ثوابِ تمام کارهای امروزمون رو
هدیه کنیم به روح
#شهید_مهران_شوری_زاده_عزیز🕊
شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات📿
❀https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh❀
هدایت شده از محمد کثیری | احکام شرعی 🇵🇸
.
لایو متفاوت و مختصر
حکم شرعی
با حضور استاد کثیری
امشب ساعت ۲۱
.
👌حتما حضور داشته باشید
.
هدایت شده از کانال شهدا ( بانوای عاشقی ) 🔅
8.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#زیارت_نیابتی
علاقمندان می توانند با ثبتنام در سایت آستان مقدس، در طرح زیارت نیابتی شرکت کنند و به خادمان حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها، برای ادای زیارت در حرم مطهر امام رضا علیهالسلام و در شب شهادت ایشان نیابت دهند.
⏱ زمان برگزاری زیارت نیابتی شنبه شب ۱ شهریور ماه
📌 لینک ثبت نام:
https://amfm.ir/ziarat-niabati
▪️◾️◼️◾️▪️
کانال رسمی آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
🆔️ @astanqom
🏴 قبول ولایت مستکبرین کفران نعمت نبی اکرم صلواتالله علیهوآله است
▪آیتالله سید مهدی میرباقری در محفل عزاداری شب رحلت پیامبر اکرم صلواتالله علیهوآله و شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام در حرم مطهر بانوی کرامت با بیان اینکه پیامبرصلواتالله علیهوآله ما را دعوت به توحید کردند و اگر ذرهای از ولایت حضرت فاصله بگیریم و ولایت دیگری را قبول کنیم به همان اندازه از توحید فاصله گرفتهایم، گفت: اگر انسان زیر بار ولایت مستکبرین عالم برود کفران نعمت نبی اکرم صلواتالله علیهوآله کرده است؛ بنابراین نمی شود زندگی اجتماعی خود را زیر چتر ولایت مستکبرین شکل دهیم و فقط نماز بخوانیم و روزه بگیریم و گمان کنیم موحد هستیم.
هدایت شده از کانال شهدا ( بانوای عاشقی ) 🔅
amir kermanshahiamir kermanshahi - panjere folad reza - 128 - musicsweb.ir.mp3
زمان:
حجم:
12.12M
پنجره فولاد رضا برات کربلا میده امیر کرمانشاهی
امام مهربونم درد و بلات به جونم
یه شعری که من از بچگیام میخونم
پنجره فولاد رضا برات کربلا میده
هرکی میره کرببلا از حرم رضا میره
دعوتم کن به حرم به حرم آقا
قسمتم کن ببرم ببرم آقا
خدا نیاره اسم من از قلم بیفته
هوای کربلای تو از سرم بیفته
هوامو داشته باش آقا
اگه حواسم به تو نیست
به پای هر سلام من کربلا پام بنویس
از کربلا چه خبر چه خبر آقا میزنه قلبم
داره میاد دوباره باز بوی محرم
از کربلا چه خبر چه خبر آقا
دعوتم کن سحر سحر آقا
امیر کرمانشاهی پنجره فولاد رضا برات کربلا میده👌✅✅
😭💚
📌روایتی تکان دهنده و زیبا
📌شب اول قبر آیتالله حائری و عنایت امام رضا علیه السلام
📌بعد از مرگ آیت الله حائری شبی اورا در خواب دیدم.
کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است؟!
پرسیدم:
📌آقای حائری، اوضاعتان چطور است؟
📌آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر میآمد، شروع کرد به تعریف کردن:
📌وقتی از خیلی مراحل گذشتیم،همین که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگی و سبکی از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت.
📌درست مثل اینکه لباسی را از تنت درآوری. کم کم دیگر بدن خودم را از بیرون و به طور کامل میدیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، این بود که رفتم و یک گوشهای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم.
📌ناگهان متوجه شدم که از پایین پاهایم، صداهایی میآید. صداهایی رعبآور وحشتناک!
📌به زیر پاهایم نگاهی انداختم. از مردمی که مرا تشیع و تدفین کرده بودند خبری نبود!
📌بیابانی بود برهوت با افقی بیانتها و فضایی سرد و سنگین و دو نفر داشتند از دور دست به من نزدیک میشدند.
تمام وجودشان از آتش بود.
📌آتشی که زبانه میکشید و مانع از آن میشد که بتوانم چشمانشان را تشخیص دهم. انگار داشتند با هم حرف میزدند و مرا به یکدیگر نشان میدادند.
📌ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزیدن. خواستم فریاد بزنم ولی صدایم در نمیآمد. تنها دهانم باز و بسته میشد و داشت نفسم بند میآمد.
📌بدجوری احساس بیکسی غربت کردم: خدایا به فریادم برس! خدایا نجاتم بده، در اینجا جز تو کسی را ندارم….همین که این افکار را از ذهنم گذرانیدم متوجه صدایی از پشت سرم شدم.
📌صدایی دلنواز، آرامش بخش و روح افزا و زیباتر از هر موسیقی دلنشین!
📌سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگریستم، نوری را دیدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من میآمد.
📌هر چقدر آن نور به من نزدیکتر میشد آن دو نفر آتشین عقبتر و عقبتر میرفتند تا اینکه بالاخره ناپدید گشتند. نفس راحتی کشیدم و نگاه دیگری به بالای سرم انداختم.
📌آقایی را دیدم از جنس نور. ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمیتوانستم حرفی بزنم و تشکری کنم،
📌اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید:
📌آقای حائری! ترسیدی؟
📌من هم به حرف آمدم که:
بله آقا ترسیدم، اگر یک لحظه دیرتر تشریف آورده بودید حتماً زهره ترک میشدم و خدا میداند چه بلایی بر سر من میآوردند.
📌راستی، نفرمودید که شما چه کسی هستید.
📌وآقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من مینگریستند فرمودند:
📌من علی بن موسی الرّضا(علیه السلام) هستم.
📌آقای حائری! شما ۳۸ مرتبه به زیارت من آمدید من هم ۳۸ مرتبه به بازدیدت خواهم آمد، این اولین مرتبهاش بود ۳۷ بار دیگر هم خواهم آمد..
📌ناقل آیتالله العظمی سیدشهابالدین مرعشی نجفی(ره)