💠 قرار شبانه💠
✔️همه با هم دعای فرج را به نیابت از شهید مهران شوری زاده و حاجت روایی همه عزیزان زمزمه می کنیم
إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِيباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَل َ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ🌹
#امام_زمان
#کانال _ شهید _ مهران _ شوری _ زاده _ (شاهرودی ) در _ ایتا 👇👇👇
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
#کانال _ شهید _ مهران _ شوری _ زاده(شاهرودی )_ در _ سروش👇👇👇
https://splus.ir/shahidmehranshorizade
#کانال خاکریز شهدا👇👇👇
https://eitaa.com/Yalesaratal_hoseein113
سلام امام زمانم✋
السَّلامُ عَلَیْكَ یا خَلیفَةَ اللَّهِوَ ناصِرَ حَقِّهِ...
سلام بر تو اي خليفه خدا و ياور حقّش
سلام بر تو ای نماینده پروردگار بر روی زمین که آینه وجودت نمایانگر اوست.
سلام بر تو ای مولایی که حق خدا به دست تو احیا خواهد شد و همه خلایق را زیر پرچم توحید جمع خواهی کرد...
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
سید حجت بحرالعلومی2_144123984196636164.mp3
زمان:
حجم:
8.21M
📝 ما و چراغ چشم و ره و انتظار دوست...💔
#صوت قرائت
#دعای_عهد
#قرار صبحگاهی منتظران ثابت قدم ظهور
#شهید_مهران_شوری_زاده
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
زیارت+آل+یاسین+علی+فانی.mp3
زمان:
حجم:
5.82M
زیارت آل یاسین
علی فانی.mp3
#به نیابت از همه شهدا،صلحا،امامان ،پدر و مادرمان بخوانیم .....🤲
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
❇️ ماه رجب و نزول رحمت الهی
🔻پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم:
رَجَبٌ شَهرُ اللّه ِ الأصَبُّ یَصُبُّ اللّه ُ فِیهِ الرَّحمَةَ عَلی عِبادِهِ
🌘 #رجب ماه بارش رحمت الهی است. خداوند در این ماه رحمت خود را بر بندگانش فرو می ریزد.
📚 عیون اخبارالرضا (علیهالسلام)، ج ۲، ص۷۲
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
8.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زیارت نامه شهداء
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم.
سلامبرشهدا ✋
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
روزنامه جوان
گفتوگوی «جوان» با همسر و خواهر شهید جواد شهبازی از شهدای امنیت سیستانوبلوچستان
شهادت در ایام فاطمیه سعادتی بود که نصیب همسرم شد
وقتی چهار شهید درگیری یازدهم دی ۱۴۰۰ کورین زاهدان تشییع میشدند، متنی در زیر تصاویرشان به چشم میآمد، در این متن نوشته شده بود: «ما در راه اسلام از شهادت نورچشمانمان هراسی نداریم.» شهید جواد شهبازی، شهید مهدی اصغری، عزیزالله بزی و مهدی کوهستانی رزمآوران غیوری بودند که برای حفظ امنیت ایرانی اسلامی به دل خطر رفتند و شهد شهادت را نوشیدند
زینب محمودی عالمی
وقتی چهار شهید درگیری یازدهم دی ۱۴۰۰ کورین زاهدان تشییع میشدند، متنی در زیر تصاویرشان به چشم میآمد، در این متن نوشته شده بود: «ما در راه اسلام از شهادت نورچشمانمان هراسی نداریم.» شهید جواد شهبازی، شهید مهدی اصغری، عزیزالله بزی و مهدی کوهستانی رزمآوران غیوری بودند که برای حفظ امنیت ایرانی اسلامی به دل خطر رفتند و شهد شهادت را نوشیدند. با معرفی تیپ ۱۱۰ سپاه سلمان فارسی استان سیستانوبلوچستان به سراغ خانواده شهید امنیت جواد شهبازی یکی از شهدای این حادثه تروریستی رفتیم. آنچه میخوانید گفتوگوی ما با نرگس اربابی همسر شهید و نسرین شهبازی خواهر شهید است که ماحصلش را پیشرو دارید.
همسر شهید
چند سال با شهید شهبازی زندگی مشترک داشتید؟ ماحصل زندگیتان چند فرزند است؟
من و آقا جواد سال ۱۳۹۰ ازدواج کردیم. خدا به ما دو پسر هشت و چهار ساله داد که یادگاریهای شهید ثمره زندگیمان هستند. واسطه ازدواجمان خواهر شهید بود و من شناخت زیادی از آقا جواد نداشتم. همسرم وقتی به خواستگاری آمدند از علاقهشان به شهادت گفتند و اینکه دوست داشتند راه شهدا را ادامه بدهند. بالاخره به آرزوی شهادت هم رسیدند.
همسرتان در مناطق ناامن استان سیستانوبلوچستان خدمت میکردند، احتمال شهادتش را میدادید؟
کورین (جایی که همسرم شهید شد) از زاهدان دورتر است و ناامنی زیادی دارد، اما جایی که خودمان زندگی میکنیم، امنیت دارد. با توجه به مأموریتهایش دلم شور میزد، اما سعی میکردم زیاد فکرم را درگیر این مسائل نکنم. زندگی با شهید برای من راحت بود، ایشان آدمی بود که نمیگذاشت من و بچهها سختی بکشیم. همسرم علاقه زیادی به حضرت زهرا داشت، وقتی که اسم حضرت زهرا (س)میآمد، اشک از چشمانش سرازیر میشد. اتفاقاً به چهار شهید حادثه کورین هم شهدای فاطمی میگویند، چون در ایام شهادت حضرتزهرا (س) به شهادت رسیدند. آقا جواد همیشه عادت داشت قبل از خواب تسبیحات حضرت زهرا (س) را زمزمه کند. قسمتشان هم شد و در ایام شهادت حضرت زهرا (س) به شهادت رسیدند. شهادت در ایام فاطمیه سعادتی بود که نصیب همسرم شد.
چطور با خبر شهادت ایشان روبهرو شدید؟
آن روز صبح زود پسرم مشغول خواندن درسهایش بود. نگو همسرم شهید شده و من خبر ندارم. فرمانده همسرم تماس گرفتند و گفتند، جواد مأموریت رفته است. شک کردم چرا این موضوع را با من در میان گذاشتند. دلم شور افتاد و چند بار تماس گرفتم که جواد جواب نداد. به فرماندهشان زنگ زدم و گفتم اگر شماره تماس دیگری دارید، بدهید. ایشان از شهادت همسرم خبر داشت، به من چیزی نگفت. خلاصه کمی بعد فرمانده آقا جواد دوباره تماس گرفتند و گفتند آبجی چیزی میگوییم به خودتان مسلط باشید. نگران نشوید! آقاجواد پایشان در مأموریت تیر خورده و بیمارستان است! من آن موقع چیزی متوجه نشدم، پسرم کنارم نشسته بود. حرفهایم را که شنید، رنگش پرید و بدنش شروع به لرزیدن کرد. حال من هم بد شد، آماده شدم و به بیمارستان رفتم. با مادر، برادر و خواهر شهید تماس گرفتم، هیچ کدام اطلاعی نداشتند. گفتم همکارشان تماس گرفت و این را به من گفت. بعد هم که همگی متوجه شهادت آقا جواد شدیم.
آخرین وداعی که داشتید چطور گذشت؟
من از عملیاتشان خبر نداشتم. یک هفته قبل از شهادتشان دو نفر از همکارانشان در درگیری با اشرار به شهادت رسیدند و آمادهباش بودند. یک هفته کامل مأموریت بودند تا اینکه شب آمدند خانه. (ساعت ۱۱ شب) گفتم چرا با این وضع؟ گفت درگیری است. همان یک هفته قبل که همکارانشان شهید شدند، خیلی دلواپس بودم. دلشوره داشتم و به آقا جواد گفتم وقتی مأموریت میروید، مراقب خودتان باشید. میگفت امروز اینها شهید میشوند، فردا و پسفردا نوبت ماست. وقتی اینطور میگفتند حقیقتش ناراحت میشدم. گفتم این حرف را نزن. همسرم آرزوی شهادت داشت.