کف خیابان🇵🇸
بےهوا هوای یاد تو در سرم افتاد و من
نمےدانم چه شد!!!!
کدام دعای خیـر؟
کدام کار بےمنت و خالصانه، مرا به راه تو سر به راه کرد؟ که جز مُشتی عمل ریاکارانه یا همراه منّت، در پرونده ام، عملی سراغ ندارم...
هر چه بود...
هر چه هست
فهمیده ام و چشیده ام که روزهایم شب نخواهد شد جز با یاد شهدا
و تو برادر عزیزم
لحظه لحظه یادت در قلــ❤️ــــبم ، مرا
اعمالم را
رفتارم را
و حتی نیتم را به سمت راهی مےبرد که نمےتوانم ثانیه ای به خودم فکر کنم!
شده ای شاخص!
شده ای میزان اعمالم!
باشد که با مدد یاد تو، این دریای پرتلاطم
و این راه سنگلاخ، دنیا را پشت سر گذارم
راستی برادرم محمود رضا عزیز
گفتم که دیگر برای شهادت، بےتابی نمےکنم؟
گفتم که دارم صبوری مےڪنم و تمرین شهیدانه زیستن؟... هر چند خَسی در معرکه شهادت هم نیستم اما به لطف خدا و گوشه چشم تو، امید بسته ام...
گفتمت حسرت مےخورم به آرزوهای بزرگی که در سر داشتی؟؟
گفتمت مےخواهم آرزویت را برآورده کنم، هر چند عددی نیستم در میان این همه خوب و مرد پایِ کار و رکاب؟؟؟
حرفهای گنده تر از دهنم مےزنم
ولی بگذار بگویم
بگویم که هر چه در توان دارم پشت سر امام خامنه ای در همان مسیری که تو به آخرش رسیده ای، قدم برمےدارم
با هر چه مےتوانم
با درس خواندنم
با حیا و حجابم
با غیرتم
با عملم
با قلمم
با....
با هر چه در چَنته دارم
با این همه گـُنده خواهےام، منتظر کمک و یاری توام در پیمودن این مسیر پر رنج و پر فراز و نشیب که طلایه دارش، حضرت آقاست...
هوامو داشته باش!
🕊💓🕊💓🌸💓🕊💓🕊
@shahid_beyzaii
هدایت شده از کف خیابان🇵🇸
طبق قرار شبانه هرکس ۵ صلوات به نیابت از #شهید_بیضائی جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان «عج»
» اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم »
@shahid_beyzaii
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌷🔶🌷🌷🌷🌷🔶🌷
🔶🌷 🌷🔶
🌷🔶🌸 🌸🔶🌷
🔶🌷 🌸 🌷🔶
🌷🔶 🔶🌷
🔶🌷 🌷🔶
🔶🔶 🔶🔶
#لمس_سرما
#شهیدسرلشکرخلبان_عباس_بابایی
چند ماهی از فرماندهی جناب بابایی گذشته بود...
بارها شده بود که سربازان از سرمای سر پست شان بسیار شکوه میکردن که کاپشن ندارند و پست نگهبانی انتهای باند خیلی سرده....
یکی از شبها که جناب بابایی کارش تمام شد همراه با خانواده رفتیم خانه ی ما...
بعد از خوردن شام ، کمی استراحت کرد ساعت ۱۱ شب بود که رو به من کرد و گفت : پاشو بریم..
گفتم :کجا ؟!
گفت: کاریت نباشه..
به اتفاق هم رفتیم پاسدار خانه و سر پاسدار را خواست و ازش پرسید:
کدام پست شما سرمای شدید تری هست وکجاست ؟؟
پاسدار گفت: پست ته باند و ساعت دو تا چهار..
عباس گفت:باشه من ساعت دو اینجا هستم به اتفاق میریم سر پست...
سپس رفتیم دفتر جناب بابایی و ساعت ۲ شب آمدیم پاسدار خونه و بعد از گرفتن حرف رمز شب همراه شخص پاس بخش با ماشین خودمان رفتیم سر پست...
عباس به من گفت : برو ساعتچهار بیا..
گفتم : شما که چیزی نپوشیدی...
من بلوزی تنم بود از تنم در آوردم و با کاپشن دادم عباس و گرفت پوشید و اسلحه سرباز نگهبان را گرفت...
سپس من و نگهبان دونفری رفتیم پاسدارخانه...
سرمای بسیااار سوز داری بود طوری که من با بخاری توی ماشین باااااز هم سردم بود...
ساعت چهار شد که با پاسبخش رفتیم سر پست....هررررچی عباس رو صداش کردم دیدم صدا در نمیاد...در تاریکی شب یک خرده نگران شدیم رفتیم جلوتر دیدم که عباس از سوز سرما تاااا شده بود و سرش را گذاشته بود لای پاهاش طوری که فقط مثل یک تپه کوچک دیده می شد... زوووود رفتم بغلش کردم آوردم توی ماشین ، بخاری راتا آخر زدم...
طوری سردش بود که دندانهایش میخورد بهم میلرزید...
فقط گفت : خیلی سرده واقعا...
سپس آمدیم پاسدار خانه بعد از گرم شدن دستور داد :تا اطلای ثانوی تمام پاسداری های بی سر پوش رالغو کنند تا من دستور دوباره بدهم...آمدیم خانه و فردا از آیت الله صدوقی تقاضای بودجه کرد و دستور دادتعدادی کاپشن دولایه تهیه کردن وچند دیس خرما گذاشتن در پاسدار خانه که هرکس میره سر پست داخل یک نایلکس خرما بریزد و کاپشن وکلاه بافتنی زیر کلاهشان بگذارند و بروند سر پست...
بعدها نیز هر چند وقت یک بار همراه عباس شبها میرفتیم سر پستشان و عباس با آنها صحبت میکرد و به درد دل آنها گوش میداد و رسیدگی میکرد...
شهید بابایی واقعااااا تک بود که خدا از ما گرفتش و به آنجایی که لیاقتش را داشت رفت
#نقل_قول_ازستوان_حسن_دوشن
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌷🔶🌷🌷🌷🌷🔶🌷
🔶🔶 🔶🔶
🔸 " حدیــــث روز " ...🕊🕊
امام رضا عليه السّلام فرمودند:
ألا وإنّي لَمَقتولٌ بِالسَّمِّ ظُلما،ومَدفونٌ في مَوضِعِ غُربَةٍ؛ فَمَن شَدَّ رَحلَهُ إلى زِيارَتِي، استُجيبَ دُعاؤُهُ،وغُفِرَ لَهُ ذَنبُه ؛
بدانيد كه من با زهر ستم، كشته خواهم شد و در خاك غربت، دفن خواهم شد. پس، هر كه براى زيارت من بارِ سفر بربندد، دعايش مستجاب و گناهانش آمرزيده مى شود.
📚نهج الدعاء، ج۱، ص: ۳۸۱
شهادت حضرت ثامن الحجج
علی ابن موسی الرضا(ع)
(به روایتی)تسلیت🏴🏴🏴
"پلاڪش" را
برای ما جا گذاشت
تا روزی بدانیـم
از جنس ما بود
"هویتش" خاکے بود
اما "دلش" را به "آسمان" زد.
🌷گمنامے راز عجیبے است
در صف انتظاریم
إن شـاءالله
یازهـــرا
هدایت شده از مسیر آرامش 💚
#ڪلام_شهید
دوستان عزیـز ...
تنها راه رسیدن به سعادت ،
ترڪ محرمات و انجام واجبات است
راه قرب بہ خدا همین است و بس ،
راه شهدا را ڪہ همان راه رسیدن بہ خدا است ادامه دهید.
#شهید_جاویدالاثر_مصطفی_ردانیپور
#فرمانده_قرارگاه_فتح_سپاه
#سالـروز_شهـادت
💠 @Shahid