدای جهان. اسلام سایت و کانال @asganshadt http://martyrsofislamicworld.blog.ir خبری http://shahidd110.blog.ir گروه http://eitaa.com/joinchat/4102750219C440b76c0dd کانال @shahid_110
مشاهده در ایتا
دانلود
#بدزبانی ممنــــــــــوع⛔️ #استاد_فاطمی_نیا #اخلاق_مهدوی
💠رهــبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه‌ای "حفظه الله تعالی" فرموده‌اند: 🌺نمازشب بخوانید و آن هم نمازشب با #توجــه، نماز شبی که می فهمید چه می کنید، نه نمازی که در آن توجه نباشــد! نماز شــب باید با توجه و عنایت باشد✌️ اثـر نـماز شـب در شما جوانان بسیار زیادتر از نماز شـبی است که من میخوانم 📚درس اخلاق مقام معظم رهبری التماس دعا✋
🌹١٣دی سالروز درگذشت حزب اللهی بصیر، پیر دلاور جبهه‌های جهاد، پدر دو شهید و همرزم هزاران #شهید، مرحوم حاج ذبیح الله بخشی گرامیباد. 🌹شادی روحش الفاتحه مع الصلوات مجمع جهاني خادمين شهدا.
جانباز حاج ذبیح الله بخشی سال ۱۳۱۲در روستای شمس اباد نزدیک اراک به دنیا اومدن پدرشهیدان عباس و محمد رضا بخشی که داماد و برادرشونم در جبهه اسمونی شدن 😇۱۳دی ۹۰روح بلندشون اسمونی شد سالروز اسمانی شدنت مبارک 🌷
پدرم توسط متفقین وقتی ۷سالم بودآسمونی شدنو از اون زمان مسولیت خانواده بر دوش من افتاد زمان انقلاب فعال بودم بعد از پیروزی انقلاب و شروع جنگ راهی جبهه شدم🚶برادرم سال ۶۱عملیات رمضان شربت شهادت نوشید پسرم رضا تو‌قصر شیرین آسمونی شد😇 و عباس فاو و علیرضا هم‌جانباز اعصاب و روان شد که پسر کوچیکم هستش☺️عکس عباس کنار من⬆️⬆️⬆️
منطقه عملیاتی «کربلای۱۰» در پنجوین عراق، داشتم شکلات ‌به رزمندها میدام🍬🍬همون لحظه خبر شهادت پسرموبهم دادن گفتم «عیب ندارد، اینها همه پسران من هستن»☺️
دامادم شهید نادر نادری لیسانس حقوق و‌الهیات داشت و دادستان دادگاه انقلاب سردشت بود😎سال ۵۹عضو گروه چریکی شهید چمران شد و در کردستان پای چپشو از دست داد همرزمش می گفت وقتی توپ به محلی که نادر ایستاده بود خورد پای چپش قطع شد منم زخمی شدم رو زمین افتادم وقتی غبار خوابید دیدم نادر پای قطع شدشو زده زیر بغلش و داره میاد سمتم 🚶و به من میگفت چیزیت نشده من بهش گفتم نادر پات قطع شده?گفت خدا منتی به من گذاشتو پای منو گرفت
بعد از اینکه پاشون قطع شد اومد خواستکاری دخترم و شدن داماد خانواده☺️یه روز گفتم دارم میرم جبهه بچها تو محاصرن گفت منم میام گفتم بمون بچه کوچیک داری و هم شیمیایی هم یه پات قطع گفت نه منم حتما باید بیام خلاصه قرار شد با هم بریم تو راه شهید رسول زاده دیدم گفتم منم مبام گفتم نه همسرت باردار گفت اگه منو نبرید با یه ماشین دیگه میام خلاصه همه راهی شدیم🚙کربلای پنج بود حدود صد متر از سه راهی شهادت عبور کرده بودیم که یه گلوله توپ💣 از جلوی ماشین خورد بهمون موج انفجار منو پرت کرد بیرون😔و‌ماشین اتیش کرفت موجی شده بودم تو همین حال رفتم دنبال پتو شروع کردم به خاموش کردن که فایده ای نداشت همه شهید شده بودن و دامادمم اسمونی شد😇 ‌
اینم همون صحنه اتش گرفتن ماشین که شاهد زنده زنده سوختن دامادم بودم 😔⬆️⬆️
🗓١٣دی سالروز درگذشت 🌷پدر دو شهید 🌷حزب اللهی بصیر، 🌷همرزم هزاران شهید، 🌷و پیر دلاور جبهه‌های جهاد، حاج ذبیح الله بخشی گرامی باد شادی روحشان صلوات نماز اول وقت التماس دعا✋
همه کاری کرده بود ؛ برای به دست آوردن کمی نشاط و آرامش...! امــا آخرش به بن بست رسید ! غافل از اینکه آرامشش در همان وضویی است که بی تفاوت از کنارش میگذشت..‼️ #وضو_داروی_انرژی زای_مؤمن نماز اول وقت التماس دعا✋
✍فرازی از وصیت نامه «ما برای خاک نمی جنگیم، برای اسلام عزیز می جنگیم. من تا امروز مرده بودم و در این لحظه آغاز جهاد و شهادت، گویی تازه متولد شدم و زندگی با دیدنور را آغاز کردم. شهادت، انسان را به درجه اعلای ملکوتی می رساند و این فداشدن در راه خدا، چقدر زیباست.»