همسرتان با چه انگیزههایی شغل پاسداری از امنیت را انتخاب کرده بودند؟
زمانی که با آقاجواد ازدواج کردم، بسیجی بودند. (بسیجی رسمی) دفاع از کشور در خونشان عجین شده بود. همان اوایل خواستگاری، خودشان و خانوادهشان گفته بودند، شغل ایشان طوری است احتمال اینکه شهید بشود، وجود دارد. چون اخلاق خوبی داشتند قبول کردم و میدانستم شغل نظامی احتمالاً خطراتی دارد.
بچهها بعد از شهادت پدرشان سراغ بابا را میگیرند؟ چطور آنها را نسبت به این مسئله توجیه میکنید؟
پسر بزرگم کلاس دوم دبستان است. وقتی پدرش شهید شد، گریه نمیکرد. درک درستی از شهادت پدرش دریافت کرده بود. وقتی پدربزرگ و عموهایش از شهادت پدرش گفتند، برایش جا افتاد، اما پسر کوچکم خیلی بیتابی میکند، اصلاً آرام و قرار ندارد. هر روز که از خواب بیدار میشود، منتظر است پدرش برگردد. من چند بار گفتم بابا پیش خدا رفته و بر نمیگردد و شهید شده است، ولی، چون سنش کم است، نمیداند. پسر کوچکم به مردم میگوید پدرم رفته پیش خدا، ولی برمیگردد.
همرزمان همسرتان از نحوه شهادت همسرتان چیزی به شما گفتهاند؟
گویا آن روز همسرم و همکارانش داخل خودرو بودند که از طرف اشرار به آنها تیراندازی میشود. به من فقط گفتند تیر به پایش خورده تا جایی که میدانم هر کدام از شهدای این حادثه چند گلوله خورده بودند. داخل خودرو بودند که منفجر میشود و پیکر شهدا در آتش میسوزد. همسرم و همرزمانش ۱۱ دی ۱۴۰۰ به شهادت رسیدند.
با دو بچه خردسال در سن جوانی همسرتان به شهادت رسید، چطور دلتان را آرام میکنید؟
خدا خیلی به من صبر داد. البته مادر، خواهرهایم و خواهران شهید هم کنارم بودند و دلداریام میدادند.
همسرتان از عملیاتی که میرفتند و خطراتی که داشت، برای شما تعریف میکردند؟
آقاجواد معمولاً در خانه از کارهایش چیزی نمیگفت که ما نگران شویم. چند بار دیدم پایشان زخمی شده است؛ یا از ماشین پرت شده بودند یا بالای کوه رفته بودند یا در کمین رویشان سنگ پرت شده بود. همان موقع که پایش را گچ گرفتند کمی از قضیه درگیری همان موقع گفت و در باقی مواقع حرفی نمیزد.
خواهر شهید
از کودکی برادرتان چه خاطراتی دارید؟
آقا جواد از بچگی خوشاخلاق و از دوران راهنمایی و سن نوجوانی دنبال بسیج بودند. اوایل برادرم با حقوق ۳۰۰ هزار تومان سرکار میرفت. میگفتیم این کار را ادامه نده، حقوقش کم است، اگر ازدواج کنید و بچهدار شوی، کفاف زندگیات را نمیدهد، ولی خودش این مسیر را دوست داشت و آخر هم شهید شد؛ باورتان میشود با ۳۰۰ هزار تومان کار میکرد.
چند برادر و خواهر هستید و پدرتان شغلشان چیست؟
با آقاجواد ما پنج برادر و خواهر بودیم. من چهار سال از شهید کوچکترم. پدرم بازنشسته اتوبوسرانی بودند که دو سال پیش به رحمت خدا رفتند.
انگیزه رفتن برادرتان به بسیج چه بود؟
جواد از زمان دانشآموزی و مدرسه بسیجی بود. از همان اول دوست داشت، بسیجی باشد و از کلاس دوم دبستان به مسجد میرفت و در مراسم عزاداری امام حسین علمدار بود.
آقا جواد به کدام شهید علاقه بیشتری داشتند؟
ما جواد را زیاد نمیدیدم. همیشه مأموریت بود، ولی از موقعی که حاج قاسم شهید شدند، خیلی ناراحت بود. همیشه در مورد حاج قاسم حرف میزد و گریه میکرد. خصوصیات حاج قاسم را در کتابها و مجلات میخواند.
با توجه به درگیری اشرار با مدافعان امنیت، شما نگران میشدید و مانع رفتنشان نمیشدید؟
ما در جریان خیلی از مأموریتهای آقاجواد نبودیم. به ما نمیگفت عملیات میرود. میدانست اگر بگوید شاید مانع شویم تا روزی که جوادجان به شهادت رسید. نمیدانستیم کجا مأموریت میرود و در بسیج و سپاه چه کاری انجام میدهد. با اینکه در زاهدان زندگی میکنیم، نمیدانستیم منطقه کورین اشرار مسلح دارد. هر دفعه زنگ میزدیم کجا مأموریت هستی؟ میگفت اطراف زاهدان. متأسفانه اطراف ما امنیت ندارد و افرادی مثل برادر من و دیگر همرزمانش باید جانفشانی کنند تا امنیت در این مناطق نیز برقرار شود.
خبر شهادت برادرتان را چطور شنیدید؟
صبح همان روز درگیری اشرار با بچههای سپاه، بچههای خالهام تماس گرفتند و گفتند از جواد خبری دارید؟ اگر شماره دیگری دارید، بدهید. شماره دادم و بعد گفتند تماس میگیریم. چند نفر دیگر هم زنگ زدند. من شک کردم و دنبال خبر بودم تا اینکه همسر آقاجواد زنگ زد و گفت جواد پایش تیر خورده است. کمکم فامیل منزلمان آمدند و متوجه شدیم جواد شهید شده است. همراه برادرم سه همرزم دیگر هم شهید شدند و در یک روز چهار پیکر را تشییع کردیم، اما اجازه ندادند پیکرها را ببینیم.
از وقتی برادرم شهید شد، بچههایش خانه ما ماندند. باور ندارند پدرشان برنمیگردد. میگویند بابا مأموریت رفته و برمیگردد. مشاور گفت به بچهها بفهمانید پدرشان برنمیگردد، منتظر نباشند. چون منتظرماندن بیشتر رویشان فشار میآورد. جواد همیشه به شوخی میگفت: «شهید نمیشوم.» خیلی حرف شهادت را جدی نمیگفت که ناراحت نشویم. کاش سعادت شهادت دیرتر نصیبش میشد تا بچههایش بیشتر وجودش را درک میکردند.
شهید جواد شهبازی
☘☘☘☘
در این روز و شب های پر برکت یاد کنیم از پدران آسمانی با ذکر صلوات
سهم امروز من و شما ۱۴ صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
☘☘☘☘☘☘☘
دوستان و همراهان کانال شهدا:
به مناسبت ایام مبارک و ماه پر فضیلت رجب و ولادت حضرت علی علیه السلام و روز پدر ( هدیه به پیشگاه صاحب امر و امامان و شهدا خصوصاً همه ی پدران آسمانی)روز پنجشنبه ۱۴۰۲/۱۱/۵
در کانال ختم قرآن داریم عزیزانی که تمایل به مشارکت داشته باشند به ادمین ها پیام دهند
در پناه قرآن باشید🙏🙏
ادمین کانال
☘☘☘☘☘☘
#یه_سلام_دوباره
براے کسایے که
قلبشون کبوتر حــــرمه 🕊
کسایے که
دلشون با اسم امام مهربون آروم مےگیره
🔆 امروز هم،
عاشقانه و با شوق،
زمزمه کن صلوات خاصه امام رضا (ع) رو:
اللهّـــمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضـا
المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّّتكَ
عَلي مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري
الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَة زاكيَةً
مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كافْضَل
ماصَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ 🍀
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
4.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صلوات خاصه امام رضا علیه السلام 💚🌹💚🌹💚🌹اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر بحق عمه جان زینب کبری سلام ا لله علیها 💚🦋💚ان شاءالله همگی حاجت روا باشید 🤲🏻🤲🏻🤲🏻اللهم ارزقنا توفیق الشهادت فی سبیلک 🙏🙏🙏🕊️🤍🕊️
┅─═इई 🌺🌼🌼🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━
20.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♻️♻️♻️ تصویری
🔰دعای دلنشین توسل
🔰 با ترجمه فارسی و انگلیسی
🔰 با صدای استاد فرهمند
#شهید_مهران_شوری_زاده
#سرباز_گمنام
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
﷽
به یاد شهید مدافع وطن سرهنگ پاسدار مهران شوری زاده
(مسئول اطلاعات سپاه زاهدان)
ولادت: ۱۳۶۶/۰۴/۲۵ 🌱
شهادت: ۱۴۰۰/۱۰/۰۴ 🥀(فاطمیه)
محل شهادت:منطقه کورین_زاهدان
محل مزار:گلزارشهدای ساری
کانال رسمی شهید عزیز👇🏻
@shahid_Mehran_shorizadeh