🌹همــســر شــهیــد نــعــیــمــایــے :
به همراه آقا مهدی رفته بودیم دریا ، ریحانه با باباش داخل آب میرفت ولی مهرانه چون کوچک تر بود و میترسید....
داخل مجتمع لب اسکله روی صندلی نشسته بودیم و من شروع کردم به عکس گرفتن از آقا مهدی و بچه ها ...
که آقا مهدی گفت : بگیر که فکر کنم این عکس شهادتم بشه .
بهش گفتم : آخه چرا این حرف میزنی
گفت : آخه شهید بیضائي و شهید باغبانی با بچه هاشون همینجا لب همین دریا عکس دارند .
توی نماز خونه هم عکسشون زدن ، شما هم از من و بچه ها عکس بگیر بدین بعد شهادتم عکس رو اینجا بزنن .
دیگه من رفتم تو خودم ، آخه خیلی خوش بودیم ، میگفتیم و میخندیدیم که آقا مهدی این حرف رو گفت....
یهو دیدم آقا مهدی شروع کرد به بلند خندیدن و گفت : بابا ما کجا و شهادت کجا ؟! حالا شما عکست رو بگیر...
منم اون روز کلی عکس گرفتم .
#شهادت_هنر_مردان_خداست
@shahid_beyzaii
#فوق_العاده_زیبا
#زخم_زبان_خشک_مقدسها
💢شاکر و صابر
حضرت ایوب را نماد #صبر میدانیم.
اما ایشان یکجا از شیطان به خدا #شکایت میکند:
به یاد آر بنده ما #ایوب را آنزمان که پروردگار خود را ندا داد که #شیطان مرا دچار #عذاب وگرفتاری نموده
🔵 سوره مبارکه صاد آیه ۴۱
ایوب نبی از چه چیزی خسته شد و زبان به شکایت گشود؟
امام صادق(ع) پاسخ این سوال را در #روایتی داده اند:
شیطان به خدا گفت، چون به ایوب نعمتهای زیادی عطا کرده ای او #شاکر است.
خداوند برای اینکه به همه #عبودیت و #اخلاص ایوب را ثابت کند؛ نعمتها را از او یکی یکی گرفت تا دچار به ابتلا و بیماری شود.
تا آن زمان ایوب نبی #شاکر بود اما پس از آن به مقام #صبر میرسد.
نکته جالب اینجاست که #ایوب نبی از یک حرف آزرده خاطر شد، وقتی در بیماری سخت بود، #علمای_بنی_اسرائیل نزد او آمدند و گفتند: ای ایوب چه #گناهی کرده ای که خداوند تو را اینگونه #عذاب کرده است؟
✅ این #زخم_زبان علمای بنی اسرائیل باعث شد ایوب نبی رنجیده شود.
او در اوج نعمت، #شاکر بود و امتحان شد...
و در اوج سختی و از دست دادن نعمت #صابر بود و امتحان شد...
خدا در هر حال بندگانش را #امتحان میکند
امتحانت را درست تشخیص بده
🔵علل الشرایع ج ۱
✨🌺🍂🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃
🌺🍃
بسمه تعالی......
محمودرضا بیضائی:
وصیت من این است :
«با خدای خود پیمان بستهام تا آخرین قطره خونم، در راه حفظ و حراست از این انقلاب الهی یک آن آرام و قرار نگیرم.»
به مناسبت پنجمین سالگرد ، #شهيد_محمودرضا_بيضائی؛قصد داريم، جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان (عج) و هديه به
آقامحمودرضا بيضائی🌷
ختم قرآن صورت گیرد.
لذا از شما عزيزان خواهشمنديم در صورت تمايل به نام کاربری زير اطلاع دهيد.👇👇👇👇👇👇👇
@Beyzai
زمان تلاوت قران تا بيست و نهم دی ماه سالروز شهادت شهیدمحمودرضابیضایی
🍃
🍂🌺
🌺🍃🍂🌺
✨🍂🌺🍃🌺🍂
#حضور_قلب_در_نماز
✍اهمیت نماز در زندگی مومن و کثرت توجه به آن در شرع مقدس بر کسی پوشیده نیست. نکاتی که در ادامه بیان میشود توصیه های علامه طهرانی در خصوص نماز می باشد تا حضور قلب بیشتری در هنگام نماز داشته باشیم إن شاء الله
💠یکی از سنن و آداب و رسوم نماز اذان و اقامه است. گفتن اذان و اقامه آن قدر مهم است که ظاهر تعابیر برخی روایات وجوب آن در حالت عادی است. گویا مؤمن در غیر از سفر و در حال عجله، مجاز به ترک آن نمی باشد و این تعابیر نشانه ی استحباب مؤکد و شدید اذان و اقامه است. اذان گفتن قبل از نمازبا حضور قلب و توجه به معانی آن، موجب حضور قلب در نماز شده و نیز بهره ی ایشان را در نماز بیشتر می کند. از برخی روایات استفاده می شود که سنت است که مؤمن در منزل، مکانی را برای عبادت و نماز خود قرار دهد و در منزل خود مسجدی داشته باشد که در آن خلوت نماید.
💠مرحوم علامه طهرانی همیشه سجاده ای سفید می انداختند و به شاگردان خود نیز سفارش می فرمودند که از سجاده سفید ساده استفاده نمایند. سجاده سفید هم از نقش و نگار خالی است و هم رنگ سفید ساده و بی آلایش آن موجب حضور قلب می شود.
💠علامه می فرمودند: عبادت و نماز اصل کار مؤمن است و مؤمن باید همیشه اسباب عبادتش همراهش باشد. ایشان به شاگردان خویش سفارش می کردند همواره مهر تربت و جانمازی کوچک و قرآن در جیب داشته باشند.
📚برگرفته از کتاب نور مجرد جلد دوم
@shahid_beyzaii
👌مٵموم توستــ
هر ڪه در ایݧ مملڪتِــ
حیــــدرے ستــ
آقــــااا
نماز پشتــ سرتــ
چیز دیگرے ستــ
📿نمــاز اول وقت،التمــاس دعــا📿
@shahid_beyzaii
به معنای واقعی اهل کار و عمل بود
⭕️مردِ کار
زیاد درباره کارش از او سوال نمیکردم اما میدانستم که پرکار است. به قول خودمان توی کار اهل دودَر کردن نبود. کارش را واقعا دوست داشت.
وقتی تهران باهم بودیم، از تماسهای تلفنی زیاد،از چشمهایش که اغلب بیخواب و سرخ بود، از اکتفا کردنش گاهی به دو سه ساعت خواب در شبانهروز،از صبح خیلی زود سرکار رفتنهایش یا گاهی دوسه روز خانه نرفتنش، میدیدم که چطور برای کارش مایه میگذارد.
🌷در یکی از جلسات اداری در محل کارش به فرماندهی مستقیمش اصرار کرده بود که روزهای جمعه کارش تعطیل نشود. در آن جلسه این موضوع را به تصویب رسانده بود.
کمردرد شدیدی پیدا کرده بود؛طوری که وقتی برمیگشت نمیتوانست پشت فرمان بنشیند.
میگفت:آنجا برای این کمردرد رفتم دکتر، مُسَکّنی بهم زد که گفت این مُسَکن فیل را از پا میاندازد؛ولی فرقی به حال کمردرد من نکرد.
سفر آخر را هم باهمین کمردرد رفت و در عملیاتی که به شهادت رسید،جلیقهی ضدگلوله را بهخاطر وزن آن به تن نکرده بود. محمودرضا در حد خودش حق مجاهدت و کار برای انقلاب را ادا کرد و رفت.
🌷من اعتقاد دارم شهادتش مزد پرکاریاش بود.بعد ازشهادتش دوبار به پادگان محل کارش در تهران رفتم. با یکی از همکارانش به اتاقی که کمد وسایل شخصی محمودرضادر آن بود رفتیم.روی کمدش این جمله از امام خامنهای را با فونت درشت تایپ کرده و چسپانده بود:
در جمهوری اسلامی هرجا که قرار گرفتهاید، همان جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همهی کارها به شما متوجه است.
📚تو شهید نمی شوی/حیات جاودانه شهید محمودرضا بیضائی به روایت برادر
@shahid_beyzaii