✍شهید حاج قاسم سلیمانی
در مسئله درک مقام شهدا نباید تردید کنیم که آنها مثل اولیاء ما دارای اعجازند؛ چون آنها مثل قطرهای هستند که به دریا وصل شدهاند.
#جان_فدا
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
🌷امیرالمومنین علی(علیه السلام):
اگر نمازگزار بداند تا چه حد مشمول رحمت الهی است هرگز سر خود را از سجده بر نخواهد داشت.
(تصنیف غررالحکم ص ۱۷۵)
🌸پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله):
هنگامی که اذان نماز راشنیدی، هرچه سریع تر [برای خواندن نماز به جماعت] به مسجدبیا گرچه سینه خیز باشد.
(کنزالعمال،ج۷ص۵۴۸)
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
اتفاقاتی که در حین نماز خواندن میاُفتد و مردم از آن بیخبرند!
🌸🌱 امام صادق علیه السلام فرمودند:
وقتی نمازگزار به نماز میایستد، نور و رحمتی از آسمان به سوی زمین بر او نازل میشود و او را احاطه میکند. ملائکه اطراف او جمع میشوند؛ و فرشتهای ندا میدهد اگر این شخصی که نماز میخواند بداند که در نماز چه خبر است، هیچ وقت دوست ندارد از نماز رو برتابد یا نماز او تمام شود.
📗الکافی، ج ۳، ص ۲۶۵
📗وسائل الشیعة، ج ۴، ص ۳۲
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
نمازاول وقت
سفارش شهدا
🌴🍀به وقت عاشقی🍀🌴
وضوی عشق میسازند
آنان ڪہ جز عشقِ حق
ندیدند و نشناختند ...
🌴🍀به وقت عاشقی🍀🌴
#نمازاول وقت
سفارش #شهدا
💢معیار اصلی، نماز است. این نماز، بالاترین ذکر است، شیرین ترین ذکر است، برترین چیز است...
💢همه چیز تابع نماز است؛ باید سعی کنیم این نماز را حسابی درستش کنیم... وقتی نماز درست شد، با حال گشت، انسان آدم شده است. بالاخره محک، نماز است!
#نماز_اول_وقت
#سفارش_یاران_آسمانی
#التماس دعا
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
19.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
در شرایط مناسب ببینید🥺
🎞 وقتی حرف از چشم انتظاری
مادران شهدای گمنام میزنیم
یعنی این لحظات...
شهید علیرضا بادرام
بعد از ۳۴ سال برگشت
و مادرش اینجوری
پسرش رو دعوا میکنه 💔!
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
#راوی خواهر شهید
#همه با رفتنش سوختند حتی غریبه ها ......
روز مراسم تشیع شهید شهریاری از شهدای حادثه تروریستی مقرفرملندهی راسک بود گلزار شهدا شلوغ بودو دوباره لحظات تلخ و جانکاه مراسم شهادت داداش برایم تدافعی میشد حالم دگرگون بود توان جلو رفتن ودیدن خانواده شهید را نداشتم کنار مزار یاد بود داداش نشستم و شروع کردم به نجوا کردن و اشک ریختن، دوستان و اشنایان می آمدند فاتحه میخواندند و تسلیت میگفتند و میرفتندو من همچنان با داداش به نوعی درد دل میکردم دیری نگذشت که صدای گریه خانمی توجهم را به خود جلب کرد خانمی چادری همراه با همسر و پسر کوچکش کنار مزار بود داداش نشسته بود و به شدت اشک میریخت برایم جای سوال بود که برادرم را از کجا میشناسد ویک غریبه چرا اینگونه برای داداش گریه میکند و میسوزد
طاقت نیاوردم وازش پرسیدم ، گفت شهید برایم مثل برادر بود سنگ صبورمان بود همیشه در مشکلات زندگی برای من و همسرم مثل برادر بود هرکاری ازدستش بر میآمد کم نمیگذاشت
متاسفانه با شنیدن خبر شهادتش دنیا روی سرمان اوارشد من نیز برادرم را از دست دادم
گفت موقع شهادت حاج مهران بارانی پسر بزرگم با اینکه وسیله نداشتیم نمیدانم چگونه خود را به ساری رساند تا در مراسمش شرکت کند
گفت پسر بزرگم بعد از شهادت حاجی دچار افسردگی شده و بیشتر اوقات خود را در خانه حبس میکند و از اتاق بیرون نمی اید گفت مانیز با رفتنش تکیه گاهمان را از دست داده ایم
و حالا هم هفته پنجشنبه ها به مزارش می آییم ازش میخواهم همان طور که هنگام زنده بودن کنار من و خانواده ام بوده حالا نیز کنارمان باشدو هدایتگر بچهایم ......
#شهید_مهران_شوری_زاده
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh