eitaa logo
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
80 فایل
『﷽』 🌻اینجا با بزرگ مردی آشنا مےشوید که با #تقوایش پله های رسیدن به آسمان را ساخت و با #عمل عارفانه در جوانی ، سرباز امام زمانش شد.☘️ 🌷#شھــیداحمـدعلـی_نیـرے🌷 ✔️تبادل ویو: @banoye_gomnam ✔️انتقاد و پیشنهاد: @ho3133
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁﷽❁ ✋ آقا سلامے از ما، برق نگاهے از تو با سر دویدن از ما، مهمان نوازے از تو مدهوش ڪربلاتم، مدیون مهربونیٺ خواهش بہ زیرِ قُبہ، حاجٺ روایے از تو 🍃🌸 @Shahid_ahmadali
🍃🌸 پروفسور "ادون روزو" رئیس موزه جنگ فرانسه بعد از سه روز اقامت در ایران و  نیم ساعت قدم زدن در شلمچه می‌گوید : آرزوی من این است که بتوانم یک هفته با پای پیاده روی این خاک شلمچه قدم بزنم.. موقع رفتن به کشورش هم گفت: همه ۲۰ سال مطالعه و تحقیقاتی که روی جنگ‌های دنیا داشته‌ام به یک طرف ،این سه روزی که در ایران بودم و درباره جنگ شما شنیدم، یک طرف.. 📎شلمـچه ،قطعه ای بهـــشت🌷 @shahid_ahmadali 🍃🌸
🌹جرعه ای از کلام بهجت عارفان🌹 🌷افضل مستحبات🌷 بکاء (گریه) بر مصائب اهل بیت (علیهم السلام) و به خصوص سید الشهداء (علیه السلام) شاید از آن قبیل مستحباتی باشد که مستحبی افضل از آن نیست.💐 🌺برگرفته از کتاب جناب عشق مجموعه رهنمود های آیت الله بهجت🌺 @shahid_ahmadali
كجایید ای در زندان شكسته بداده وام داران را رهایی كجایید ای در مخزن گشاده كجایید ای نوای بی‌نوایی در آن بحرید كاین عالم كف او است زمانی بیش دارید آشنایی @shahid_ahmadali
☝️به این عکس‌ها خیره شو 🍃🌸 راستی نگاه شما سنگین تر است!!!؟ یا گناه من؟!😢 اصلا حواسم به نگاهتان هست؟!😔 #محتاج_نگاهتانیم 😭 #ادرکنا_یااولیاءالله ❤️ @shahid_ahmadali 🍃🌸
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🔹 #او_را ... 11 -چرا آبروی منو بردی؟؟ به پسره چی گفتی که گفته دیگه نمیرم بهش درس بدم؟؟😡 -اون نمیخو
🔹 ... 12 بعد از دانشگاه راه خونه ی مرجان رو پیش گرفتم. 🔹تو این سه ماهی که دیگه سعید دنبالم نمیومد و خبری ازش نبود، و با حال داغونم، کم کم همه فهمیده بودن رابطمون تموم شده و پسرای دانشگاه هر کدوم با خودشیرینی هاشون میخواستن نزدیکم بشن. اما دیگه پسر جماعت از چشمم افتاده بودن!😒 به قول مرجان، تقصیر خودم بود که زیادی به سعید دل بسته بودم! تنهایی تاوان هر دلبستگی احمقانست‼️ فکر اینکه الان سعید با کیه، کیو عشقم و نفسم خطاب میکنه، کیو جای من بغل میکنه و لحظه هاشو با کی پر میکنه، منو تا مرز جنون میبرد⚡️ تا خونه مرجان بلند بلند گریه کردم و تا درو باز کرد خودمو انداختم بغلش و فقط زار زدم😭 دو سال عشق دروغی دو سال بازیچه بودن دو سال.... وقتی به همه اینا فکر میکردم دیوونه میشدم. یکم که حالم بهتر شد، رفتم آبی به صورتم زدم و برگشتم. -ترنم... چرا آخه اینجوری میکنی؟ بخاطر کی؟ سعید؟ الان معلومه سعید بغل کی... -مرجان ببر صداتو... تو دیگه نگو!🚫 نمیبینی حالمو؟ خودم خودمو له کردم،تو دیگه نکن... -خب من چیکار کنم؟؟ -آرومم کن!فقط آرومم کن... چندثانیه نگام کرد... -بشین تا بیام... چند دقیقه بعد من بودم و یه لیوان با یه ماده قرمز رنگ... -این چیه؟؟ -مشروب🍷 -چیکارش کنم؟ -یچیز بهت میگما!!😒 بخورش دیگه!چیکار میخوای بکنیش؟ لامصب از سیگارم بهتره... چندساعت تو این دنیا نیستی! از همه این سیاهیا خلاص میشی! اگر تا این حد داغون نبودی،اینو برات نمیاوردم! فقط زل زده بودم به مرجان! اگر مامان و بابا میفهمیدن تو این مدت به چه کارا رو آوردم، حتماً از ارث محرومم میکردن!! -مشروب؟ من؟مرجان میفهمی چی میگی؟ -میخوری نوش جون، نمیخوری به جهنم! ولی دیگه نبینم بیای ور دل من ناله کنی😒 یه نگاه به مرجان کردم و یه نگاه به لیوان و اون ماده قرمزی که تا بحال بهش لب نزده بودم...حتی با اصرار سعید...! ولی حالا برای فرار از فکر سعید دست به دامن همین ماده شده بودم! ببین به چه روزی انداختیم سعید....😭 چشمامو بستم و تلخی بدی رو ته گلوم حس کردم...😣 چشمامو که باز کردم، رو تخت مرجان بودم و هوا تاریک شده بود...🌌 مرجان وقتی چشمش بهم افتاد، زد زیر خنده😂 -بالاخره بیدار شدی؟ خیلی بهت خوش گذشتا! -زهرمار! به چی میخندی؟ -نمیدونی چیکار میکردی😂😂 عوض این سه ماه خندیدی و منو خندوندی😂 کاش زودتر بهت از اینا میدادم 😂 -کوفت!سرم درد میکنه مرجان... -حالت بهتره؟ -نمیدونم.حس میکنم مغزم سِر شده! خسته ام! باید زود برگردم خونه... تا الان حتماً کلی بهم زنگ زدن!😒 -اصرار نمیکنم چون میدونم نمیمونی! ولی مواظب خودت باش! بغلش کردم و ازش تشکر کردم... برگشتم خونه! هنوز نیومده بودن! خب خیالم راحت شد! حتماً امشب هم رفتن همایش...! "محدثه افشاری" @shahid_ahmadali 🍃🌸
🍃🌸 •┄❁❁┄• فرستـادن پنج بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در «عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر 🌸🍃 @shahid_Ahmadali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸 حالِ من سخٺ وخیم اسٺ، دوایے بفرسٺ یڪ عیادٺ بڪن از نوڪرِ بیمار حرم ڪاشڪے خانہ من ڪرب و بلا بود بود ، همسایہ ے دیوار بہ دیوارِ ❤️ 🍃🌸 @Shahid_ahmadali
👇جوانی موبایلش را که کنار قرآن گذاشته بود. یادش رفت با خودش ببره و رفت بیرون از منزل " قرآن سوالی ازموبایل میکنه " * چرا اینجا انداختنت⁉️ 📱موبایل: این اولین باره که منو فراموش میکنه… 📖قرآن: ولی منو که همیشه فراموش میکنه… 📱موبایل: من همیشه با اون حرف میزنم، اونم با من… 📖قرآن: منم همیشه با اون حرف میزنم ولی اصلا نه گوش میده ونه بامن حرف میزنه... 📱موبایل: آخه من خاصیت پیام دادن و پیام گرفتن دارم… 📖قرآن: من هم پیام و بشارت‌هایی دارم و وعده‌های زیبایی دادم ولی فراموشم میکنه… 📱موبایل: از من امواج و مطالب زیادی خارج میشه که ممکنه به عقل انسان ضرر بزنه ولی با این همه ضرر باز هم منو ترک نمیکنه… 📖قرآن: ولی من طبیب روح‌ها و نفس‌ها و جسم‌ها هستم با این همه درمان، از من دوری میکنه… 📱موبایل: از کیفیت من پیش دوستاش تعریف میکنه… 📖قرآن: من بزرگترین مصدر کیفیت هستم ولی روش نمیشه از من پیش دوستاش تعریف کنه… √•| دراین‌بین‌صدای‌پای‌جوان‌آمدکه "موبایلم‌یادم‌رفته" |•√ 📱موبایل: با اجازه شما، اومد منو ببره، من که گفتم بدون من نمیتونه زندگی کنه.... 📖قرآن: من هم قیامت به خدایم شکایت می‌کنم وعرضه می‌دارم ❣"یارب‌ان‌قومی‌اتخذوهذاالقرآن‌محجورا"❣ ای مسلمانان والله قرآن محجور مانده... 🍃🌸 @Shahid_ahmadali
🌺جرعه ای از کلام بهجت عارفان🌺 🌹کار حضرت زهرا (سلام الله علیها) پیغمبر گونه بود🌹 این که حضرت زهرا (سلام الله علیها) بعد از آن همه مظلومیت در حال احتضار وصیت نمود که شبانه دفن گردد، کار عجیبی بود که نظیر کار پیغمبران است، زیرا کار کسی که نزاع کند و مغلوب شود و کشته و شهیده گردد و علیه او قضاوت بشود و آن همه بلاها ببیند و با این حال راهی را پیدا کند که خود را مثل غالب جلوه دهد و غالب بودن خود را به دیگران نشان دهد، به کار پیغمبران و اعجاز شباهت دارد، راهی که فکر بشر از فهم آن عاجز و آن این که وصیت نمود بدون تشییع شبانه دفن گردد.💐 🌼 برگرفته از کتاب جناب عشق مجموعه رهنمودهای ایت الله بهجت🌼 @shahid_ahmadali
🌷تقدیم به تمام محجبه های وطنم 🔹شعری از یدالله شهریاری با موضوع حجاب 🌸چادری هستم و محجبه ام دختری از تبار عاشورا مادرم شد کنیز فاطمه و پدرم شد غلام شیرخدا 🌸با اجازه ز مادر سادات در حسینیه خادمه شده ام با توکل به حضرت زینب (س) رهرو راه فاطمه (س) شده ام 🌸چادرم بوی عشق میدهد و میوزد عطر گل ز روسری ام ولی هرگز ندیده نامحرم عشوه ی نابجا و دلبری ام 🌸دل نبرده ز من مد امروز دلخوشم بر حجاب دیروزم در مصاف نگاه آلوده شکرلله همیشه پیروزم 🌸من در این شهر پر ز رنگ و لعاب بانویی با وقار و محجوبم خودنمایی نمیکنم وقتی نزد پروردگار محبوبم 🌸آمده در وصیت شهدا خواهرم ؛ خون من هدر نرود روی مین پیکرم ز هم پاشید تا که چادر ز روی سر نرود 🌸کرده ام حفظ با حجاب خود حرمت رنگ سرخ خون شهید از سیاهیِ چادرم گشته رنگ رخسار من زلال و سپید 🌸در هیاهوی بی حجابی ها چادرم را رها نخواهم کرد ایهاالناس ؛ تا نفس دارم سنگرم را رها نخواهم کرد🌷🍃 @shahid_ahmadali
🍃🌸 ای شقایق های آتش گرفته، دل خونین ما شقایقی است که #داغ_شهادت شما را بر خود دارد آیا آن روزنیز خواهد رسید که بلبلی🕊 دیگر در وصف#ما سرود شهادت🌷 بسراید⁉ 🍃🌸 @Shahid_ahmadali
🍃🌸 💢 #اثر_ذڪر در جبهه گاهی به این نوع تابلوها برمی‌خوردی که مثلا روی تانک واژگون شده و یا در گِل گیر کرده‌ی دشمن که در برابر رزمندگان ما زمین‌گیر شده بود و ڪارایی خود را از دست داده بود می‌نوشتند : اثرِ ذڪر ؛ اثر اخلاص ؛ اثر دعای امام‌ زمان (عج) ، اثر توسل به اهل ‌بیت ، اثر ذکر یازهرا (س)، اثر دعای پدر و مادر، اثر نماز شبِ حضرت امام ... گاهی هم حدیثی یا آیاتی از قرآن می‌نوشتند که تذکر و تلنگری برای بچه‌ها بود مثل این آیه که ورد زبان رزمنده‌ها بود : "و ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمى" که معنی ‌اش می‌شود : تو تیر را نینداختی بلکه خدا انداخت. بچه‌‌ها روی این ایفای منهدم شده‌ی عراقی هم نوشته اند : اثـرِ ذڪر آنها باور داشتند که اگر قرار هست یاری شوند باید به یاری‌کننده توجه کنند ... #دفاع_مقدس #واحد_تبلیغات #مردان_بی_ادعا @shahid_ahmadali 🍃🌸
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🔹 #او_را ... 12 بعد از دانشگاه راه خونه ی مرجان رو پیش گرفتم. 🔹تو این سه ماهی که دیگه سعید دنبالم
🔹 ... 13 خیلی وقت بود سراغ کتابخونم نرفته بودم، خاک گرفته بود! یه کتاب برداشتم و نشستم پشت میز،📖 میخوندم ولی نمیخوندم! میدیدم ولی نمیدیدم! نیم ساعت بود که صفحه ی اولو از بالا به پایین میخوندم و دوباره شروع میکردم ولی هیچی نمیفهمیدم... اعصابم خورد شد و کتابو پرت کردم گوشه اتاق😖 درونم داغ بود! باید خنک میشدم! داد زدم... بیشتر داد زدم... میخواستم هرچی انرژی تو وجودم هست خالی شه... میخواستم همه فکر و خیالا برن... -بسسسس کن... چت شده؟؟؟ چم شده؟؟؟ چرا اینجوری میکنم!؟ من که این شکلی نبودم! سعید تو با من چیکار کردی؟ حالم از همه چی بهم میخوره،از همه چی بدم میاد... حتی سیگار و مشروبم حالمو خوب نمیکنه... خسته شدمممم😭 هیچکس خونه نبود و تا میتونستم داد زدم، بی جون روی تخت افتادم و سرمو گرفتم بین دوتا دستم... چشمام رو که باز کردم، صبح شده بود☀️ صدای قار و قور شکمم که بلند شد،تازه یادم اومد از دیروز عصر چیزی نخوردم. دلمو گرفتم و رفتم پایین، نون نداشتیم و از نون تست هم خسته شده بودم. یه لیوان شیر ریختم و رفتم اتاق که با کیکی که تو کیفم بود بخورم. بعد از کلاس زبان فرانسه، وسایلامو جمع میکردم که گوشیم زنگ خورد. مرجان بود.سه چهار دقیقه صحبتمون طول کشید و کلاس خالی شد. میخواستم برم بیرون که عرشیا اومد تو! -سلام.خانم سمیعی میتونم چنددقیقه وقتتونو بگیرم؟ -سلام،بفرمایید؟ -اینجوری نمیشه... یعنی روم نمیشه!😅 این شماره منه،اگه میشه پشت گوشی حرفامو بهتون بگم... -مگه چی میخواید بگید؟ -خواهش میکنم خانم سمیعی... تماس بگیرید،منتظرتونم... اینو گفت و کارتشو داد دستم و سریع از در کلاس بیرون رفت. چندثانیه ماتم برد😐،ولی زود خودمو جمع و جور کردم و رفتم بیرون. شمارشو انداختم تو کیفم و راه افتادم سمت باشگاه. بعد باشگاه رفتم رستوران، منو رو که نگاه کردم، چشمم رو قرمه سبزی قفل شد! وای از کی بود غذای سنتی نخورده بودم...😋 آخرین بار، تابستون که رفته بودیم خونه مامانبزرگ قیمه و قرمه سبزی و فسنجون خورده بودم. چقدر دلم برای مامانبزرگم تنگ شد... به یاد همون روز قرمه سبزی و دوغ سفارش دادم و با ولع تمام غذا رو بلعیدم😋 حتی یادم رفت چندتا چشم زل زدن و با تعجب دارن غذا خوردنمو نگاه میکنن😕 احتمالاً پیش خودشون فکر کردن ده روزی هست که آب و غذا بهم نرسیده😂 بعد از اینکه سیر شدم دو سه پرس هم قیمه و فسنجون سفارش دادم که فریزشون کنم برای فردا و پس فردام. وقتی رسیدم بابا رو مبل خوابش برده بود و مامان داشت ظرفا رو تو ماشین ظرفشویی میچید. با دیدنم اخمی کرد😠 -معلومه کجایی؟کلی صبر کردیم بیای باهم غذا بخوریم... بقیه کارات کم بود،شب دیر اومدنم بهش اضافه شد! -دیر از باشگاه درومدم، گشنم بود.رفتم یه رستوران شاممو همونجا خوردم،یکم دیر شد.معذرت...🙏 تازه غذای فردامم با خودم آوردم! و جلوی چشمای از تعجب گرد شده ی مامان،غذا ها رو گذاشتم فریزر! "محدثه افشاری" @shahid_ahmadali 🍃🌸
🍃🌸 •┄❁❁┄• فرستـادن پنج بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در «عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر 🌸🍃 @shahid_Ahmadali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
༻﷽༺ ✋ اے دیدنٺ، بهانہ ترین خواهش دلم فڪرے بڪن براےمن و آتش دلم بہ سینہ‌ے بےتاب مےزنم حضرٺ آرامش دلم 🌞 ❤️ 🍃🌸 @Shahid_ahmadali
#اطلاع_رسانی #کنگره_ملی_مصطفای_شهید با گفتمان جوان مومن انقلابی 🌷 سخنران: #حجت_الاسلام_قاسمیان مداح: #حاج_مهدی_رسولی 🗓چهارشنبه ۱۹ دی ماه ۹۷ بعد از نماز مغرب و عشاء مکان: تهران، چیذر، امامزاده علی اکبر @shahid_ahmadali 🍃🌸
مرگ خاموش کودکان یمنی دستاورد جنگ و قحطی آل سعود علیه یمن😔 فلعنه الله علی القوم الظالمین @shahid_ahmadali
🍃🌸 خیلی سخته! برای اون که مونده و رفیقش پـریده... قاسم سلیمانی 🍃🌸 @shahid_AhmadAli
🍃🌸 هرنفس بوی سیب می آید  از مسیر شلمچه این شبها  زنده شد یاد #کربلای_پنج  یاد سربندهای #یا_زهرا  هرکسی پهلویش که ترکش خورد  گفت یافاطمه زپا افتاد  به گمانم که لحظه‌ی آخر  روی دامان مادرش جان داد  #عملیات_کربلای_۵ در تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۱۹  با رمز #یا_زهرا (س) در محور #شلمچه_کانال_ماهی با ۱۵ روز فاصله در پی #عملیات_کربلای_۴ انجام شد.  #یاد_و_خاطره_شهدای_گرانقدر_در_عملیات_کربلای_۵_گرامی_باد.🌹🍃 @shahid_ahmadali 🍃🌸
🌹جرعه ای از کلام بهجت عارفان🌹 🌺مشاهد مبارک را با اعتقاد زیارت کنید🌺 ما معتقدیم که این مشاهد مبارک و مساجدی مانند مسجد جمکران، بی نیاز از معرفی اند و اگر کسی بگوید: "رفتیم و چیزی در آن جا نیافتیم." به حسب ظاهر باید گفت: "از روی اعتقاد صحیح نرفته است، یا برای امتحان رفته، یا همین طوری رفته است " به هر حال بهترین معرف این مکان ها خودشان است.💐 🌷برگرفته از کتاب جناب عشق مجموعه رهنمودهای آیت الله بهجت🌷 @shahid_ahmadali
زمان شاه انداختنش توی بند نوجوانان بزهکار صبوری به خرج داد چندروزبعد صدای #نمازجماعت وتلاوت قرآن از بند،بلند بود! مأموران حسین را گرفتند زیر مشت و لگد میگفتند تو به اینهاچکار داشتی؟ ازآن به بعد شکنجه حسین،کار هرروز مأموران شده بود یکبارهم نشد که زیر شکنجه،اطلاعات را لو بدهد نوجوان 16 ساله را مینشاندند روی صندلی الکتریکی و یا این‌که از سقف آویزانش میکردند #شهیدحسین_علم_الهدی @Shahid_ahmadali