شبتون شهدایی
درنماز شبتون همه اعضا کانال رو دعا بفرمائید
التماس دعای فرج وشهادت🌷
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
سلام امام زمانم ✋
السلام علیک یا ابا صالح المهدی علیه السلام
السَّلاَمُ عَلَىبَقِيَّةِ اللَّهِ فِي بِلاَدِهِ وَ حُجَّتِهِ عَلَى عِبَادِهِ...
سلام بر مولایی که زمینیان، عطر خدا را از وجود او استشمام می کنند؛سلام بر او و بر روزی که حکومت خدا را روی زمین برپا خواهد کرد.
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
سید حجت بحرالعلومی2_144123984196636164.mp3
زمان:
حجم:
8.21M
📝 ما و چراغ چشم و ره و انتظار دوست...💔
#صوت قرائت
#دعای_عهد
#قرار صبحگاهی منتظران ثابت قدم ظهور
#شهید_مهران_شوری_زاده
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
دلبری کردن از او، ناز کشیدن با من
نمک سفرهی قلب است سلام سَر صبح🤚
#السلام_علیک_یاسیدالشهدا✋
#صبحتون_حسینی
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
زیارت+آل+یاسین+علی+فانی.mp3
زمان:
حجم:
5.82M
زیارت آل یاسین
علی فانی.mp3
#به نیابت از همه شهدا،صلحا،امامان ،پدر و مادرمان بخوانیم .....🤲
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
#شهیدی که در قبر اذان گفت و سوره مبارکه کوثر را تلاوت کرد.
عارف شهدا شهید حاج عبدالمهدی مغفوری
#این شهید بزرگوار مستجاب دعوه هست و سریع حاجت میده. مزار این شهید نازنین را مقام معظم رهبری طبق گفته ها ۵بار زیارت کردند.
حتی گفته میشه حضرت آقا در سفر استانی خود به کرمان نیمه شب ها مزار شهید را زیارت میکردند
این قطعه خاک از هزاران کیلومتر و از شهرهای شمالی و غربی ایران زائر داشته و محال ممکن هست کسی دست خالی از سر قبر مبارک شهید عبدالمهدی مغفوری بلند بشه اتفاقی عجیب:
پس از شهادت حاج عبدالمهدی مغفوری در عملیات کربلای ۴ پیکر پاکش را برای تشیع به کرمان آورده بودند
خانواده شهید و سه فرزند دلبندش برای آخرین دیدار بر گرد وجود آن نازنین حلقه زدند.
مادر خانم، حاج عبدالمهدی میگفت:وقتی خواستم چهره مطهر و نورانی شهید را برای وداع آخر ببوسم،با کمال تعجب مشاهده کردم که لبان ذکرگوی آن شهید سعید به تلاوت سوره مبارکه کوثر مترنم است.
🌷امروزم را به نام تو متبرک میکنم 🌷
میهمان امروز گروه 👇👇
🌷شهید والا مقام 🌷
🌷مهندس عبدالمهدی مغفوری🌷
🌷هدیه به شهید عزیز قرائت سوره کوثر
ارسال از شما
🍃https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
🌷 #شهید #علی_صیاد_شیرازی
مادر صیاد شده بود واسطه. تلفن زده بود به فرماندهی نیروی انتظامی خراسان که پسر خالهی صیاد سرباز شماست؛ توی نهبندان. اگه میشه، جاش رو عوض کنین. داغداره؛ تازه برادرش رو از دست داده. صیاد فهمیده بود. ناراحت شده بود. مادرش دستبردار نبود؛ من را واسطه کرد. گفت: حرف من که بی تأثیر بود، تو یه کاری بکن. تو که دوستشی، رفیقشی. شاید به حرفت گوش داد.
هنوز حرفم را نزده بودم که صیاد گفت: میدونم چی میخوای بگی. اما خودت بگو قوم و خویش من با بچههای مردم چه فرقی دارن؟ اون اگه بیاد، یکی دیگه رو میفرستن جاش. این درسته؟ خدا رو خوش میآد؟
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh