┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_فرشاد_شفیع_پور 🌹
تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
زندگینامه
🔸نام تکاور ، رنجر ، کماندو و چریک نامی نیست که با پوشیدن لباس آنها بتوانیم خود را بدین اسم بنامیم .
نامهای فوق نیازمند داشتن آمادگی جسمی و روحی بالا میباشد .
شهید فرشاد شفیع پور نیز یکی از کسانی هستند که از دوران نوجوانی ، پیشرفت خود را با چریک بودن شروع کردند .
🔸ایشان متولد شهر خرم آباد بودند و از ابتدای انقلاب در عرصه های مختلف مبارزه با گروهکهای معاند اول انقلاب فعالیت می کردند.
شهید شفیع پور در دوران نوجوانی
درواقع اهمیت خدمت به اسلام، ایشان را مشتاق به خدمت در این عرصه نموده بود و علیرغم سن کم ، جان خودشان را دردست گرفتند و از همان دوران نوجوانی به مبارزه با گروهک های معاند و ضد انقلاب غرب کشور می پرداختند .
ایشان هوش اطلاعاتی بسیار خوبی داشتند .
🔸یکی از دوستان تعریف میکنند : در اردویی در کویر کاشان مشغول پیاده روی بودیم.
🔸ایشان در طول حرکت در کویر نکات جالب و جدیدی را به بچه ها میگفتند ؛ در حین حرکت در آن مسیر بچه ها به یک موتوری برخوردند جلوی آنرا میگیرند و از او پرس و جو می کنند ، او که خودش را بومی این منطقه معرفی کرده بود بعد از سوال جواب هایی با آن موتوری خدا حافظی میکنند ؛ شهید شفیع پور از بچه ها میپرسند چرا ایشون رو آزاد کردید؟
🔸بچه ها گفتند چطور ؟ آقا فرشاد گفتند : سیگاری که آن موتوری میکشید سیگار این منطقه نیست و مردم این منطقه محروم هستند ولی کفش کتانی ای که پای این مرد بود کفش اسپورت و گران_قیمتی بود ... نباید به این سادگی اورا ول میکردید ... !
🔸شم اطلاعاتی واژه ای هست که مفهوم آن در شهید فرشاد شفیع پور تجلی پیدا می کند بطوری که اولین فرمانده یگان ویژه صابرین مدتی پیش می گفتند شهید شفیع پور یک فرمانده لشگر بود و می توانستیم با خیال راحت یک لشگر را به او بسپاریم ...
🔸سردار سرتیپ دوم پاسدار شهید فرشاد (مهدی) شفیع پور
این شهید والا مقام ضمن اینکه از نظر اطلاعاتی توان بسیاری داشتند معلم خوبی نیز در موضوعات اطلاعاتی بودند در همین رابطه خاطره ای رو بیان می کنیم از آموزش اطلاعاتی این شهید:
🔸در دوره یکم صابرین بزرگترین ستون کشی تاریخ نیروهای مسلح ایران (قبل یا بعد انقلاب) توسط صابرین به ارتفاعات توچال انجام شد.
در این ستون کشی شهید شفیع پور و جناب سرهنگ (و.ج) که مسئولیت بخشی از مربیگری و آموزش نیروهای دوره یکم صابرین رو به عهده داشتند سعی می کند درس اطلاعاتی و فراموش نشدنی خاصی رو به بچه های صابرین بدهند.
🔸به همین جهت این دو عزیز ضمن پوشیدن لباس مبدل زنانه ، اقدام به جلب نظر نیروها می کنند و با اینکار بدنبال فریب نیروها و بهم خوردن تمرکز شان در انجام ماموریتهای محموله شان می شوند .
🔸 این جریان دقایقی طول کشید که ناگهان این دو عزیز از زیر مانتو های خودشون سلاح کلاشینکف را بیرون آوردند و همه بچه ها را با تیر مشقی دقایقی به رگبار می بندند !
🔸و همه بچه ها ناگهان زمین گیر میشوند و سپس این شهید به نزدیکی بچه ها می آیند و میگویند : ضد انقلاب در غرب همین گونه عمل میکند ...
و این درسی شد برای هزار مطلب دیگر...
🔸نقل از همراهان سردار شهید فرشاد شفیع پور:
به خاطره علاقه عجیبی که به سردار شهید شوشتری داشت هرجا که به کمکش نیاز بود سریع حاضر می شد.حالا اون با شهید شوشتری عازم مناطق به شدت نا امن سیستان و بلوچستان شده بود.
🔸مدتی که گذشت فرشاد قرار بود بره مرخصی ولی به خاطر یه حس خوشایند که دلشوره خویی تو وجود مبارکش انداخته بود تصمیم گرفت تامرخصیش رو عقب بندازه .
🔸اون شب فرشاد حال عجیبی داشت .همش می گفت فردا روز مهمیه . آخه قرار بود با بالا اومدن خورشید همراه شهید شوشتری برای بازدید به نمایشگاه فعالیتهای مردمی برند .تامین امنیت مراسم هم با خود محلی ها بود.
🔸صبح که برای نماز بیدار شدیم فرشاد اومد پیش من و گفت دیشب خواب عجیبی دیدم .گفتم چه خوابی گفت خواب دیدم سردار شوشتری از آسمون داره برام دست تکون میده گفتم انشاالله خیره به شوخی گفتم نکنه میترسی ...ئکه بی معطلی گفت من اگه از این چیزا می ترسیدم تهران می موندم
🔸راست میگفت ترس پیش فرشاد واقعا واژه کوچکی بود . آخه زمان جنگ اون جزو نیروهای برون مرزی سپاه بود که دائم درحال ماموریت بود.
🔸از بحث دور نشیم . موضوع خواب فرشادو برای شهید شوشتری گفتم . خندید گفت انشاءالله خیره . به اتفاق شهیدان شوشتری و شفیع پور راهی بازدید شدیم وارد محوطه که شدیم فرشاد با دقت همه چیز رو زیر نظر داشت .
🔸هنوز مدتی نگذشته بود که شهید شفیع پور متوجه حرکات مشکوک یکی از حاضرین شد . انگار که اونم متوجه شده بود فرشاد متوجهش شده . اون شروع به دویدن کرد بی شک فقط فرشاد متوجه شد زمانی که شهید دست به سلاحش برد عامل انتحاری متوجه شد که از این نزدیکتر نمی تونه بر
ه و بعد لعنتی خودش رو منفجر کرد .
بی شک اگه درایت و تیز هوشی فرشاد نبود و عامل انتحاری میتونست نزدیک تر بیاد وضعیت خیلی بدتر می شد و تعداد شهدا بالاتر میرفت . درود به روان پاکش. کاش میشد من رو هم با خودش میبرد.
🔸آخرین جمله شهید شفیع پور به یکی از همرزمان در هنگام حرکت به منطقه پیشین محل شهادت: اگر شهادت می خواهید باید هجرت کنید، شهادت فقط این نیست که یک جا بنشینید فقط دعا کنید که شهید شوید اما هیچ گونه تحرکی نداشته باشید. شهید شفیع پور فرم بازنشستگی پر کرد و در مراحل بازنشست شدن بود که سردار شوشتری او را خواست و گفت تو باید با شهادت از سپاه بروی و ایشان را همراه خود رهسپار منطقه بلوچستان کرد.
🔸همرزم شهید در خاطره ای می گوید: در سال 87 در یک ماموریت در کاشان در یکی از ارتفاعات که سرمای عجیبی در منطقه حکمفرما بود، پیر مرد فقیری را دید از آنجایی که آدم دلسوز و مهربانی بود این مرد را سوار کرد و به روستای محل سکونتش آورد و به منزلش رساند و او را نجات داد.
🔸شهید فرشاد شفیع پور در هفتم تیرماه 1346 در خانواده ای مذهبی در استان لرستان چشم به جهان گشود. سرهنگ پاسدار فرشاد شفیع پور در سال 1364 به جمع سبز پوشان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست. شهید شفیع پور در عملیات های برون مرزی در غرب کشور حضوری فعال و چشمگیر داشت. ایشان در چند ماموریت مجروح شدند ولی دست از دفاع برنداشتند. لیاقت های ایشان در سپاه باعث گردید مسئولیت های مختلفی به این شهید واگذار شود و در عملیات هایی در شمال غرب و جنوب شرق شاهد رشادت ها و فداکاری های
شهید فرشاد شفیع پور بودیم و بدین ترتیب مورد توجه خاص شهید شوشتری قرار گرفت و با ایشان به بلوچستان اعزام شد و در تمامی برنامه ها و مامورت ها همراه شهید شوشتری بود و در تاریخ بیست و ششم مهر هشتاد و هشت به همراه شهدای وحدت به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
روحمان با یادشان شاد
مجمع جهانی خادمین شهدا ...
پایان
https://eitaa.com/shahid_110/4594
🎙کنفرانس انلاین
👤محمدی همدانی
❇️موضوع :جریانهای فکری مجاهدین خلق ایران (منافقین)
جلسه :چهارم
🌐گروه :شهید ابراهیم هادی --سرخس
.
.
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
بخش هایی از کنفرانس جلسه چهارم :
تقریباً ۶۰ الی ۷۰ درصد اعضا که بازوی نظامی سازمان بودند مجبور به طلاق اجباری شدند و مابقی که نتوانستند به اروپا رفته و سمپات سازمان شدند. نکته تأسفبرانگیزتر این ماجرا این است که سازمان، بچههای خانوادههایی که از هم جدا شدند را با وعده تحصیل در بهترین مدارس اروپایی از آنها جدا کرد اما آنها را به خانوادههای اروپایی بهخصوص در فرانسه فروخت و هیچوقت از سرنوشت این بچهها هیچ خبری به دست نیامد.
مشروح کامل در لینک ذیل ⬇️
http://hamadani52.blog.ir/1399/05/25
✾❀🕊❣️🕊❀✾
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_ابوذر_امجدیان 🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
✍بخشی از زندگی نامه و خاطرات شهید ....
خانواده شهید آرام و صبورند. زندگی ساده و بی ریایی دارند؛ وقتی با آنان به صحبت می نشینی عشق و ایمان به اسلام و انقلاب در گفته هایشان موج می زند؛ ابوذر دارای یک برادر دوقلو و دومین فرزند خانواده بود؛ جوانی که خوشرویی و ایمانش زبان زد همگان است، هنوز هم که از این شهید بزرگوار سخن به میان می آید نزدیکان و دوستان وی از غم نبودن ایشان متاثر می شوند و البته به حال خوش این شهید که توانست به فیض شهادت نایل آید غبطه می خورند، شهیدی که در دفاع از حرم حضرت زینب(س) به لقاء الله پیوست و به آرزوی دیرین خویش که شهادت در روز تاسوعا بود دست یافت...
به صحبت با پدر بزرگوار این شهید می نشینیم...
گفتگو با پدر شهید:
پسرم عاشق ولایت و رهبری بود
پدر شهید که با شنیدن نام ابوذر اشک در چشمانش حلقه می زند این چنین می گوید:
ابوذر همیشه فرزند نیکی برای من و مادرش بود. ایشان هنگام فراغت از تحصيل به ويژه در تعطيلات تابستاني با کار و تلاش فراوان مخارج شخصي خود را براي تحصيل بدست مي آورد و از اين راه به خانواده خود کمک قابل توجهي مي کرد. او با شور و نشاط و مهر و محبتی که داشت به محيط گرم خانواده صفا و صميميت ديگري مي بخشید.
ایشان ادامه می دهند: "هنگامي که خسته از کار روزانه به خانه برمي گشتم، باديدن فرزندانم همچون ابوذر تمامي خستگي ها و مرارت ها را از وجودم پاک مي شد"
ابوذر به انجام معنویات و عبادات علاقه فراوانی داشت، ابوذر از سن 9 سالگي تا لحظه شهادت در تمام فراز و نشيب هاي زندگي و كاري، هرگز نمازش ترک نشد.
اشتياق ابوذر به مسجد رفتن وقرآن خواندن حدي بود که هروقت صدای اذان را مي شنيد دست از كار مي كشيد و روانه مسجد مي شد و تا آخرين لحظات حيات خود، دست از دعا و نيايش برنداشت.
پدر شهید ادامه می دهد: پسرم همیشه نماز اول وقت را بر همه چيز مقدم مي شمرد ؛ قرآن و توسل برنامه روزانه او بود. پسرم عاشق ولایت و رهبری بود و عاشق این بود تا برای اسلام و انقلاب جان خویش را فدا کند.
ابوذر همچنین هیچگاه از یاد همنوعان غافل نمی شد با آنکه سن زیادی نداشت اما همیشه سعی می کرد تا حد امکان گره گشای مشکلات همنوعان و دوستان و آشنایان باشد. آن چيزي که براي او مطرح نبود خواب و خوراک و استراحت بود. هر زمان که براي ديدار خانواده اش به روستا مي رفت، در آنجا لحظه اي از گره گشايي مشکلات و گرفتاري هاي مردم باز نمي ايستاد و دائماً در انديشه انجام خدمتي به خلق الله بود. ابوذر در خوش خلقی و برخورد نیک با همسایگان و اقوام زبانزد بود و همه او را دوست داشتند...
ابوذر در سال 1383 مقطع دبيرستان را با موفقيت پشت سر گذاشت و پس از اخذ ديپلم با نمرات عالي در سال 1385 به استخدام سپاه پاسداران در آمد غريب به 3 سال در سپاه جوانرود خدمت كرده وبعداز آن عضو نيروهاي يگان ويژه صابرين سپاه تهران شد .
شهادت..
برادر دوقلوی شهید می گوید: برادرم بیسیم چی بودند اما در عملیات ها شرکت می کردند و در تماس هایشان می گفتند که به منطقه می رویم و به دفاع مشغولیم؛ تا اینکه شهيد كربلايي ابوذر در يكي از ماموريت ها خود در سوريه به همراه يكي ديگر از دوستانش به نام شهيد مير دوستي، در راه دفاع از حرم دعوت حق را لبيک گفتند و سرانجام در 1 آبان ماه سال 1394كه ساعت هشت و نیم صبح روز تاسوعاي حسيني به لقاء خداوند شتافتند.
آری شهید ابوذر امجدیان عارفي وارسته، ايثارگري سلحشور و اسوه اي براي ديگران بود که جز خدا به چيز ديگري نمي انديشيد و به عشق رسيدن به هدف متعالي و کسب رضاي خدا و حضرت احديت، شب و روز تلاش مي کرد و سخت ترين و مشکل ترين مسئوليت هاي كاري و خانوادگي را با کمال خوشرويي و اشتياق و آرامش خاطر مي پذيرفت و در نهایت هم به دیدار معبود شتافت چه عاشقانه و چه عارفانه و سبک بال..
روحش شاد و یادش گرامی..
ان شاالله با کمک خداوند متعال و عنایت ویژه شهدا بزودی کتاب حدیث صابرین به چاپ انبوه خواهد رسید تا زندگی نامه و خاطرات سراسر عشق شهیدان مظلوم و پاسداران گمنام اقا امام عصر عج در یگان صابرین در اختیار محبان شهدا قرار گیرد.
ان شالله
🌐کانون فرهنگی رهپویان شهدای جهان اسلام ( مجمع جهانی خادمین شهدا)
https://eitaa.com/sabarin_shahid_ir/184
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠داستانهای نهج البلاغه ..
🌀وقت شناسی سیاسی
🌐مجمع جهانی خادمین شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠داستانهای نهج البلاغه ..
🌀انتقاد شدید به حامیان باطل
🌐مجمع جهانی خادمین شهدا
🌐قرارگاه فرهنگی معنویی ج. س. ح
13990525000356_Test.pdf
160.6K