eitaa logo
كانال رسمي ( مجمع جهاني خادمين شهدا)
427 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
259 ویدیو
83 فایل
☫ ﷽ کانون فرهنگی رهپویان شهدای جهان. اسلام سایت و کانال @asganshadt http://martyrsofislamicworld.blog.ir خبری http://shahidd110.blog.ir گروه http://eitaa.com/joinchat/4102750219C440b76c0dd کانال @shahid_110
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام بر عاشقان و دوستداران راه و سیره شهدا✋ان شاالله خوب و سلامت باشید طاعات و عباداتتون مقبول درگاه حق فریدون احمدی هستم خوشحالم مهمون دلهای شهدایتون شدم ۱۳اسفند سال ۵۵در خانواده ای مذهبی در کرمانشاه به دنیا اومدم دوران تحصیل گذروندم و وارد سپاه پاسداران شدم
بعد از مدتی لباس دامادی به تن کردم😍روز خواستگاری به همسرم گفتم که من پاسدارم و برای دفاع از اسلام و برای دفاع از کشورم هر جا میرم و جونم تو این راه میدم ثمره ازدواجم سه فرزند عزیزم هستن ❤️ از سال ۹۲خواهان رفتن به سوریه بودم و دیدن صحنه ها از تلویزیون اشکمو جاری میکرد که من راحت در امنیت نشستم و مردم در اون وضع هستن 😔وظیفه من به عنوان مسلمون دفاع بود👌سال ۹۴مجدد قصد رفتن کردم اما تا قبل اعزام چیزی به خانوادم نگفتم موقع رفتن به پسرعزیزم گفتم باید برم و صدای مظلوم و یاری خواستنشون رو میشنوم وظیفه دارم از حرم حضرت زینب (س)دفاع کنم خلاصه ۲۸ابان ۹۴راهی شدم 💪✌️
دوره اول ماموریتم تموم شد و قرار بود سه روز دیگه برگردم خان طومان عملیات مهمی اتفاق افتاد درگیری بالا بود البته من جز گردان دیگه بودم که تو خان طومان نقشی نداشتم اما بیسیمی که از خان طومان زدن صدای بچها بود که کمک میخواستن😔منم همراه دو نفر دیگه داوطلب شدیم با یه امبولانس راهی منطقه شدیم 🚑در جریان کمک رسانی بودیم که توسط گروهک تروریستی فلیق الشام غافلگیر و اسیر شدیم یکی از رفقا رو همونجا شهید کردن 😔 حالا بشنوید از پسر عزیزم که چه طور خبر اسارت شنیدن👇👇
یه روز بعد اسارت بابا، یعنی۳۰اذرعکسش توفضای مجازی منتشر شد😔عموم اولین نفر بود که دیده بود ساعت نه صبح بود که پسر عموم زنگ زد گفت از پدرت چه خبر ؟!تماس گرفته ؟گفتم نه اخرین بار سه روز پیش بود گفتم چه طور گفت هیچی بعد قطع کرددوباره باز زنگ زدگفت بیا مغازه کار دارم میای کمک گفتم باشه زدم از خونه بیرون که به سر کوچه نرسیده دیدم عمومو پسر عموم اونجا وایسادن هنوز نزدیکشون نشده بودم دیدم هر دو زدن زیر گریه 😭زانوم سست شد خوردم زمین گفتم چی شده بابا شهید شده ؟گفتن نه اسیر😔اینو که شنیدم از هوش رفتم😔اخه چه طورخبرو به مادرو خواهرام میدادم مامانم وقتی خبرو شنید حالش خیلی بد شد و دایما فریاد میزد ومیگفت الان چه بلایی سرش میارن همش صحنه بریدن سر اسرا توسط داعشیان کفارجلو چشاش بود دلداریش میدادم گرچه برای خودمم سخت بود شنیدن خبر اسارت از شهادت بدتر بود روزای سختی بود همش منتظر یه خبر بودیم مادر بزرگم تو مدت اسارت بابا انقد فشار عصبی بهش وارد شد که توان راه رفتنو از دست دادو پدر بزرگم الزایمر گرفت😭شب و روز مامانمو خواهرام گریه میکردن دعا میکردن بابا وقتی اسیر شد ۱۰۳کیلوبود اما بعد هفت ماه از اسارت که اولین عکسشو دیدیم شده بود نصف همون وزن😔
روز اول اسارت من و دوستمو که ایرانی بود از تونلی رد کردن و انقد زدن که همونجا فک من شکستو کمر رفیقم 😡هفت ماه از اسارتم میگذشت و شکنجه های زیادی پشت سر گذاشته بودیم داخل اتاقی یک و نیم متری مادو نفر میذاشتن و تنها تو ساعتی که اوج افتاب داغ سوریه بود مارو بیرون میاوردن و چند ساعت زیر افتاب داغ میذاشتن روی من عمل جراحی سختی انجام دادن و برای اینکه زنده نگهم دارن منو برن یه قسمت دیگه و اونجا یه مرد میانسالی مسول مراقبت ازمن شد منم باهاش دوست شدم و اونم بهم اجازه داد از تلفن همراش به وسیله تلگرام برای خانوادم پیام بفرستم بهشون گفتم که زنده هستم وازشون خواستم از رفقای ایرانی که برای نجات من تلاش میکنن تشکر کنن و بگن کارهارو سر صبر انجام بدن البته به زبون کردی پیام فرستادم تا کسی متوجه نشه
اونجا به زبان عربی مسلط شده بودم☺️ و صحبت هایشونو میشنیدم یه بار متوجه شدم که میخوان تو منطقه ای که من خدمت کردم عملیات کنن💣به پسرم پیام دادم و اطلاعات کامل دادم و اوناهم به دوستانم تو تهران منتقل کردن نیروهاموقعیت خالی کردند و جای دیگه سنگر گرفتن و خدا روشکر تروریست ها موفق نشدن 👌 در ادلب اسیر بودم و این مدتی که این فرد میانسال نگهبانم بود با تلگرام با خانوادم در ارتباط بودم یه روز تصمیم به فرار گرفتیم منو رفیق ایرانیم و یک رفیق سوری 💪در حین فرار چند نفرشونو به درک واصل کردیم اما تو میانه راه من مجروح شدم و دوباره اسیر اما رفیق ایرانی و سوریم موفق به فرار شدن خداروشکروقتی اسیر شدم مجدد 😔خیلی عصبانی بودن از فرار دونفر و کشته شدن نیروهاشون و به شدت منو شکنجه کردن دستهام ،سرم ،بینیم شکستن و نهایت با دوگلوله یکی قفسه سینه و یکی قلبم منو شهید کردن بعد چهارماه پیکرمو مبادله کردن .پیکرم به خاطر شکنجه های زیاد به راحتی قابل شناسایی نبود خلاصه بعد از ۱۴ماه و۱۵روز اسارت ۱۵بهمن ۹۵به ارزوم رسیدم و اسمونی شدم 😇
مزارم گلزارشهدای کرمانشاه پیشم بیان رفقا خوشحال میشم ☺️ خیلی ممنون از دعوتتون پشتبان ولایت فقیه باشید ✌️ ما همه سرباز اقاییم و سعی کنید همه کارهاتونو برای رضای خدا انجام بدید 👌 یادمون کنید به یادتونیم یا علی ✋
✍آسمون که تاریک میشه؛ انگارخدا پائین و پائینـتر میـاد! شک ندارم؛ سیاهی شبو انتخاب کردی تا روسیاهی چو من،خجالت نکشه! بارون گرفته؛ خدا بنده گنهکارت و، چند میخری؟ 😔 التماس دعا✋
[SARALLAH-Zn.COM] 031213 04.mp3
62.1M
امشب از خدا بخوایم یه جوری نگام کن دنبال معنویت باشم کمکم کن گناه نکنم این ماه مبارک ببن چه قدر میتونیم گناه نکنیم 🎤حاج مهدی رسولی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻جانباز مدافع حرم به یاران شهیدش پیوست 🔹جانباز مدافع حرم عادل شاه‌محمدى از رزمندگان مدافعان حرم اهل شهرستان شوش استان خوزستان به علت شدت جراحت ناشی از اثرات شیمیایی، به شهادت رسيد و به یاران شهیدش پیوست. 🔹او از رزمندگان و فاتحان نبل و الزهرا در سال ۱۳۹۴ بود که در همان عملیات‌ها به فیض جانبازی نائل شده بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا