eitaa logo
شهیدمهران شوری زاده( شاهرودی)
509 دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
5.3هزار ویدیو
39 فایل
•شهید فاطمیه سـربـاز گـمـنـام امـام زمـاݩ(عـج) شــهـیـد‌ مهران شوری زاده • 🥀🕊🥀 فرمانده و‌ مسئول اطلاعات سپاه زاهدان •تـاریـخ شـهـادت: 1400/10/04• •مـحـل شـهـادت: زاهدان_کورین• ارتباط با ما ↯ @Moheb_shorizadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چرا عده‌ای در ایران فکر می‌کنند باید از نخست‌وزير کانادا غربی‌تر باشند؟ https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم رب شهدا و الصّدیقین، وَلَاتَحسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللهِ اَموَاتَّابَل اَحیَاءّ عِندَرَبَّهِم یُرزَقُونَ(۱۶۹) هرگز کسانی که در راه خدا کشته شده اند را مرده مپندارید بلکه زنده اند که نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند(۱۶۹) زنده نگه داشتن یادونام وخاطره شهدا یک وظیفه ی همگانی هست، شرح مختصری در مورد زندگی شهید والامقام وسرافراز مهران شوری زاده نام پدر:عباس محل تولد: زابل تاریخ ولادت:۱۳۶۶/۴/۲۵ تاریخ شهادت : ۱۴۰۰/۱۰/۴ (شهید فاطمیه ) محل شهادت: منطقه عمومی کورین _ زاهدان مدت عمر: ۳۴ سال محل مزار:گلزار شهدای ملا مجدالدین ساری آخرین و زیباترین فرزندخانواده از فامیل بزرگ شاهرودی  در۲۵ تیرماه ۱۳۶۶درگرمای تابستان درشهرستان زابل چشم به جهان گشود. مادرش خانه دار و پدرش بعداز عمری زحمت وکارگری ، خادم مسجد سجادیه محل زندگی‌شان شده بود، ازهمان کودکی دلداده خاندان وحی بودواز آنجایی که همیشه همراه پدربود ارتباطی ناگستنی با مسجد پیدا کرده بود و ارتباط تنگاتنگی با بچه هاوامام جماعت مسجد محلشان واز بچه بسیجی هاشده بود، درکناردرس های مدرسه به همراه پدر وبرادرش به کارهای مسجد می‌پرداخت ، درایام محرم و سفر و سایر مناسبت‌ها درکنار پدر درمسجد حضور داشت واز همان کودکی جز فعالان مسجد و پایگاه بسیج محله شان شده بود در دوره نوجوانی با کمک برادر گهواره حضرت علی اصغر را ساخته و به مسجد محله اهدا میکند .که هنوزهم در مراسم دهه اول محرم، مخصوصا مراسم شهادت حضرت علی اصغر(ع) از آن گهواره استفاده می‌شود بعد ازگرفتن دیپلم  به خاطر علاقه قلبی خود و با این که هم زمان در نیروی دریایی نیز قبول شده بود لباس سبزپاسداری رابرگزیدو وارددانشگاه امام حسین  وسپاه قدس شد. دوره سپاهیگری را در تهران گذراند وآخرهفته ها را به ساری و دیدار خواهرمی شتافت  پس از پایان دوره آموزشی و بعداز ازدواج برای خدمت به میهن ودفاع از وطن همراه خانواده اش به بلوچستان می‌رود وبعد از مدتی فعالیت در مناطق مختلف چابهار ، سرباز ، دلگان  به عنوان فرمانده اطلاعات به خاش و سپس  به زاهدان منتقل شد و سرانجام پس از ۱۴ سال ،کار وتلاش فراوان و زحمات بسیاری که جهت برقراری امنیت و آرامش منطقه کشیده بود به همراه دوست و همرزم شهیدش،  محسن کیخوایی ، غروب روز شنبه ۴ دی ماه ۱۴۰۰   ،  هنگام برگشتن از جلسه مذاکره با بلوچ ،  وقتی می‌خواهند سوار ماشینشان شوند از پشت سر  موردهدف آماج تیر اشرارقرارمیگیرند  وبه درجه رفیع شهادت نائل می شوند به خاطر درخواست دخترشان روژان خانم ،آقا مهران را به شهر ساری می برند .گلزار شهدای ساری میزبان شهیدشد و ایشان در جوار شهید مصطفی نوروزی که در چابهار شهید شده بودند جای گرفتند. روحشان شاد و نامشان تا ابد جاودان شادی روح مطهرشان صلوات² الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم کانال شهید مهران شوری زاده (شاهرودی)👇 https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃سلام بر شهــدا 🥀خاطره ای از همکارِ شهید مهران شوری زاده 🙏ان شاالله شهدا علی الخصوص شهید مهران که کلی خاطرات دارم باهاش و دنیای ادب و معرفت بود شفیع همه ما باشه.... یه خصلت از شهید بگم : ✅هر نیازمندی رو میدید بهش کمک میکرد. حتی یادمه پشت چراغ قرمز بودیم یه فقیر اومد سمتش ، مهران توی جیبش پول خرد نداشت یه تراول بهش داد. 🌹من بهش گفتم چرا تراول بهش دادی که در جواب بهم گفت اگه نیاز نداشته باشه دست جلوی ما دراز نمیکنه و خدا یه جایی چندین برابر شو برمیگردونه. 🕯که خدا چندین برابر شو بهش برگرداند و شهیدش کرد.😔 🌺در ایام کرونا هر کدام از همکاران که درگیر کرونا میشدیم از جیب خودش برامون دارو و کلی میوه می‌گرفت و می اومد در خونه تحویل میداد و از پشت در یا پنجره حال و احوال ما رو میپرسید و میرفت. کوه مرام و معرفت بود . 🖤روحش شاد و یادش گرامی 🔻به نقل از همکار و همرزم شهید مهران شوری زاده 🙏جهت شادی روح شهدا و علی الخصوص شهید مهران شوری زاده صلوات 📿اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همکار شهید در محل کاربودیم که حاج مهران بهم گفت بیا بریم جایی.منم اماده شدم و همراهش راهی شدیم. ازش سوال کردم حاجی بدون محافظ میری گفت نیازی نیست. تا اینکه به محلی در زاهدان رسیدیم که محل اشرار بودش گفتم حاجی خطرناکه تماس بگیرم با مرکز نیرو بیان گفت نه نیازی نیست. من تعجب کردم باتوجه به شرایطی که اون منطقه داشت خیلی خطرناک بود بدون پشتیبانی. از چند کوچه و محله که رد شدیم حاجی گفت رسیدیم. از ماشین پیاده شد و گفت داخل ماشین شما باشید و رفت درب حیاط خونه ای رو زد که معلوم بود مخروبه هستش. دیدم بعد چند دقیقه یک نفر درب رو باز کرد و یک دختربچه حدودا هفت ساله درب رو باز کرد و بادیدن حاج مهران خیلی خوشحال شد و بعدش یک مرد مریض و رنجور و یک دختربچه بزرگتر هم اومد و با حاجی خوش و بش کردن حاجی بعد احوالپرسی درب صندوق ماشین رو بازکرد و چند پلاستیک مواد غذایی همراه یک پاکت رو تحویل داد. و خداحافظی کردش و اومد ذهنم درگیر شد و نتونستم از حاجی سوال کنم اینا کین و چرا حاجی تنهای میاد میتونست کسی دیگر رو بفرسته. تا اینکه یکروز از دوستانی که خیلی نزدیک به حاجی بود سوال کردم که تا حالا رفتی اونجا و تعریف کردم براش که چی دیدم. گفت اره. گفتم کی هستن گفت اون خانواده شیعه هستن و در محله اهل سنت زندگی میکنن یکروز حاجی داشت میرفت ماموریت پشت چراغ قرمز ایستاد این دوتا دختر که در حال تکدی گری بود دیدش پیگیر شد که اطلاع بگیرید که کی هستن و کجا زندگی میکنن. تا اینکه به حاجی گفتن که شیعه هستن و پدر خانواده مریض هست و بخاطر دخل و خرج مجبورن این دوتا دختر برن تکدی گری .و حاجی خودش شخصا رفت درب منزل و به پدر خانواده گفتش که من در خدمت شما هستم و بچه ها رو نفرست تکدی گری و پیگیر اینکه مدرسه برن بود و کارهای ثبتنام شون رو انجام داد. هر ماه بهشون سرمیزد و پیگیر نیازهاشون بود. 🥀روحش شاد حاج مهران عزیز بزرگ مرد🥀 https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا