🌹معرفي شهيد
شهید ابراهیم زارع
نام پدر : علی رضا
شماره شناسنامه :1235
تاریخ تولد :1333
آبپخش
وضعیت تاهل:متاهل
میزان تحصیلات :سوم راهنمایی
یگان اعزام کننده :بسیج
تاریخ شهادت :4/10/1365
آبادان
محل دفن :گلزار شهدای آبپخش
شغل:کارمند اداره آبیاری
تعداد فرزند :7
زندگی نامه :
شهید ابراهیم زارع در سال 1333 در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود در کودکی قران را نزد عمویش فرا گرفت وتا کلاس ششم در دبستان آب پخش تحصیل نمود.خدمت مقدس سربازی را در کرمانشاه گذراند سپس در شرکت بهره منابع آب و زهکشی استان مشغول کار شد.
با شروع جنگ تحمیلی احساس تکلیف نموده و راهی جهبه شد در عملیات کربلای 4 بعنوان آرپی چی زن شجاعانه با کافران بعثی جنگید و سرانجام در تاریخ 4/ 10/ 65 در آبادان بر اثر بمباران هواپیماهای دشمن به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
روحمان با يادشان شاد.🌹
جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي _مجمع جهاني خادمين شهدا
http://martyrsofislamicworld.blog.ir/
eitaa.com/joinchat/shahid_110
هدایت شده از كتابخانه ديجيتال (مجمع خادمين شهدا)
🔴 به مناسبت نهم دی ماه_ روز بصیرت
📩 خاطرات کف خیابان
اول با ماشین می زدند، ،،،
روز سوم -چهارم بودکه یک کاور بسیج تنمان کردیم وبا متور گشت زدیم، اطراف میدان #انقلاب گشت می زدیم،موقع برگشت،سرپل یادگار امام ترافیک شدید شد
از ساعت ۷به بعد وقتی ادارات تعطیل می شد ترافیک هم #شدیتر می شد،مخصوصا در خیابان ازادی،،
ترافیک پل یادگارامام جوری شد که بالا اجبار از هم #جدا شدیم دست خودمان نبود،
متور ما بین ماشینها گیر افتاد،مجبور شدیم از جاهابی که خلوت تر بود برویم،من دقت می کردم پشت سرم را نگاه می کردم،
بریدگی را دور زدیم برگشتیم بیاییم خیابان #اصلی نمی دانم. چطور شد که یک پژویی امد وبه قصد زیر گرفتن زد به ما،،،
ما #افتادیم وسط اتوبان، یک لحظه چشمم سیاهی رفت دیگر جایی را ندیدم، فقط با توجه که می دانستم #اغتشاشگرها اول با ماشین یا متور به وسیله نقلیه بچه ها می زنند،بعد از رویش رد می شوند، ،هرجور بود خودم را وسط بلوار رساندم که نتوانند زیرم بگیرند،
یک لحظه به خودم امدم دیدم ضارب رفته #صدمه زیادی دیده بودم که بسیجیها امدن به دادمان رسیدن وبردن بهداری،،
ان شب مجبور شدم برم خانه،
با توجه به درد پا وصدمه زیاد، یک روز درمیان می امدم مبارزه با اختشاشگر ها
#دردناکترین موضوع این بود که یکی ازبچه های بسیج که صدمه زیادی دیده بود با امبولانس می بردند بیمارستان،
اغتشاشگرها امبولانس را گرفتند، #بسیجی را بیرون کشیدند وطوری زدند که به #شهادت رسید 🌹
توی روزنامه های ان روزها نوشتن که انگشتان، بینی، بسیجی را پاره کرده بودندوخیلی از #جنایات دیگر
🎤راوی:-م.د
📕برگرفته از کتاب خرابکار اجاره ای،ص،۱۱۹
✳️كتابخانه ديجيتال جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي (حيدريون)
مجمع جهاني خادمين شهدا
https://eitaa.com/shahid_ketab110
__________________________
eitaa.com/joinchat/shahid_110
هدایت شده از مجمع جهاني خادمين شهدا
باید حواسمان را جمع کنیم، بفهمیم که: «من نام لم ینم عنه»؛ اگر ما اینجا خواب برویم، جبههی دشمن، پشت سنگر خودش معلوم نیست خواب رفته باشد؛ او بیدار است، علیه ما توطئه خواهد کرد. به نظر من، فتنهی سال ۸۸ هم همین بود؛ برای ما یک زنگ بود، یک زنگ بیدارباش بود.
«امام خامنه ای ۱۳۸۹/۰۶/۲۵»
#بمناسبت_نهم_دي_روزبصيرت
🔴تاملي در وقايع فتنه ٨٨ _ روز عاشورا🏴
♨️حوادث روز عاشوراي تهران و يكي دو شهر بزرگ ديگر كه در ان جماعتي كم شمار اهانت هاي سنگين و جسارت هايي بزرگ به ايام عزاي حضرت حسين ابن علي ع روا داشتند.
🔻اتفاقات رخ داده در اين فتنه نشان مي دهد ، حضور يك ذهن امنيتي پشت اشوب ها بوده است.علايم و نشانه ها نشان ميدهد در فتنه سال ٨٨ سرويس هاي اطلاعاتي و امنيتي دشمن با واسطه برخي عوامل داخلي يك پروژه كاملا برنامه ريزي شده و هدفمند را در خيابان هاي تهران كليد زده بودند.
اما در ١٦ اذر همان سال مردم تهران با هوشياري متوجه عمق فاجعه شده و صف خود را از اشوبگراني كه محيط دانشگاه را براي فعاليت هاي خرابكارانه انتخاب كرده بودند كاملا جدا كردند.در همين روز در واقع پس از ناكامي در اين برنامه جمعي از هواداران ميرحسين موسوي به تصوير حضرت امام اهانت كرده ،كه باعث اعتراض هاي شديد مردمي قرار گرفتند.اين اهانت باعث شد ، به تعبير خودشان تا لبه پرتگاه كشيده شوند.ورود به ايام عزاداري حضرت ابا عبدالله ع اين تنگنا را براي فتنه گران تشديد كرد .
رشد عميق و خود به خودي شامه تشخيص فتنه و روحيه فتنه ستيزي مردم در اين ايام باعث شد تا تمام ٩ روز اول ماه محرم به رغم همه تلاش ها و تبيلغاتي كه عوامل فتنه انجام داده بودند ،هيچ تجمع و اشوبي ولو به صورت لكه اي مجال ظهور پيدا نكند.
خاصيت فتنه سوزي ايام محرم چنان بود كه صداي برخي حاميان بيروني را هم در اورد.
به جبران همه اين ناكامي ها روز عاشورا كه روز اوج احساسات و غليان عواطف ملت ايران درابراز ارادت به ساحت سيدالشهدا ع است ، فتنه گران نا اميد از همه جا تلاش كردند از مردم و از همه ارمان ها و اعتقاداتي كه سد راه فتنه گري انها شده بود انتقام بگيرند.
لذا همه حد و مرزها را به يك باره دريده و دست به اعمال كثيفي چون ؛ اتش زدن قران ، اتش زدن مساجد وپاره كردند تمثال امام و رهبري بزنند.
🔰در نقطه مقابل حوادث عاشورا مسائل بسيار مهمي را براي همه دوستداران انقلاب و فداييان اسلام روشن كرد نخست اينكه پس از حوادثي ماننداهانت به عكس امام و سوت و كف در شب عاشورا ( حاشيه سخنراني خاتمي در جماران) اقدامات انجام شده توسط اشوب گران در روز عاشورا كه اهانت مستقيم به اسلام از جمله انها بود به همگان نشان داد كه جماعت فتنه گر از همه مرزهاي اخلاقي و اعتقادي عبور كردند و ديگر هيچ نسبتي ميان انها و سرانشان با ملت بزرگ ايران نيست.
اشكار شدن اين حقيقت كه جسارت به اسلام و امام حسين ع ، حجت رابر همه تمام كرد و بدونه شك ملاحظه و مساهله با اين افراد كه قليلي بي ريشه بيش نيستند خطايي است كه ملت بزرگ و بصير ايران هركز ان را نخواهد بخشيد.
✅برخي مسئولين نيز به هوش باشند مستندات و شواهد ، دست هاي پشت پرده دشمنان را چنان اشكارنموده ؛ كه با جابجايي واژه ها كه فتنه گران را در كمال وقاحت معترض بنامند نمي توانند چهره اين فتنه شوم راتطهير كنند.
✍محمدي همداني ١٣٩٧/١٠/٧
✍نحوه شهادت راوی پدر شهید
"روز نهم دی بعد از راهپیمایی همه وسایل هیئت و راهپیمایی را جمع کردن با دوستش بردن انبار که موقع برگشت بهشون تیراندازی کرده بودن. روز دهم دی از دانشگاه که میاد بیرون وقتی وارد اتوبان شیخ فضل الله میشه دو تا ماشین راه را میبندن و حسام را میکشونن سرپیچ جایی که تو نقطه کور دوربین ها بوده بعد میکشونن سمت گاردریل وسط اتوبان می خوره زمین ولی باز بلند میشه اونا شروع میکنن به شعار دادن حسام هم شعار های خودش را میده بعد همه میریزن سرش هر کدام ضربه ای بهش میزنن که تو پرونده پزشکی قانونی نوشته با گوی آهنی و شیء نوک تیز....😔😭
🌷مزارشهید بزرگوار قطعه ۲۷بهشت زهرا (س)ردیف ۸۴شماره ۱۴🌷
هدایت شده از مجمع جهاني خادمين شهدا
سه روز از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری میگذشت تهران شده بود محل اشوب و درگیری💥🔥بسیجی ۲۳ساله پایگاه قائم بودم به خاطر فراخوان همراه مابقی بچهای بسیج برای جلوگیری از وخیم تر شدن اوضاع تو راهپیمایی ۲۵خرداد۸۸ شرکت کردم ✊✊ تو خیابون بین صادقیه و ازادی ایستاده بودم و هنوز شلوغی ها شروع نشده بودن همون اوایل که سرو صدا بالا گرفت وشلوغی ها میخواست شروع بشه سر ظهر بود که یه ضربه محکم به صورتم خورد😔بله یه نارنجک بود که منافقین کوردل به صورتم زدن وبعدش بیهوش شدم
بعد اینکه بیهوش شدم منو اون قدر روی زمین کشیده بودن که عفونت تموم بدنم گرفته بود بعد یه گوشه خیابون داخل جوی انداخته بودنم انفجار نارنجک و خونریزی باعث شد که خون تو ریه هام جمع بشه یه ترکش چشم چپمو کامل از بین برد و ترکش دیگه ۹۵درصد بینایی چشم راستمو 😔شکستگی فک شکستگی جمجمه شکستگی کاسه چشم یادگارهایی که از ۲۵خرداد برام موند حتی یه ترکش مقابل فکم و روی عصب های صورتمکه امکان خارج کردنش نیست هر لحظه ممکن این ترکش عصب صورتمو قطع کنه و باعث بشه یه طرف صورتم اویزون بشه😔یه ترکشم داخل گوشم که امکان خارج کردنش نیست و دایما داخل گوشم صدای سوت میشنوم 😔
هدایت شده از مجمع جهاني خادمين شهدا
شدم جانباز ۷۰درصد بعد این اتفاق مجبور شدم رشته مورد علاقمو ترک کنم چون گرافیک نیاز به چشم داشت 😔 رشته حقوق ادامه دادم و ارشد حقوق گرفتم اما اینم برام کارایی نداشت شغلی که توش موفق بودم مجبور شدم رها کنم ودرگیر هزینه های بالای درمان شدم
بله رفقا رامین رسولی آزاد با هر کسی که بخواد دیدار ورفت امد کنه اما مجروحیت وجانبازیش باعث شده به سختی از خونه خارج بشه در حصر دایمی رامین خبری از هیچامکان خاص و ویژه و رفاه نیست 😔
🌷سلامتی جانبازان خصوصا رامین رسولی مهربانی صلوات
🔴 برنامه های پیشنهادی به مناسبت حماسه ۹ دی
در راستای بزرگداشت حماسه ۹ دی برخی برنامه های پیشنهادی به منظور برگزاری هر چه باشکوه تر این مراسم به شرح ذیل اعلام میگردد.
1⃣ برگزاری ایستگاه نقاشی برای کودکان با هدف ثبت حماسه۹دی
2⃣برگزاری ایستگاه نقاشی چهره
3⃣خواندن شعرحماسی به این مناسبت
4⃣ تهیه پیکسل یا کارت نوشته های متناسب با این روز و توزیع آن
5⃣ توجه به نوجوانان و دانش آموزان و کف نویسی برای آنان
6⃣ خواندن بیانیه میثاق با آرمان های انقلاب و رهبری
7⃣ امضای طومار تجدید بیعت با رهبری و برائت از فتنه گران
8⃣ دیدار جهادی با خانواده های معظم شهدا
📢 چنانچه نظر یا پیشنهادی مضاعف بر موارد بالا دارید لطفا با آیدی زیر در میان بگذارید:
🆔 @alamdar94
كانال مرجع ( مجمع جهاني خادمين شهدا)
https://eitaa.com/shahid_110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره جالب مامور مخفی حفاظت هواپیمایی سپاه از نجات هواپیمای مسافربری که از ۲۸ مسافر آن ۲۳ نفر آدمربا بودند
🎥 به همراه تصاویری ناب از یگانهای ویژه سپاه حفاظت هواپیمایی
به مناسبت تاسیس سپاه حفاظت هواپیمایی به فرمان امام خمینی (ره)
هدایت شده از مجمع جهاني خادمين شهدا
سال ۱۳۶۰در خانواده ای مذهبی به دنیا اومدم از کودکی در بسیج قعال بودم ، دوران تحصیل گذروندم و دانشگاه رشته عمران ازدانشگاه امیرکبیر قبول شدم😎اما به خاطر جانبازیم مجبور شدمرها کنم
سال ۸۴ازدواج کردمو ثمره ازدواجم دو فرزند عزیزم 😍کار ساخت و ساز عمرانی با دایی عزیزم مشغول بودم و البته بسیج هم فعال و تابستون و عیدها میرفتن راهیان یا تفحص شهدا
هدایت شده از مجمع جهاني خادمين شهدا
ماه محرم همیشه حال و هوای خاصی داشتم اغلب محاسن بیشتری میذاشتم فتنه که اتفاق افتاد😡 به عنوان داوطلب هلال احمر منطقه درگیری با امبولانس مستقر شدم 🚑چون تو این زمینه هم دوره دیده بودم و شروع کردیم کمک کردن به حادثه دیدها یهو دیدم یه جوون با موتور از،رو پل داشت میمود پایین که یه میله انداختن لای چرخ موتورش و افتاد زمین و همه ریختن رو سرش و بنزین موتورشو خالی کردن و ریختن روش اتیشش زدن😡😭
صحنه عاشورا برام تداعی شد الله اکبر نتونستم تحمل کنم راننده امبولانس دستمو گرفت گفت خودکشی نرو اما نمیتونستم بمونم شهادتین و گفتم زدم به دل جمعیت با کاپشنم خاموشش کردم و لباس هلال احمر دورش پیچوندم بردم عقب تو اتاقک کنار پمپ بنزین که یه بسیجی اومد دیدش و بردش بیمارستان همه جاش سوحته بود سوختکی درجه سه 😔اما خداروشکر زنده موند
هدایت شده از مجمع جهاني خادمين شهدا
برگشتم دیدم یه جون بسیجی رو زمین غرق خون دارن با بتن و سنگ میزننش رفتم نجاتش بدم که بهو یه خانم فریاد زد این امدادگر نیست😡 اطلاعاتی همه ریختن سرم و شروع کردن به زدن😔و بعد همون خانم که مشخص شد با منافقین با میله اهنی چندبن بار زد تو سرم و چند نفرم با سنگ و بیهوش شدم😔 و افتادم روی همون برادر بسیجی مدتی بیهوش بودم بعد که بهوش اومدم دیدم منو برن تو به خونه😡 دست و پامو بستن و دارن ازم فیلم عکس میگیرن گفتن باید به رهبری و نظام توهین کنی اما من نکردم پا رو ارزش هام نذاشتم شروع کردن به شکنجه های وحشیانه 😡😡تموم ناخن های پامو با انبردست کشیدن با اتو پاهامو سوزوندن و تا تونستن کتکم زدن بعد به حساب اینکه مردم انداختن تو خیابون 😡
یه جوون به نام اقای حسینی منو پیدا کرد برد بیمارستان امام خمینی که اونجا اصلا توجه ای بهم نشد 😔بعد اومدن منو بردن بیمارستان بقیه الله خانوادم خبر نداشتن وقتی فیلمم از تلویزیون پخشکردن بعد سه روز خانوادم منو شناختن متوجه شدن کجام 😔جمجمم ازچند جا شکسته بود یه چشم نابینا یه گوشم ناشنوا چشم بعدیم دید تار لخته خون تو سرم وووووووواسیب هایی بود که دیده بودم شدم جانباز هفتاد درصد 😔 از اونور اب تماسگرفتن گفتن بیا ترکیه بقیش با ما اما کور خونده بودن👊 من عاشق انقلاب و رهبرم و کشورم بودم بعد تصویرمو از شبکه فارسی امریکا پخش کردن😡 و گفتن این اطلاعاتی ادرس و شمارم رفت رو سایت ها
هدایت شده از مجمع جهاني خادمين شهدا
تهدیدها شروع شد نصف شب موتورمو اتیش زدن جلو در خونه بعد تماس گرفتن اگه بمونی اینه عاقبتت اگر بیای تا اخر عمر تامینی 😡صاحب خونه ترسید و ماروجواب کرد خونه بعدی هم شناسایی کردن و شیشه هاشو پایین اوردن از اونجا هم مجبور شدیم بلند شیم 😔و خونه مادرخانمم ساکن شدیم دایما تهدید ونامه اما دریغ از مسولی که بیاد سر بزنه حتی بنیاد شهید هم منو جانباز محسوب نکرد تا وقتی که اسمونی شدم 😔تنها فردی که از اول همراهم بود و با من در تماس و حرفامو میشنید سردار جعفری فرمانده سپاه بودبعد چهارسال دردو رنج و سختی و هزینه های سنگینی که داشتم بر اثر شدت جراحت سال ۹۲اسمونی شدم😇
🌷مزارم بهشت زهرا(س) قطعه ۵۶پیشم بیاین رفقا خوشحال میشم
هدایت شده از مجمع جهاني خادمين شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مستند شهید ستاری شهید فتنه ۸۸
🔴 به مناسبت نهم دی ماه_ روز بصیرت
📩 خاطرات کف خیابان
🚩ستاد بزن و برقص
توی ستاد موسوی (شهرما)شبها شلوغ می کردند،من هم می خواستم ببینم اوضاع چه خبره می رفتم آنجا سرمی زدم،
به آنها می گفتم من هوادار موسوی هستم،
یکی دوشب آنجا ساکت وارام بود،فقط بزن وبرقص بود،
اوضاع اخلاقی خیلی بی ریخت بود، آدم خجالت می کشید هفته اخر که درگیری ها شروع شد یک شب اونجا ایستاده بودم، دیدم یک پژو آمد جلو ستاد ایستاد،
خانم باحجابی بود بادخترش، شیشه ها بالا بود،یک دفعه بچه های ستاد موسوی ریختن بیرون، وشروع به فحش دادن به این خانم پژویی،
خانم راننده شیشه را داد پایین، گفت،
چرافحش می دید؟
زشته، کراهت داره،شما جوانید،بچه مسلمانید!
انها باز ناسزا گفتن،
درخترش هم شیشه را آورد پایین، که چیزی بگوبید،
با مشت زدن توچشمش، من دیگه حقیقا ناراحت شدم،ازکوره دررفتم،
وضارب را گرفتم ومحکم زدم،
اعضا ستاد امدن چرا می زنی؟
نکنه از انقلابی ها هستید؟
گفتم نه بابا من خودم طرف دار موسوی ام!
یک شال سبز هم بسته بودم کمرم، مال "کربلا "بود،نشانشان دادم وگفتم ببینید،ودوباره چند تا چک زدم توی گوش ضارب
انها گفتن این خانمها حقشان است،کتک بخورند!
گفتم یعنی چی حقشان هست!
مردم همه جزماهستن فرقی نمی کند
شبها اکثرا چون درگیری بود من می رفتم میدان راه اهن ومانع درگیری، می شدم،
ولی آنها نمی دانستند هدف من چیست!
💎 راوی: ن.ا.ث
📗برگرفته از کتاب خرابکار اجاره ای،ص،۱۱۹
✳️كتابخانه ديجيتال جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي (حيدريون)
مجمع جهاني خادمين شهدا
https://eitaa.com/shahid_ketab110
__________________________
eitaa.com/joinchat/shahid_110