🌷پدر نداشت. از کسی هم حساب نمی برد.🌷
🌷 مادر پیرش هم کاری نمی توانست بکند. اشک می ریخت و برای فرزندش دعا می کرد: خدایا پسرم را ببخش، عاقبت به خیرش کن. خدایا پسرم را از سربازان امام زمان (عج) قرار بده. دیگران به او می خندیدند. اما او می دانست که سلاح مومن دعاست. کاری نمی توانست بکند الا دعا. زندگی شاهرخ در غفلت و گمراهی ادامه داشت.🌷
🌷تا اینکه دعاهای مادر پیرش اثر کرد. مسیحا نفسی آمد و از انفاس خوش او مسیر زندگی شاهرخ تغییر کرد. بهمن ۱۳۵۷ بود. شب و روز می گفت:فقط امام، فقط خمینی (ره). وقتی در تلویزیون صحبت های حضرت امام پخش می شد، با احترام می نشست.🌷
🌷اشک می ریخت و با دل و جان گوش می کرد. می گفت: عظمت را اگر خدا بدهد، می شود خمینی. با یک عبا و عمامه آمد. اما عظمت پوشالی شاه را از بین برد.🌷
🇮🇷#هدیه به #روح# مطهر#برادر#شهیدم# شاهرخ ضرغام #صلوات #محمدی پسندی #عنایت بفرمائید. 🌷
📌 تو «آقا» داری و «مشکل» داری...؟!
📌 علامه مصباح یزدی رضوان الله علیه:
📌اگر ما «نوكر» وجود مقدس امام عجل الله تعالی فرجه الشریف هستيم، [حل] مشكلات مان را چرا از «آقاى» خودمان نخواهيم؟
📌چه كسى از او «مهربانتر» چه كسی از او «قدرتمندتر»؟!...
📌 ما اگر صلواتی [هدیه به حضرت] بفرستیم و امام زمان (ارواحنا فداه) دعایی برایمان بکند، [این دعا] خیلی با صلوات های ما فرق دارد. [اگر] او دعا کند که رد نمیشود...
📌میشود ما برای او دعا کنیم و او ما را ندید بگیرد؟ میشود چنین چیزی؟!
📌 شما هدیه کوچکی برای آدمهای عادی بفرستید، بالاخره چیزی در مقابلش به شما میدهند...!
📌#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَج
🌷پالتوی فرمانده؛ عشق در سرمای جبهه🌷
🌷شب سردی در خط مقدم بود. باد تند میوزید و رزمندگان در سنگرها به هم نزدیکتر میشدند.🌷
🌷فرمانده، شهید رمضانعلی صمدی، با چهرهای آرام و نگاهی پدرانه به تکتک بچهها سر زد. چشمش به جوانی افتاد که از سرما میلرزید. بیدرنگ پالتوی خود را درآورد و بر دوش او انداخت. جوانک اعتراض کرد: «خودتان سردتان میشود!» اما فرمانده با لبخندی گفت: «من در کوههای 🌷خراسان سرما دیدهام، تو گرم بمان تا فردا بجنگی.»🌷
🌷فردای آن روز، آن جوان با شجاعتی خیرهکننده جنگید، گویی روح فرمانده در رگهایش جاری بود. هنوز گرمای آن پالتو و مهربانی فرمانده در یادمان مانده است. یادش جاودان.🌷
🇮🇷#هدیه به# روح #مطهر#برادر#شهیدم #سردار#رمضانعلی #صمدی #صلوات #محمدی پسندی #عنایت بفرمائید.🌷
🔺️#کجا_میرید_کربلا
#روزی_که_امام_خندید
پسر #حاجی_بخشی تعریف میکرد
توی یکی از دیدارها که رزمنده ها خدمت امام رفته بودند من هم همراه پدرم بودم
توی #حسینیه_جماران مملو از جمعیت بود
#امام وارد حسینیه شد و همه ایستاده شعار میدادند و امام هم دستش رو برای #رزمنده_ها تکون میداد
امام روی صندلی نشست و قبل از اینکه صحبت هاش رو شروع کنه #حاجی_بخشی از جا بلند شد و شروع کرد شعار دادن
ماشاالله...حزب الله
بسیجیها...حزب الله
سپاهیا...حزب الله
ارتشی ها ...حزب الله
و همه حسینیه به وجد اومد و امام عزیز هم از اون بالا به جمعیت نگاه میکرد.
حاجی گفت: کجا میرید... همه گفتند #کربلا
حاجی گفت:باکی میرید.. همه گفتند: #روح_الله
حاجی گفت: مارم ببرید
همه یکصدا گفتند جا نداریم
اینجا بود امام بزرگوار شروع کردن خندیدن
و حاجی بخشی هم رو به امام در حالیکه دست به محاسن سفیدش میکشید.
گفت آقاجان: ببین این جوونها من پیرمرد رو اذیت میکنند.
در این روزهای باقی مانده اربعین یاد همه ی #راهیان_کربلا...یاد #مرحوم_حاجی_بخشی گرامی باد
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
3.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایت تکان دهنده حامد عسکری🥺
از کسی که در اربعین نذر کرده بود...
@MaddahionlinYEKNET.IR - shoor 5 - hafteghi 12 khordad - seyed amir hoseini.mp3
زمان:
حجم:
3.36M
🍃کربلای همه دستته خانم سه ساله
🍃دل دیوونه پابستت خانم سه ساله
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
@Maddahionlin1_19573532577.mp3
زمان:
حجم:
12.57M
ندارم آروم که #اربعین شد
خبری داری که عاشقت
خونه نشین شد🏴🏴😭🥺
#اربعین
#حاج میثم_مطیعی
#شهید_مهران_شوری_زاده
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
#سلام_ما_را_ارباب_بی_کفن_مون_برسونید
#امام_حسین
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
سید رضا نریمانینماهنگ حسین مظلومای دنیا.mp3
زمان:
حجم:
4.3M
تو حسین بغض های بی هوایی
تو حسین گریه های بی صدایی
تو حسین زخم های رو سپیدی
تو حسین قلب های پر امیدی
#ما_ملت_امام_حسینیم
#امامحسین
#شهید_مهران_شوری_زاده
#محرم
#اربعین
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
سلام آقا مهران
اے شهیـد
میدانم از اینجا
ڪہ من نشسته ام
تا آنجا که تو ایستادهاے
فاصله بسیار استـ
امّا ڪافیستـ
تو فقط دستم را بگیرے
دیگر فاصلهاے نمی ماند🕊🌹
سرباز گمنام امام زمان (عج)
#شهید_مهران_شوری_زاده
#امامزمان
#اربعین
#لبیک_یا_خامنه_ای
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh