eitaa logo
شهیدمهران شوری زاده( شاهرودی)
480 دنبال‌کننده
10هزار عکس
4.6هزار ویدیو
29 فایل
•شهید فاطمیه سـربـاز گـمـنـام امـام زمـاݩ(عـج) شــهـیـد‌ مهران شوری زاده • 🥀🕊🥀 فرمانده و‌ مسئول اطلاعات سپاه زاهدان •تـاریـخ شـهـادت: 1400/10/04• •مـحـل شـهـادت: زاهدان_کورین• ارتباط با ما ↯ @Moheb_shorizadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام امام زمانم ‌یا صاحب الزمان! جوانان برای خرسندی ات ‌جان در دایره ی شهادت گذاشتند ‌و مردان مان موی در ساحت انتظار، ‌سپید کردند و پیران مان ‌بی تاب لحظه ی دیدارت از ‌سرای دنیا کوچیدند؛ ‌و دریغا کـه نیامدی یا مهدی! https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
www.karballa.ir2_144151472506477070.mp3
زمان: حجم: 4.02M
چله زیارت_عاشورا اول1402/12/13 چله زیارت عاشورا ۱۴۰۳/۱/۲۳ میخوانیم به نیابت از همه شهدا و حاجت روایی شما همراهان محترم کانال و راس همه تعجیل در فرج آقا امام زمان عج 👆 التماس دعا🤲 ━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━ https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh ‌✦۞✦༻‌༺✦۞✦ •به کانال مـا بپیوندید👆🏻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 ماجرای خداحافظی شهید همت با همسرش در آخرین دیدار 🔷️ همسر شهید همت درباره آخرین دیدار و خداحافظی با شهید همت می گوید: آن شب بریدن حاجی را دیدم. برخورد سرد او گویای همه چیز بود. به خودم لرزیدم، یک لحظه احساس کردم نکند آخرین شب دیدارمان باشد. ◇ حاجی گفته بود که صبح روز بعد ماشین جلوی منزل باشد. کمی زودتر بلند شد و خود را آماده کرد؛ اما ماشین نیامد. ◇ ساعت ۷ راننده بدون ماشین آمد و گفت: "ماشین دچار نقص فنی شده!" حاجی تا ساعت ۹ صبح در خانه ماند. دو ساعت تمام بی آنکه چیزی بگوید . ◇ قطرات پیوسته اشکی را که از گونه هایش جاری بود، دیدم. ماشین که از راه رسید حاجی آماده حرکت بود. ◇ وقت خداحافظی سرش را پایین انداخت و گفت: "خدا رو شکر ماشین دیر اومد و تونستم بیشتر پیش شما باشم! ... خب دیگه ما رفتیم. اگر ما رو ندیدی حلالمون کن." ◇ معنی حرفهای او را کاملا میدانستم. با اینحال گفتم: امکان نداره که شهید بشی. ◇ پرسید: "چطور مگه؟" ◇ گفتم: "باور نمیکنم خداوند در یک لحظه همه چیز بنده اش را از او بگیرد... " ◇◇ وقتی صدای حرکت ماشین به گوشم رسید، احساس از دست دادن او در قلبم قوت گرفت. شهادت ۱۷ اسفند ۱۳۶۲ عملیات خیبر - جزیره مجنون از شما 🌹 https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
🌷برای اطرافیانش بود و اگه کسی دچار مشکلی می شد، حجت برای رفع مشکل طرف حتما اقدام می کرد، با این روحیه ای که داشت همه جذبش می شدند. خودش مجرد بود اما برای ازدواج کمک مالی زیاد می کرد، برای هیئت هر کاری می کرد از جمع کردن بچه ها گرفته تا و… خلاصه هر کار که روی زمین بود،توسط پسرم حجت انجام می شد.🌷 https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh