🍃🌸
بهــار از یاد ما رفته است ...برگرد
شکفتــن را ...
به ما یادآوری کن
#سلام_مولا_جان
🍃🌸
@Shahid_ahmadali
بعد از شهادت، یکی از نامه هایش را پیدا کردیم که نوشته بود:
" وصیت نامه ام را در جیب پیراهنم گذاشتم. "
چند روزی از خاکسپاری اش میگذشت.
با کلی دردسر، اجازه گرفتیم که نبش قبر کنیم.
مقدار زیادی گلاب، برای از بین رفتن بوی بد جنازه،با خودمان برده بودیم.
چون مزارش در بهشت امام رضا(ع) است، قرار شد یکی از خادمین حرم این کار را انجام دهد.
قبر را که کندیم، بوی عطر همه جا پیچید.
جنازه نه تنها بوی تعفن نگرفته بود، بلکه فوق العاده خوش بو بود.
وقتی خادم خواست نامه را از جیبش دربیاورد، خون تازه از بدن فوران کرد. پیکر حمید سالم و معطر بود.
#شهید_حمید_سماعی_یکتا 🌷
دانشجوی رشته مهندسی عمران
📚 یک جرعه ماه (کتاب دوم)
@shahid_ahmadali 🍃🌸
🍃🌸
امام خامنه ای:
سعید کاظمی آشتیانی شخصیت #ارزشمند کانون امیدوابتکار و نوآوری بود. افسوس خوردم.
وی یکی از #فرزندان_صالح_انقلاب و از رویشهای مبارکی بود که آیندهی درخشان علمی در کشور را نوید میدهند.
موسسهی رویان که مجمع ارزشمندی از نوآوران و جهادگران عرصهی علوم زیستی است، در پیدایش و رشد و اعتلای خود، مدیون همت و ایمان و پشتکار این دانشمندجوان و #بلند_همت است.
۱۳۸۴/۱۰/۱۵
@Shahid_ahmadali
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🔹 #او_را ... 8 تا برگردم خونه دیر شد، وقتی رسیدم مامان و بابا سر میز شام بودن. غذامو خوردم، چندجمل
🔹 #او_را ... 9
حوصله توضیح نداشتم و بدون حرفی رفتم تو اتاق.
چند دقیقه بعد هردوشون در اتاقو زدن و اومدن تو.
میدونستم تا نگم چی شده بیخیال نمیشن پس همه چیو تعریف کردم...
بابا عصبانی شد و...
-دیدی میگفتم این پسره لیاقت نداره...
کدومتون به حرفم گوش داد...
گفتم این سرش به تنش نمیرزه😡
بابا میگفت و من گریه میکردم...
همه رویاهایی که با سعید ساخته بودم،
همه خاطره هامون از جلو چشام رد میشدن و حس میکردم قلبم الان از کار میفته💔😭
مامان سعی داشت آرومم کنه و به سعید بد و بیراه میگفت...
چند دقیقه بعد هر دو رفتن و ازم خواستن بخوابم و از فردا زندگی جدیدی رو برای خودم شروع کنم
و نذارم فکر سعید مانع پیشرفتم بشه...🚫
اما من تا صبح گریه کردم و چت هامون رو خوندم و خاطراتو مرور کردم...
هیچی نمیتونست آرومم کنه.
هر فکری تو سرم میومد...
تا یادم افتاد مرجان یه بسته سیگار تو کیفم گذاشته...
تا بحال سمت این چیزا نرفته بودم اما چندباری دست سعید دیده بودم و میدونستم چجوری باید بکشم...
پک اول رو که زدم به سرفه افتادم 😣
رفتم تو تراس و کشیدم و کشیدم و اشک ریختم...
دیگه زندگی برام معنایی نداشت.
من بی سعید هیچی نبودم... 😭
تحمل نامردی سعید برام خیلی سنگین بود...
داغ بودم...
داغ داغ...
تب شکست و تنهایی،
به تب بیماریم اضافه شده بود و تنم رو میسوزوند...
رفتم حموم و آب سرد رو باز کردم...🚿
داغی اشکام با سردی آب مخلوط میشد و روی صورتم میریخت😭
از حموم درومدم،
سردم بود ولی داغ بودم...
دیگه زندگی برای من تموم شده بود...
چند روزی نه دانشگاه رفتم نه سر بقیه کلاسا...
بعد اونم مثل یه ربات،فقط میرفتم و میومدم...
دیگه خندیدن یادم رفته بود💔
من مرده بودم...❗️
ترنم مرده بود...❗️
حتی جواب مرجان رو کمتر میدادم...
مامان و بابا هم یا نبودن یا اینقدر کم بودن که یادشون میرفت چه بلایی سر تک دخترشون اومده...
مامان دکتر روانشناس بود اما اینقدر سرش گرم مطب و بیمارهاش و این سمینار و اون سمینار بود که به افسردگی دخترش نمیرسید‼️
"محدثه افشاری"
@shahid_ahmadali 🍃🌸
🌺جرعه ای از کلام بهجت عارفان🌺
🌷کار جهانخواران چپاول است و بس🌷
صحبت جهانخواران بر سر علم نیست و مسابقه ی آن ها ذاتا برای پیشرفت دانش و فرهنگ نیست، بلکه پیشرفت های علمی برای آن ها جنبه ی مقدمیت دارد و منظور اصلی آن ها سلطه جویی و چپاول است. به کره ی ماه برای این نمی روند که به علم خدمت کنند، بلکه برای موضع گیری در برابر رقیب و قطب مخالف است، برای این که بتوانند در آن جا کاری کنند که در کره ی زمین از لحاظ ریاست و حکومت بر همه مقدم باشند و دولت های مخالف و رقیب را در روی زمین خوب مورد هدف قرار دهند و نابود کنند. با وجود این، ما مسلمانان فریب آن ها را می خوریم و می گوییم:"این ها راست می گویند که بشر دوست اند." بله بشر دوست اند، نه بشر درست.💐
🌹برگرفته از کتاب جناب عشق مجموعه رهنمودهای آیت الله بهجت🌹
@shahid_ahmadali
قسمت اول #رمان_زیبای_او_را
لطفا قبل از خواندن کامل داستان، قضاوت نکنید😉
هدایت شده از شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🍃🌸
•┄❁#قرارهرشبما❁┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و
ٺعجیـل در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر
#شهیداحمدعلی_نیری
🌸🍃
@shahid_Ahmadali
🍃💕
#شعرکـــربلایی...
شعر می خوانم ولی، شاعر شوم کار شماست
چشمها را شسته ام، زائر شوم کار شماست
قصه را می خواند و چشمان ترم آمد پدید
خاک باران خورده ام، چشم ترم کار شماست
گفته اند فوق علم ها، یک علم افراشتی
گر عمود است کربلا، بر آن علم کار شماست
هر چه از عاشق بپرسند، نقش می گردد ز تو
ای که نقشی بر قلم، رد قلم کار شماست
تا که گویند یا حسین، این دل به تو همراز شد
گر که همرازم به راز عشق هم، کار شماشت
ساقی دریا به آغوشش رسید و آب شد
اینکه دریا می شود چون موج خم کار شماست
چون تو عباسی و ذکرت مَحرم دلها شده
گر که لبها مُحرم نامت شود کار شماست
#یاعباس (ع)
#سقا
✍🏻ب.نظری منش #رد_قلم
🍃🌸
@Shahid_ahmadali
🌺جرعه ای از کلام بهجت عارفان🌺
🌹اگر بلا آمد، تسلیم امر خدا باشید🌹
در صورتی که بدون اختیار و دخالت ما اگر پیشامدی روی آمد، باید در آن صابر باشیم، نه تنها تحمل صبر، بلکه زبان نگشودن و شکایت جز برای خدای متعال یا اولیای او، بلکه نه تنها شکایت نکردن از بلا و درد، که راضی بودن و خشنود شدن و تحصیل مقام رضا تسلیم و آن چه خدا برای ما خواسته است، زیرا اگر بدانیم که بلا را خدا برای ما خواسته، دیگر چرا بنده ناراحت و ناراضی باشد.💐
🌷برگرفته از کتاب جناب عشق مجموعه رهنمودهای ایت الله بهجت🌷
@shahid_ahmadali
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🔹 #او_را ... 9 حوصله توضیح نداشتم و بدون حرفی رفتم تو اتاق. چند دقیقه بعد هردوشون در اتاقو زدن و او
🔹 #او_را ... 10
سعید چندباری پیام فرستاد که همه چیو ماست مالی کنه،
اما وقتی جوابشو ندادم،کم کم دیگه خبری ازش نشد.
مرجان بیشتر از قبل میومد خونمون،سعی میکرد حالمو بهتر کنه.
اما من دیگه اون ترنم قبل نبودم❗️
نمره های آخر ترمم که اومد تازه فهمیدم چه خرابکاری کردم و چقدر افت کردم😔
سعید منو نابود کرده بود....
حال بد خودم کم بود،بابا هم با دیدن نمره هام شدیدا دعوام کرد و رفت و آمدم رو محدودتر کرد...
برام استاد خصوصی گرفت تا جبران کنم.
استادم یه پسر بیست و هفت،هشت ساله بود.
خیلی خوشتیپ و جنتلمن✅
بعد از چند جلسه ی اول که اومده بود دیگه فهمیده بود که من همیشه طول روز تنهام و کسی خونمون نیست...
اونقدر هم بیخیال و بی فکر بودم که نمیفهمیدم باید حداقل با یه لباس موجه پیشش بشینم...🔥
از جلسه هفتم هشتم بود که کم کم خودمونی تر از قبل شد...
-درس امروز یکم سنگین بود،میخوای یکم استراحت کنیم ترنم خانوم؟
-برای من فرقی نداره.
اگر میخواید میتونیم این جلسه رو تموم کنیم تا شما هم برید به کارای دیگتون برسید.
-من که کاری ندارم.یعنی امروز جای دیگه ای قرار نیست برم...
راستش احساس میکنم خیلی گرفته ای!میشه بپرسم چرا؟
-فکرنمیکنم نیازی باشه خارج از درس صحبتی داشته باشیم آقای ناظری! 😒
-بگو بهزاد!
چقدر لجبازی تو خوشگل خانوم...
-بله؟؟😠
-چیز بدی گفتم؟من با شاگردام معمولاً رابطه ی دوستانه تری دارم...
ولی تو خیلی بداخلاقی...
و از همه هم جذاب تر😉
-مثل اونا هم خرررر نیستم...
پاشو برو بیرون😠
-چرا اینجوری میکنی؟😳
مگه من چی گفتم؟؟
-گفتم برو بیرووووون...
من نیازی به استاد ندارم.
خوش اومدی😡
-متاسفم برات...
هرکس دیگه ای جای من بود یه بلایی سرت میاورد،
حیف که پدرت با عموم دوسته.....😡
دختره ی وحشی...
شب که بابا برگشت خونه دوباره یه دادگاه تشکیل داد تا یه جریمه جدید برام مشخص کنه...
"محدثه افشاری"
@shahid_ahmadali 🍃🌸
هدایت شده از شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🍃🌸
•┄❁#قرارهرشبما❁┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و
ٺعجیـل در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر
#شهیداحمدعلی_نیری
🌸🍃
@shahid_Ahmadali
༻﷽༺
دسٺ ما باز بلند اسٺ
بہ گدایے سر صبـح🌤
بستہ ام رشتہے دل را
بہ نخِ شال حسیـن❤️
#صلےالله_علیڪ_یااباعبدالله
🍃🌸
@Shahid_ahmadali
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🍃🌸
شانزدهم دی ماه، سالروز شکل گیری حماسه خونین #هویزه به دست دانشجویان پیرو خط رهبری و به فرماندهی دانشجوی شهید، #سیدحسین_علم_الهدی است.
این دانشجویان رزمنده در سال 1359، عملیاتی را در هویزه و سوسنگرد آغاز کردند و پیروزی های مهمی به دست آوردند.
نیروهای اسلام در حالی که تجهیزات نظامی در اختیار نداشتند، تا آخرین قطره خون به دفاع از سرزمین ایران اسلامی پرداختند، مظلومانه به شهادت رسیدند و حماسه هویزه را آفریدند.
به پاس تجلیل از رشادت های دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، به ویژه شهید علم الهدی، شانزدهم دی، روز «شهدای دانشجو» نام گرفت.
🍃🌸
@Shahid_ahmadali