•❥❥ ❤را به خدا بسپار •❥❥
🎀•◇❥❥🌸❥❥◇•🎀
😈 شیطان در دلم لانه کرده بود...باخود گفتم دیگر چقدر برای برآورده شدن حاجتی دعا کنم ؟
😔 ناامید شده بودم...گفتم پیش علی بن موسی الرضا (ع) بروم شاید مشکلم را برطرف ساخت.
نزد امام رفتم و گفتم: حاجتی دارم و بسیار دعا کردهام ولی دعایم مستجاب نمیشود. راستش...راستش را بخواهید دردلم شک راه یافته است..
✨ امام نگاه تندی به من کرد و فرمود: ای احمد بن محمد! مراقب باش شیطان بر تو پیروز نشود و تو را از رحمت خدا نا امید نکند.
مگر نمیدانی گاه پرودگار برآوردن نیاز مومن را به تاخیر میاندارد تا او بیشتر به راز و نیاز بپردازد چرا که خداوند گفتگوی بندگان باخود را دوست دارد.
به خدا سوگند دیر برآورده شدن نیاز بندگان که از خدا چیزی خواستهاند برای آنان بهتر از زود برآورده شدنشان است. دنیا چه ارزش دارد که مومن به خاطر آن از خدای خویش نا امید شود؟
✅ نیکوست که نیایش مومن در زمان آسایش همانند نیایش او در زمان سختی باشد و اگر سبب براورده شدن حاجتش هم نشد نا امید نشود. پس افسرده مباش که دعا در درگاه خداوند بسیار ارزشمند است.
🎀•◇❥❥🌸❥❥◇•🎀
#ناامیدی_از_رحمت_خدا
#گناه_کبیره
━━━ ━━━ ━━━ ━━━ ━━━
@shahid_beyzaii
🍃🍃🌷🍃🍃
#امام_زمان_عج
#آیت_الله_بهجت:
حاج محمدعلی فشندی (ره) هنگام تشرف به محضر حضرت صاحب عجلاللهتعالیفرجهالشریف عرض میکند: مردم دعای توسل میخوانند و در انتظار شما هستند و شما را میخواهند، و دوستان شما ناراحتند.
حضرت میفرماید: دوستان ما ناراحت نیستند!
در محضر بهجت، ج ۲، ص ۱۸۷
@shahid_beyzaii
🍃🍃🍃🌺🌺🍃🍃🍃
#خاطره
همیشه توی جیبش یه #زیارت_عاشورا داشت😊
کار هر روزش بود ؛
بعد هر نماز باید زیارت میخوند🌹🌹
حتی اگه خسته بود😐
حتی اگه حال نداشت و یا خوابش میومد
شده بود تند میخوند ولی میخوند
همیشه بهش حسودیم میشد
تازه فهمیدم داستان سلام هاش به آقا امام حسین (ع)
چی بود😭😭😭😭😭
🌹🌹🌹
#خاطره_دوست_و_همرزم_شهید
#شهید_علی_عابدینی
@shahid_beyzaii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴دنیا باید به غلط کردن بیفته تا شیرینی عدالتی مانند عدالت امیر المومنین (ع) رابچشه!
🎥سخنان زیبای #استاد_رائفي_پور در مورد شخصیت امام زمان (عج) که درک نشده
#أللَّھُمَ_عجِلْ_لِوَلیِڪْ_ألْفَرَج
@shahid_beyzaii
💔💔🍂
#ٺلنگـــــر🍂
شـــــهر را به ما سپردند❗️
و رفتند ...💔🕊
از شهر چیزے باقے نمانده‼️
برگردید...😔
مقاومت ڪار ما نیست😢 ...
خانہ به خانہ❗️
نفر به نفر❗️
در حال انهدام !😞
برگردید!😭
دست دلمان را بگیرید💔 ...
#آےشهـــدا با فراموشے درس شما🍂؛
تخریبچے ماهرے شدیم😔
منفجر مے کنیم دل را با چاشنے وسوسه هاے شیطان !💔
انـــــفجار پشت انـــــفجار ...🍂
و پس لرزه هاے این انـــــفجار؛
مے لرزاند دل مهدے فاطمہ سلام الله علیها را... برگردید !😭
مقاومت کار ما نیست😒 ؛
بس کہ ما گناه داریم ..😔.
برگردید ؛
برگردید
ما نمیتوانیم .😔☝️.. .
#قـــــلبم_گرفت_در_تن_این_شهر_پرگناه
#حال_هواے_جمع_شـــــهیدانم_آرزوست .💔😔
رفیقشهیدم
#گاهےنگاهے💔😭
@shahid_beyzaii
💠⚫️🔸⚫️🔸⚫️🔸⚫️
⚫️🔸⚫️ 🔸
🔸⚫️ 💠 💠 ⚫️
⚫️ 💠 🌹 🔸
🔸 🌹 💠 ⚫️
⚫️ 💠 💠 ⚫️🔸
🔸 ⚫️ 🔸⚫️
⚫️🔸⚫️🔸⚫️🔸⚫️💠
#گمنام_وبی_صدا
#شهیدمدافع_حرم
#حسین_معزغلامی
ترم های اول ورود به دانشگاه به پیشنهاد یکی از بچه ها قرار شد یه گروه تشکیل بدیم از بچه های مشتی و با اخلاص و پای کار که کارای صلواتی برای بچه های دیگه انجام بدیم.
مثلا واکس زدن پوتین بچه ها، کارهای خدماتی و نظافتی و... طوری که هیچکس شناخته نشه.
جلسه گرفتیم و چند تا تیم تشکیل دادیم. هر تیم یه مسئول داشت و چند تا نیرو.
اسم کار رو گذاشتیم ستاد جنگ های نامنظم با نفس
هر تیم رو هم به اسم یه شهید نام گذاری کردیم. هر کدوم از بچه ها به نیابت از یک شهید اتیکت اسم اون شهید بزرگوار رو به سینه میزدن اما با چفیه صورتشون رو میبستن تا شناسایی نشن.
صبح خیلی زود یا آخرای شب، طوری که کسی متوجه نشه فعالیت خودشون رو انجام میدادن.
حسین آقا فرمانده یکی از تیم ها شد که به اسم سردار شهید محمد حسین، عموی شهیدش نام گذاری شده بود...
هدف از انجام این کارها رفاه حال بچه های دانشگاه بود.
عموما بعد یه روز طاقت فرسای آموزشی همه مثل جنازه خودشون رو میرسوندن به تخت خواب، اما یه عده مشتی مثل شهید،اگرچه خودشون خسته بودند، بجای استراحت، میرفتن پوتین گلی و خاکی دوستاشون رو واکس میزدن و سرویسارو نظافت می کردن که بقیه اذیت نشن.
💠⚫️🔸⚫️🔸⚫️🔸
⚫️🔸⚫️
🔸⚫️💠💠
⚫️ 💠🌹
🔸
@shahid_beyzaii
💠⚫️🔸⚫️🔸⚫️🔸⚫️
⚫️🔸⚫️ 🔸
🔸⚫️ 💠 💠 ⚫️
⚫️ 💠 🌹 🔸
🔸 🌹 💠 ⚫️
⚫️ 💠 💠 ⚫️🔸
🔸 ⚫️ 🔸⚫️
⚫️🔸⚫️🔸⚫️🔸⚫️💠
#مهربانی_وگذشت
#شهیدمدافع_حرم
#حسین_معزغلامی
سوریه بود ...
نمیدونم چجوری و چه کسایی شایعه کرده بودن که حسین زخمی شده ...
یه نفر از بچه های محل زنگ زد خونه حاجاقا غلامی و این خبر رو بدون مقدمه به خانواده حسین داد ...
خانواده اوضاعشون بهم ریخت تا خبر تکذیب شد ...
حسین هم یکی دو روز بعد زنگ زد خونه و خبر سلامتیشو داد ..
وقتی از سوریه برگشت فرداشبش هیئت گرفتیم ..
چراغا که روشن شد دیدیم همون کسی که اشتباهی خبر رو به خانواده داده بود عقب مجلس نشسته و چهره اش پر از اضطرابه ...
حسین هم وقتی دعای آخر مجلس رو خوند رفت پیشش و باهاش دست داد و روبوسی کرد و اون فرد از اینهمه گذشت و مهربونی حسین فقط اشک میریخت ...
💠⚫️🔸⚫️🔸⚫️🔸
⚫️🔸⚫️
🔸⚫️💠💠
⚫️ 💠🌹
🔸
@shahid_beyzaii
💠⚫️🔸⚫️🔸⚫️🔸⚫️
⚫️🔸⚫️ 🔸
🔸⚫️ 💠 💠 ⚫️
⚫️ 💠 🌹 🔸
🔸 🌹 💠 ⚫️
⚫️ 💠 💠 ⚫️🔸
🔸 ⚫️ 🔸⚫️
⚫️🔸⚫️🔸⚫️🔸⚫️💠
#ادب_وحیا_شهید
#شهیدمدافع_حرم
#حسین_معزغلامی
یه شب؛ بعد از اینکه از سوریه برگشته بود به اتفاق به جلسه هفتگی دعای توسل پایگاه بسیج درهمدان رفتیم بعد از مداحی واتمام دعای توسل که توسط شهید قرائت شد فرمانده پایگاه وشرکت کنندگان اصرار به گفتن خاطره توسط حسین عزیز شدند که حسین قبول به گفتن خاطره نکرد وبچه ها از من درخواست کردند که از حسین بخوام از خاطرات حضور در سوریه چند دقیقه ای صحبت کنه که حسین عزیزم به من گفت دایی من نمیتونم برا این عزیزان که اکثرا از من بزرگتر هستند صحبت کنم ادب اجازه نمیده پیش این همه بزرگتر من که کوچیکترم صحبت کنم
💠⚫️🔸⚫️🔸⚫️🔸
⚫️🔸⚫️
🔸⚫️💠💠
⚫️ 💠🌹
🔸
@shahid_beyzaii