🌸
#یا_ایها_العزیز
ڪاسہ صبرم شده لبریز از داغ حرم
داغدار گنبدم آقا تسلّایم بده
مڹ مگر چیز زیادے از تو میخواهم حسین ؟؟
گوشہ اے از صحن زیبایٺ مرا جایم بده...!!!
#روزم_بنام_شما
#دلتنگیم_ارباب
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله
🌸🍃
@Shahid_ahmadali❤️
🌸
#شهید_سیدے_ڪہ_دو_مزار_دارد...🍁
📌 آخرین مرتبه اے ڪه مےخواست به جبهه برود از تمام اقوام و دوستان خداحافظے ڪرد ..
نامه عجیبی نوشته بود ڪہ «هرگاه من به منزل برگردم مرا نمےشناسید» و همان طوری ڪه نوشته بود، مانند جدش امام حسین(ع) و برادرش حضرت ابوالفضل(ع) بی سر و بیدست به خانه برگشت.
پیڪرسیــد صاحب را از روی شلوار پلنگے اش شناسایے کردیم ؛ سید صاحب دو مزار دارد یکی در بهشت زهرا(س) و یکی هم در سه راهے کوشک...
پاهایش در بهشت زهرا(س) و سرو بدنش که درسه راهے ڪوشڪ پودر شده بود به همراه پیڪرهای ۴ شهید سادات دیگر درهمان نقطه دفن شد.
یادمان شهدای خمسه سادات در سہ راهے ڪوشڪ امروزه محل زیارت کاروانهاے راهیان نور است..
#شهید_سیدصاحب_محمدی
راوے : مادرشهید
🌸🍃
@Shahid_ahmadali❤️
🌸
🍃نماز اول وقت🍃
هم رزم شهید علے موسوے مے گوید: «تنها جایے ڪه مے شد سراغش را گرفت، نمازخانه بود. آن قدر مقید بود ڪه نیم ساعت قبل از نماز، به طرف نمازخانه مے رفت. هم خودش مقید به نماز اول وقت بود و هم با اخلاصِ خاصی، بقیه را به نماز اول وقت دعوت مے ڪرد. یڪ بار ڪه من در جلسه اے حضور داشتم و اتفاقاً تا ظهر طول ڪشید، ناگهان در باز شد و موسوے با چهره نورانے اش وارد شد و بعد از سلام، از ما پرسید: برادرا! مے بخشید، خواستم بپرسم ظهر شده؟ بعد ما متوجه وقت نماز شدیم و چند لحظه بعد صداے اذان بلند شد. نحوه تذڪر دادن او در آن لحظه خیلے برایم جالب بود»
🌸🍃
@Shahid_ahmadali❤️
🍃🌸
یک روز ظهر وارد خانه شد، سلام کرد، خیلی خسته و گرفته بود😞، یک ساک دستش بود، آن روز از صبح به مراسم تشییع شهدای گمنام رفته بود، آرام و بیصدا به اتاقش رفت.🚶♂
صدا کرد: مادر، برایم چای میآوری؟ برایش چای ریختم و بردم.☕️
وارد اتاقش شدم، روی تخت دراز کشیده بود، من که رفتم بلند شد و نشست.☝️
پرسیدم: چه خبر؟ در جواب من از داخل ساکش یک پرچم سه رنگ با آرم «الله» بیرون آورد. 🇮🇷
پرچم خاکی و پاره بود. اول آن را به سر و صورتش کشید و بعد به من گفت: «این را یک جایی بگذار که فراموش نکنی. هروقت من مُردم آن را روی جنازهام بکش».😭
خیلی ناراحت شدم، گفتم:«خدا نکند که تو قبل از من بری».😰
اجازه نداد حرفم را تمام کنم، خندید و گفت: «این پرچم روی تابوت یک شهید گمنام تبرک شده است»😊
وقتی من مُردم آن را روی جنازه من بکشید و اگر شد با من دفنش کنید تا خداوند به خاطر آبروی شهید به من رحم کند و از گناهانم بگذرد و شهدا مرا شفاعت کنند».😔
نمیدانست که پرچم روی تابوت خودش هم یک روزی تکه تکه برای شفاعت دست همه پخش میشود....😭
راوی: مادر شهید مدافع حرم
قاسمی دانا💔
🍃🌸
@shahid_ahmadali
2.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌸
📽تشییع پیکر شهید مدافع امنیت، "مصطفی رضایی" در رشت
🍃🌸
@shahid_ahmadali