eitaa logo
شهیدمهران شوری زاده( شاهرودی)
507 دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
5.3هزار ویدیو
39 فایل
•شهید فاطمیه سـربـاز گـمـنـام امـام زمـاݩ(عـج) شــهـیـد‌ مهران شوری زاده • 🥀🕊🥀 فرمانده و‌ مسئول اطلاعات سپاه زاهدان •تـاریـخ شـهـادت: 1400/10/04• •مـحـل شـهـادت: زاهدان_کورین• ارتباط با ما ↯ @Moheb_shorizadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ 💠اطلاع رسانی 🌹اجتمـــــاع علویـــــان مقتـــدر ✌️🇮🇷 🔹روایتگری، حماسه خوانی، نمایش هنری، شعر خوانی، سرود و برنامه های ویژه ⏰۲ الی ۵ آذر ماه ساعت ۱۸:۳۰ 📍حسینیه عاشقان کربلا ساری
. استقبال و تـشییع شهـــدای گمنام . . هـــمـــزمـــان بــــا ایـــام فـاطـمیه . . مازندران دیا‌‌ر علویان خط شکن . استقبال: سه شنبه ۶ آذر مــاه ۱۴۰۳ . . سـاعت ۹ صبح لشگر عملیاتی ۲۵ کربلا ‌. . تشییع: پنجشنبه ۱۵ آذر مـاه ۱۴۰۳ - ساری کنگره ملی شهدای مازندران
📆 🔆 امروز ۴ آذر ۱۴۰۳ مصادف با ۲۲ جمادی الاولی 📿 ذکر روز یکشنبه: یا ذَالجَلالِ وَالاِکرم (صد مرتبه) ✳️ ذکر این روز موجب فتح و نصرت می‌شود. 🌷سالروز شهادت 🕊شهادت سردار شهید علی چیت سازیان 🕊شهید مدافع حرم الیاس چگینی 🕊شهید مدافع حرم زکریا شیری 🕊 شهید مدافع حرم حمید سیاهکلی مرادی 💐 شادی ارواح طیبه شهدا صلوات https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
🍂دلم به وسعت دنیا گرفته آقاجان! از این زمانه از این جا گرفته آقاجان! 🍂بیا دوای غم و غصه ها تویی مولا https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
هر طرف که می‌نگری شهیدی را می‌بینی که با چشمان نافذ و عمیقش نگـران توسـت که تو چه می‌ کنی...🥀 https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
@Maddahionlin4_5913536970016953356.mp3
زمان: حجم: 6.27M
از دستم رفت خانوم خونه‌ام از دستم رفت تاب و توونم از دستم رفت یار جوونم سیدحجت بحرالعلومی🎙
بسیج یعنی حضور بهترین و بانشاط ترین و باایمان ترین نیروهای عظیم ملت در میدان هایی که برای منافع ملی، برای اهداف بالا، کشورشان به آنها نیاز دارد. https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
7.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔺امام خامنه ای: یکی از چیزهایی هم که من مایلم تأکید کنم مسئله‌ی توسّل و دعا است. ما از اوّل هم عرض کردیم که در این قضیّه، توسّل عمومی خیلی چیز مهمّی است. و مخصوص این که خب عدّه‌ی زیادی خواندند و عمل کردند نیست؛ دعاهای مختلف. دعا کنید، از خدا بخواهید، تضرّع کنید و طلب کنید از خدای متعال. بخصوص ، بخصوص دلهای پاک و صاف که مثل آب زلال، بعضی از دلها روشنند؛ دعای اینها میتواند کاملاً مستجاب بکند؛ 😭یاالله🤲 🙏🏻 از خواندن این دعا غافل نشوید ان شاالله به امید خدا با پشتیبانی مردم پرچم را بدست صاحبش خواهد سپرد برای پیروزی برکفرجهانی دعا کنید🤲 {♡أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج♡} ‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
3.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این پست هر شب تکرار می شود یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس (سلام الله علیها) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (ارواحنا فداه) ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد. ‌‌‌‌{♡أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج♡} شهید مهران شوری زاده(شاهرودی ) در ایتا و سروش 👇👇👇 https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh https://splus.ir/shahidmehranshorizade
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ 🍃🍂داستــــان‌                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ ‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎ در یک شب زمستان که برف زیادی می‌بارید و پاسی از شب گذشته بود ناگهان صدای دق الباب در منزل شیخ عبدالکریم حائری به صدا در آمد کربلائی علیشاه خادم حاج شیخ رفت در را باز کرد دید پیرزنی است می‌گوید: از همسایه‌های کوچه پشتی هستم شوهرم از درد دارد به خود می‌پیچد نه زغالی برای گرم شدن کرسیمان داریم و نه دوائی برای خوب شدن خادم پیر با بی‌حوصلگی گفت: مگر اینجا زغال فروشی یا دواخانه است این وقت شب این چیزها پیدا نمی‌شود برو فردا صبح بیا، سپس در را بست و به اتاق برگشت یک وقت متوجه شد دید حاج شیخ روبرویش ایستاده است ولی نگاههایش مثل همیشه نبود پرسید با چه کسی صحبت می‌کردی؟ خادم ماجرا را شرح داد حاج شیخ دگرگون شد گفت: اگر فردای قیامت خداوند از تو بپرسد: ای شیخ علی چرا نیازمند بینوائی را در شب سرد زمستانی از در خانه رد کردی حال آنکه خود در خانه گرم بودی چه جوابی برای گفتن داری؟ اگر خداوند از من بپرسد از پاسخ عاجز و درمانده خواهم شد خادم سر به زیر کشید و به فکر فرو رفت حاج شیخ فرمود: آیا خانه پیرزن را بلدی؟ عرض کرد بله توی کوچه پشتی می‌نشیند حاج شیخ لباسش را به تن کرده گفت: راه بیفت باید به خانه پیرزن برویم این را گفت و به راه افتاد خادم با عجله فانوس را برداشت و کلاه پشمینش را روی گوش‌هایش کشید و پیشاپیش حاج شیخ به راه افتاد آن دو با کهولت سنشان با آن برف و سرما کوچه ها را طی کرده به در منزل پیرزن رسیدند خادم دق الباب کرد پیرزن در را باز کرد سلام کرده عرض کرد آقا خدا طول عمرتان بدهد توی این سرما این موقع شب اینجا چه می‌کنید؟ حاج شیخ با مهربانی پس از جواب سلام فرمود: حال شوهرت چطور است؟  پیرزن طاقت نیاورد زیر گریه زد و جواب داد هنوز هم مریض است به دادمان برسید رنگ از صورت حاج شیخ پرید پیرزن در خانه را باز کرد حاج شیخ زیر لب ذکری گفت و وارد اتاق کوچکی شد پیرمرد لاغر اندام زیر کرسی خاموش اتاق از درد به خود می‌پیچید حاج شیخ سلام کرد و روبروی او نشست پیرزن با ذوق گفت: نگاه کن مشهدی حاج شیخ عبدالکریم به خانه ما تشریف آورده‌اند پیرمرد ناله‌اش را فروکش کرد چشم‌های سرخ شده‌اش را به چهره حاج شیخ خیره کرد و با درد سلام کرد حاج شیخ پاسخش داد و پرسید مشهدی چه کسالتی دارید؟ پیرمرد دست‌هایش را روی دلش گذاشت پیرزن گفت: آقا اتاقمان سرد است دوائی هم برای او نداریم دو سه روزی است او دل درد دارد و از غروب امروز حالش بدتر شده است حاج شیخ دست پر مهرش را بر پیشانی پیرمرد گذاشت بعد به خادمش گفت: هر چه زغال در خانه داریم بردار بعد به خانه دکتر برو و هرچه زوتر دکتر را همراه خود بیاور 👇👇 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
👇👇 خادم از اتاق بیرون رفت شب از نیمه گذشته بود که خادم همراه دکتر به درون اتاق وارد شدند دکتر با تبسم سلامی کرد خادم کیسه زغال را به دست پیرزن داد پیرزن صورتش روشن شد آن را با خوشحالی گرفت و به سراغ منقل خاموش زیر کرسی رفت دکتر پیرمرد را معاینه کرد و دواهائی را که با خود آورده بود به او خورانید بعد نسخه ای نوشت و آن را به دست خادم داد و گفت: فردا صبح دواها را برایش تهیه کن تا حالش کاملاً خوب شود پیرزن منقلش را که پر از زغال‌های سرخ آتشین بود زیر کرسی گذاشت کرسی پر از گرما شد لحظات بعد به همراه حاج شیخ و خدمتکار دکتر را تا در اتاق بدرقه کرد و دکتر خداحافظی کرده رفت حاج شیخ با مهربانی پیشانی پیرمرد را بوسید آنگاه از پشت کرسی بلند شد با خادم از پیرمرد و پیرزن خداحافظی کردند و رفتند در بین راه حاج شیخ از خادم پرسید: روزانه چقدر نان و گوشت برای خانه ما خرید می‌کنی؟ خادم پاسخ حاج شیخ را گفت: حاج شیخ ایستاد و رو به او کرده گفت: از فردا نان و گوشت خانه را دو قسمت کن یک قسمت آن را برای خانه پیرمرد و قسمت دیگرش را برای خودمان بگذار حاج شیخ دیگر چیزی نگفت و به راه خود ادامه داد ✧✾════✾✰✾════✾✧ شهید مهران شوری زاده(شاهرودی ) https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
⬅️ اعمال قبل خواب 💠🔹پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ❶ قرآن را ختم کنید با قرائت سه مرتبه سوره‎ توحید ❷ پیامبران را شفیع خود گردانید با گفتن یک صلوات 《اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّدٍ وَ صَلِّ عَلىٰ جَمیعِ الاَنبِیاءِ وَالْمُرسَلینَ》 ❸ و برای همه مؤمنین و مؤمنات طلب مغفرت کنید با گفتن 《اَللّٰهُمَّ اغْفِر لِلْمُؤمِنینَ وَالْمُؤمِناتِ وَالْمُسْلِمينَ وَالْمُسْلِماتِ》 ❹ یک حج و عمره به جا آورید با گفتن 《سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُ لِلهِ وَ لا إلهَ إلاّ اللهُ وَاللهُ أکْبَر》 ❺ اقامه هزار رکعت نماز با خواندن سه مرتبه 《یَفعَلُ الله ما یَشاءُ بِقُدرتِه و یَحکُم‌ُ ما یُریدُ بِعِزَّتِه》 ╭┅┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┅╮ 🕊کانال شهید مهران شوری زاده(شاهرودی) ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌