eitaa logo
شهیدمهران شوری زاده( شاهرودی)
507 دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
5.4هزار ویدیو
40 فایل
•شهید فاطمیه سـربـاز گـمـنـام امـام زمـاݩ(عـج) شــهـیـد‌ مهران شوری زاده • 🥀🕊🥀 فرمانده و‌ مسئول اطلاعات سپاه زاهدان •تـاریـخ شـهـادت: 1400/10/04• •مـحـل شـهـادت: زاهدان_کورین• ارتباط با ما ↯ @Moheb_shorizadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطره از همکار شهید مهران شوری زاده: سلام ناگفته های زیادی هست خاطرات از روز های زندگی با شهید مهران شوری زاده تا شهادت ایشان. بنده مدتی با ایشون در ناحیه زاهدان همکار بودم . پس از شهادت سید حمیدرضا هاشمی کلا از مجموعه بیرون شدم . در زمان همکاری با حاج آقا مهران بارانی ؛ اون موقع ما بسیجی بودیم ، بعد چند وقت جز کادر شدیم . آقا مهران چند تا عادت خیلی خوب داشت ؛ بنده تازه شروع به کار بودم و هنوز در حال آموزش و یادگیری ، ولی هیچگاه حاج آقا مهران بارانی در حین آموزش و یاد دادن بنده را مسخره و مورد تمسخر قرار نداند . یکبار بی نظمی کردم ، آقا مهران گفتن فلان روز بیا ، بنده مسئله ای برای یکی از دوستانم پیش آمده بود و نیاز به کمک برای برگزاری مراسمش داشت ، نتونستم اون روز برم . با تاخیر سه روز بعد رفتم ، آقا مهران از بنده ناراحت شده بود . وعصبانی بودن که چرا دیر رفتم . ولی ایشان فقط موضوع اهمیت کار و حضور به موقع را به من متذکر شدند. آقا مهران خیلی پرکار بود ومردی خستگی ناپذیر . بعضی از همکارا گاهی زودتر میرفتند . ولی مهران برخلاف همه فعال و پر تحرک بود . گویی با مفهومی چون خستگی آشنا نبود هوای بسیجیها رو خیلی داشت از خوردن تا رفت و آمد و... خلاصه اینکه هر چی بخواهم بگم کم گفتم ، آقا مهران لیاقت شهادت داشت . ولی حسرت شنیدن ، صدای زنگ تلفن که مهران شروع به صحبت کنه برای ما مونده ... آنچنان که وقتی خبر شهادت آقا مهران رو شنیدم . انگار کابوس دیدم و هر لحظه دلم می خواست کسی مرا بیدار کند. آقا مهران شوری زاده و آقا محسن کیخوایی یک شب پیکرشان در بیابان بخش کورین شهرستان زاهدان مانده بود . بنده روز بعد شهادت ایشان ظهر در حال وضو گرفتن برای نماز خواندن در نماز خانه ای در یکی از حسینیه های تهران بودم . که یکی از دوستان(بسیجیان) تماس گرفت . گوشی رو جواب دادم . تا جواب دادم. +گفت: مهران رفت ، مهران رو زدن خبر داری .!.. _گفتم : امکان نداره ،مهران رو هفته ی قبل زاهدان هیئت دیدم _مگه میشه ، مهران ! نه بابا .مهران براش زوده ، هنوز فرصت داریم . بعد اون بنده خدا دوستمون گفت: گوشی تو باز کن بزن تو اینترنت، شهید مهران شوری زاده ،عکسشو میاره . _بنده باز منکرش شدم . _گفتم : حالت خوبه ؟ این حرفها چیه میگی؟ 🥀💔از اون لحظه ای که عکس آقا مهران شوری زاده رو در اینترنت دیدم که به شهادت رسیده ، تا الان چند سال میگذره . احساس نمی‌کنم که مهران رفته ، مهران دیگه نیست . _گاهی با خودم میگم نه بابا مهران بارانی همین دور و برا ، اطراف هست . آقامهران اونقدر معرفت داشت که صبحانه میخواست بخوره ، اول می آمد همه رو صدا میکرد ، می گفت : بچه ها بیایید صبحانه بخورید بعد خودش هم در کنارما می نشست وصبحانه میخورد. روحشان شاد و یادشان گرامی 🌹🙏🙏 _ ارباب_بی_کفن_مون_برسونید . از شما 🙏