♦️خاطرات پدر و مادر شهید سعید چشم براه...
مادر از خلوص نیت سعید میگوید:
«همیشه به اطرافیانش توصیه میکرد اگر دنیا و آخرت میخواهید، فقط و فقط برای خدا کار کنید و برای کسب رضای او قدم بردارید.»
سعید از بیت المال هم هراس زیادی داشت و تا جایی که میتوانست از وسایل شخصی خودش استفاده میکرد و کمتر به سراغ وسایلی که در جبهه بهشان داده بودند، می رفت.
«آن موقع به بسیجیها ماهی دوتومن می دادند. یک روز دیدم با پسربرادرم یک دسته پول دست شونه. گفتم این چه پولیه؟ گفت مامان این پولهای بیت الماله. همه حقوقم را گرفتم تا ببرم به بیت المال بدهم.» او حتی در سن هفده سالگی سه هزارتومان خمس پرداخت میکند و این کار او، باعث تعجب خیلیها میشود که یک پسربچه با این سن و سال چرا باید به فکر خمس دادن باشد. البته خودش در جواب دیگران گفته بود دارم به وظیفهام عمل میکنم.
🌤سیمای شهدا را خدا از بچگی توی صورتش گذاشته بود
آنطور که مادر سعید تعریف میکند پسرش عجیب چهرهای نورانی داشته، آنقدر که هروقت نگاهش میکرده بلند ذکر «ماشاءالله و لاحول و لاقوه الا بالله» را به زبان میآورده است. «اصلا انگار سیمای شهدا را خدا از همان بچگی روی صورت سعید نقاشی کرده بود.»
مادر حالا درست به روزی میرود که برای دیدن همین چهره نورانی و البته سوخته شده سعید، بالای تابوتش در سردخانه میرود و خاطره آن روز را برایمان اینگونه روایت میکند. «وقتی که در تابوت را برداشتند تا چهره ماه سعید را ببینم، بلند گفتم مادر حیف این چشمها بود که با مرگی غیر از شهادت بسته شوند. اصلا حیف این صورت و سیما بود که شهید نشود!»
«پدرش مثل تمام پدرها خیلی منتظر دیدن سعید در لباس دامادی بود و برای ازدواج او لحظه شماری میکرد. بار آخری که از جبهه آمده بود اصفهان، صدایش کرد و گفت: بابا من حسرت دارم و میخواهم برایت دست و آستینی بالا کنم. آن موقع بیست سالش نشده بود.
سعید اما نظرش این بود تا زمانی که آتش جنگ روشن است، زن و زندگی نمیخواهد. پدرش می گفت این چه حرفی است که تو میزنی؟ اما سعید حرفش یکی بود؛ تا وقتی جنگ باشد من هم در جنگ هستم. پدرش گفت خب این دو منافاتی با هم ندارد، تو هم ازدواج کن و هم جبهه را ادامه بده. وقتی دیده بود پدر دست بردار این قصه نیست و اصرارهایش ادامه دارد، گفته بود چشم بابا ... فقط شما پانزده روز دیگر به من مهلت بدهید، انشاءالله خبرش را به شما میدهم»
و به گفته مادر
سعید درست پانزده روز بعد به شهادت میرسد.
💥دیدار آخرش متفاوت بود💥
«مامان برای همیشه خداحافظ! ان شاءالله وعده ما باب المجاهدین» هنوز صدای سعید در گوشش است وقتی دیدار آخرشان با این جمله پسرش رقم میخورد.
میگوید: «هربار که راهی جبهه بود، پدرش پشت سرش آیتالکرسی و چهارقل میخواند و میگفت به خدا سپردمت عزیزم. اما بار آخر رفتنش جور دیگری بود... آن روز اصرار داشت پدرش جلوتر از او از خانه بیرون برود و بعد خودش.
خداحافظیاش با من هم مثل همیشه نبود. دست و روبوسی گرمی کرد و گفت مادر خداروشکر که قسمت شد یکبار دیگر ببینمت. انشاءالله دیدار بعدیمان در باب المجاهدین...
یک جعبه شیرینی هم گرفته بود تا بچهها را خوشحال کند. انگار به همهمان الهام شده بود این دیدار آخر است.
#کانال شهید_ مهران_ شوری_ زاده
🌹https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh🌹
┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━
📚معرفی کتاب:
《چشم به راه》
ابن کتاب نیم نگاهی به زندگی و اوجبندگی شهید سعید چشمبهراه.
کتاب شامل 50خاطره از زندگی سراسر افتخار سردارشهید سعید چشمبهراه میباشد که بعضی از آنها با تصاویری از آن شهید بزرگوار مزین شده است.
#کانال شهید_ مهران_ شوری_ زاده
🌹https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh🌹
┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━
@Maddahionlinmdhy_anlyn_-_nmhng_khlmyny_-_hj_mhdy_rswly.mp3
زمان:
حجم:
3.78M
🔳 #ایام_فاطمیه
🌴یکمی حرف بزن علی نمیره
🌴حرف رفتن نزن علی میمیره
🎙 #مهدی_رسولی
رزق ویژه پایان کار کانال خاکریز شهدا و
کانال شهید مهران شوری زاده
#کانال شهید_ مهران_ شوری_ زاده
🌹https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh🌹
┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━
✨🌹✨
#یاصاحب_الزمان_عج💚
دیریست دچار غم #هجران تو هستم
سامان منے،بے سر و سامان تو هستم
اے #یوسف_گمگشتہ در وادے غیبت
#یعقوب صفت مانده بہ ڪنعان تو هستم
اے حجت حق،جان جهان،لیلے عالم
درمانده و #مجنون پریشان تو هستم
بردار دمے پرده ز آن چهره ے زیبا
مشتاق نظر بر رخ رخشان تو هستم
بیمار توام اے تو طبیب همہ عالم
باز آے،ڪہ محتاج بہ درمان تو هستم
تو بارش رحمانے،پایان زمانے
خشڪیده زمین،تشنہ باران تو هستم
گویند #ظهور تو بهاران جهان است
من منتظر فصل #بهاران تو هستم
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
سلام امام زمانم
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
سید حجت بحرالعلومی2_144123984196636164.mp3
زمان:
حجم:
8.21M
📝 ما و چراغ چشم و ره و انتظار دوست...💔
#صوت قرائت
#دعای_عهد
#قرار صبحگاهی منتظران ثابت قدم ظهور
#شهید_مهران_شوری_زاده
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh