فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹به مناسبت ۱۶ دی سالروز شهادت سردار سپاه اسلام #شهید_حسین_علم_الهدی
🌷بگذار با علم الهدی بیعت نمایم
یکبار دیگر با خدا بیعت نمایم
علم الهدی با شهر خرم نسبتی داشت
با داع با اندوه با غم نسبتی داشت
از کودکی با کربلا او آشنا بود
با فاطمیه با محرم نسبتی داشت
از نسل زهرا بود و زهراگونه می سوخت
او با رسول الله خاتم(ص) نسبتی دلشت
دستش کبوترهای زخمی را شفا داد
انگار با عیسی ابن مریم نسبتی داشت
امشب بیا با رمز یا زهرا(س) بنالیم ...
🔰مداح:حاج صادق #آهنگران
┏━━━━🕊🇮🇷🦋━━━┓
📲@shahid_AranandBidgol
┗━━━━ 💐🌹🌸━━━
📆 #برگی_از_تاریخ | #روایت_عملیات (1)
🔺 اندک اندک جمع مستان می رسند
🔸 حدود 3 ماه از اشغال خاک ایران می گذشت. جبهه آرام بود. مردم از مسوولان و نیروهای نظامی، آزادی سرزمین هایشان را می خواستند. با دستور رئیس جمهور وقت فرماندهان ارتش، شتابزده عملیاتی را طراحی کردند و نامش را «نصر» گذاشتند تا زمین های اشغالی را آزاد کنند و به مرزهای بین المللی برسند.
🔸 با وجود مخالفت بنی صدر (جانشین فرمانده کل قوا) گردان های آماده رزم سپاه نیز برای عملیات با ارتش همراه و مسوولیت هایی به آنها سپرده شد.
🔸 سید حسین علم الهدی (فرمانده سپاه هویزه) مسوولیت محور هویزه عملیات را بر عهده داشت.
14 دی 1359 (یک روز قبل از عملیات) نیروهای سید حسین که جمعی 150 نفره از اقشار مختلف دانشجو، دانش آموز، معلم، طلبه، بسیجی، پاسدار، جهادگر و... از شهرهای مختلف ایران اسلامی بودند خودشان را به شهر هویزه رساندند.
همان شب سید حسین نیروها را توجیه و برای همراهی با تانک های ارتش تقسیم کرد
📆 #برگی_از_تاریخ | #روایت_عملیات (2)
🔺 آغازِ امید
🔸 نیروهای ایران ساعت 10 صبح 15 دی 1359 از سه محور فارسیات، ابوحمیظه و هویزه به دشمن حمله کردند. عمده نیروهای حسین علم الهدی پیاده همراه تیپ زرهی قزوین در محور هویزه حرکت می کردند.
🔸 بچه ها خودروهای بعثی در حال فرار را با آر پی جی هدف قرار می دادند. 4 بالگرد هوانیروز هم تانک هایی که می خواستند به طرف جفیر فرار کنند را می زدند.
بعثی ها مجال شلیک و مقاومت نداشتند و به فکر نجات جان خود بودند.
🔺 سلام فرمانده
🔸 حدود ساعت دو و نیم، سه بعد از ظهر بود. نیروهای دشمن به کلی متواری شده بودند، یعنی متلاشی شده بودند. سازماندهی شان از دست رفته بود. منتظر این حمله نبودند و فرار کرده بودند... وقتی به کرخه کور رسیدیم در شمال منطقه ایستادیم و در آنجا متوقف شدیم... ناگهان دیدم که عده ای از برادران سپاه دارند پیاده می آیند و همین خطی را که ما آمدیم به سمت جلو و به طرف نیروهای عراقی درحرکتند. وقتی آنها مرا دیدند، آمدند جلو؛ من را شناختند. چند نفرشان را می شناختم؛ حسین علم الهدی؛ محمد حسن قدوسی، فرزند شهید[آیت الله] قدوسی و چند نفر دیگر...
🔸 از آنها پرسیدم شما اینجا چه می کنید؟ گفتند: ما صبح زود از هویزه حرکت کرده ایم و داریم پیاده می آییم.
پرسیدم این چندین کیلومتر را پیاده آمدید؟ گفتند: آره. من خیلی اوقاتم تلخ شد.
گفتم: پس چرا ماشینی، کامیونی، چیزی با خودتان نیاوردید که پیاده نیایید؟ گفتند: نداریم!
🔸 من خیلی متأثر شدم که این بچه ها بعضی با تفنگ و بعضی با آر پی جی و با این قبیل سلاح ها پیاده آمده بودند...
🎙 (بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در مصاحبه با گروه تلویزیونی سپاه به مناسبت سالگرد حماسه هویزه-15 دی 1361)
📆 #برگی_از_تاریخ | #روایت_عملیات (3)
🔺 روز خنده ما بود؛ روز گریه دشمن
🔸عصر 15 دی در پایان گام نخست از مرحله اول عملیات، پیشروی 24 کیلومتری رزمندگان اسلام و تصرف توپخانه دشمن، خبر امیدوار کننده ای بود.
🔸 بعثی ها غافلگیر شده و تا آن روز این قدر تلفات نداده بودند. نیروهایی که فرصت نکرده بودند فرار کنند، گروه گروه از سنگرها بیرون می آمدند و تسلیم می شدند.
🔸 روی زمین، پُر از اسلحه و پوتین های رها شده فراری ها بود. تانک های منهدم شده دشمن در آتش می سوخت. تا چشم کار می کرد تانک و نفربر و کامیون های غنیمت گرفته شده بود، اما نه فرصت جمع کردن بود و نه نیرویی که آنها را عقب ببرد.
🔸 تعداد زیادی اتوبوس مسافربری آمده بود برای بردن اُسرا. 800 نفر اسیر را تا غروب به اهواز بردند که بی سابقه بود
📆 #برگی_از_تاریخ | #روایت_عملیات (4)
🔺 نبرد نابرابر
🔸 ساعت 8 صبح روز 16 دی ادامه عملیات که روز قبل متوقف شده بود، آغاز شد. نیروهای حسین علم الهدی سریع تر از بقیه پیش رفتند و از ارتش فاصله گرفتند؛ غافل از اینکه دشمن خیلی زود نیروهایش را متمرکز کرده و انتظارشان را می کشد.
🔸 ساعتی نگذشته که به یکباره صحنه جنگ تغییر می کند و جای مهاجم و مدافع عوض می شود.
آتش بسیار سنگین دشمن و حمله هواپیماها ادامه کار که پیشروی به سمت پادگان حمید و جفیر بود را ناتمام می گذارد. بعثی ها در هر ثانیه بیش از 50 گلوله تانک بر سر بچه ها می ریزند. شدیدترین نبرد تانک ها بین لشکر 16 زرهی ایران و لشکر 9 زرهی عراق در می گیرد.
🔸 جنگ، نابرابر شده و موشک های ضد تانک مالیوتکای دشمن هر وسیله متحرکی را منهدم می کند.
ارتش برای تجدید قوا و اقدام مجدد دستور تاکتیکی عقب نشینی یک خیز را صادر می کند، اما به دلیل به هم ریختگی اوضاع و برخی ناهماهنگی ها، قوای زرهی خودی به سرعت صحنه را ترک می کنند.
🔸 صدای تانک های دشمن لحظه به لحظه نزدیک تر می شود. حسین علم الهدی و یارانش که حدود 1500 متر جلوتر از تانک ها می جنگیدند، بی خبر از عقب نشینی به محاصره تانک های دشمن درمی آیند.
#شهدای_هویزه
#عملیات_نصر
#سالگرد16دی
#چهل_و_چهارمین_سال_حماسه_هویزه
┏━━━━🕊🇮🇷🦋━━━┓
📲@shahid_AranandBidgol
┗━━━━ 💐🌹🌸━━━
17.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۴ روز مانده به ...
مراسم یادواره شهدا 🌷
به مناسبت سومین سالگرد خاکسپاری شهدای گمنام
یادبود شهدای مدافع حرم و شهدای کربلای ۵
و بزرگداشت شهید فخری زاده و آیت الله مصباح
▫️زمان : پنجشنبه ۱۴۰۳/۱۰/۲۰ ساعت ۱۸:۳۰
▫️مکان: آستان مقدس امامزادگان حضرت هاشم ابن علی (ع) و فاطمه بنت العسکری (س) گلزار شهدای گمنام و مدافع حرم
┏━━━━🕊🇮🇷🦋━━━┓
📲@shahid_AranandBidgol
┗━━━━ 💐🌹🌸━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺توصیف لحظه شهادت شهید محمد حسین علم الهدی از زبان همرزمان 🌹
#وعده_صادق
#ماه_رجب
#شهادت
#حاج_قاسم
┏━━━━🕊🇮🇷🦋━━━┓
📲@shahid_AranandBidgol
┗━━━━ 💐🌹🌸━━━
6.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید عبدالحسین #برونسی :
هر وقت کارتون گیر میکنه امام زمان رو فقط به مادرش قسم بدید!
┏━━━━🕊🇮🇷🦋━━━┓
📲@shahid_AranandBidgol
┗━━━━ 💐🌹🌸━━━
✍️ یک شهید؛ یک خاطره...
🌷 معلم شهید #محمد_علی_رجبی
▫️ تاریخ تولد : اول فروردین 1332
▫️ نام پدر : میرزاجان
▫️ شهرستان: شیراز (شهرک گویُم)
▫️ تحصیلات: دیپلم کشاورزی
▫️ شغل: معلم دینی و قرآن مدرسه راهنمایی شهرزاد (شهید رجبی فعلی) روستای گویُم
▫️ شهادت: 16 دی 1359 – کربلای هویزه
▫️ محل آرامگاه: زیارتگاه شهدای هویزه- ردیف پنجم- قبر آخر
🔹 روایت عاشقی:
شب آخر، شام آبگوشت یَخنی داشتیم.
مثل همیشه تُرشی را هم خودش درست کرده بود.
پسرم مهدی، چهار دست و پا دور و برش می گشت و بازیگوشی می کرد.
چند تا عکس ازش گرفت.
انگشتر عقدمان را از دستش درآورد گذاشت لب طاقچه.
گفت:«اینا وابستگی به دنیاست. دلم نمی خواد دنیا دنبالم باشه.»
دلم هُری ریخت. حرفم نیامد.
بچه بی تابی می کرد. می رفت بغلش، می آمد پایین.
گفت:«مسئولیت تربیت مهدی با خودت. حواست به ش باشه.»
آن انگشتر حالا دست پسرم مهدی است.
👤 راوی: خانم ساجدی (همسر شهید رجبی)
📕 منبع: کتاب #آیه_های_سرخ_هویزه
🌷شادی روح امام و شهدا، صلوات
┏━━━━🕊🇮🇷🦋━━━┓
📲@shahid_AranandBidgol
┗━━━━ 💐🌹🌸━━━
بهم میگفت: زهرا نکنه شهید نشم و بشم راوی شهدا ... اونوقت چه خاکی توی سرم بریزم!؟
انگار ماندن در این دنیا برایش شده
بود عذاب!
هیچ چیز جز شهادت روحش را آرام نمیکرد.
✍به نقل از همسر شهید #محسن_حججی
┏━━━━🕊🇮🇷🦋━━━┓
📲@shahid_AranandBidgol
┗━━━━ 💐🌹🌸━━━
#شهید_حسنباقری:
شکست وقتی است که
ما وظیفه مان را انجام ندهیم.
┏━━━━🕊🇮🇷🦋━━━┓
📲@shahid_AranandBidgol
┗━━━━ 💐🌹🌸━━━
12.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥#روایتگری_شهدا
🎙️حجت الاسلام سعید آزاده
🔶 نود درصد وصیت شهدا به نماز بود
#وصیتنامه_شهداء
#نماز
#شهید
┏━━━━🕊🇮🇷🦋━━━┓
📲@shahid_AranandBidgol
┗━━━━ 💐🌹🌸━━━