شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🍃🌸 1⃣ #ماجرای_جالب_اولین_تشرف #مزار_مطهر_شهیدنیری سلام. اولین زیارت مزار شهید نیری برای من در اول
🍃🌸
2⃣
#سفرنامه_شهدایی 🕊
🔖بخشی از سفرنامه دوستدار شهید😍
❤️روز شهادت شهید هرطوری بود خودمو رسوندم بهشت زهرا...
مزار شهید خیلی شلوغ بود، منم دوست دارم تو خلوت یه دل سیر با شهید حرف بزنم....هی می رفتم شهدای دیگه و برمیگشتم مزار آقا احمدعلی
ولی مشتری هاش کم نمیشد
منم دیدم بی فایده است، تو همون شلوغی نشستم و چادرمو کشیدم رو سرم
🌿 ولی چون دلم راضی نشد گفتم بجا شهیدنیری میرم پیش شهید حیدری که شبیه آقااحمدعلی بودن
💕رفتم مزار شهید علی حیدری
جاتون خالی خلوت
پرنده پر نمی زد
آی سبک شدم😌
به شهید گفتم شما بجای شهیدنیری...اونجا که جا نیست بذار بیام باشما درد و دل کنم
به شما میگن علی بی خیال لطفا بی خیال ما نشو😭
هرچیزی که اذیتم میکرد و قرار بود به آقااحمدعلی بگم به ایشون گفتم و گریه کردم💔
بعدش کلی شهدای بهشت رو زیارت کردم و بارون گرفت
دیگه باید برمیگشتم خونه...
💔ولی همچنان دلم بی قرار شهیدنیری بود...
گفتم حالا که اومدم میخوام درست زیارت کنم...😥
نم نم بارونم خیلی فضای گلزارو قشنگ کرده بود😊
از قطعه50حرکت کردم به سمت قطعه24
رسیدم مزار بازم شلوغ...
نشستم تا خلوت شد
🌾من موندم و یه خانمه
+ خانمه همینجور که خیره به مزار شده بود گفت دقیقا امروز روز شهادتشه...🌹
-- گفتم بله😊
+ گفت اولین باره میام سر مزارشون...
خیلی وقته دنبالش میگشتم نمیدونستم کجاست...
🌺الانم اتفاقی پیداش کردم اونطرف سر مزار شوهرعمهم بودم که دیدم یه خانمه اینجاست
هی گفتم آخی خدا صبرش بده...
بعد دیدم نه هی میان و میرن
گفتم نه اونجا یه خبری هست اومدم نگاه کردم دیدم مزار شهید نیریه😭😭😭
+ گفت یه شهیدی رو ۲۵ ساله دارم میام سر مزارش
تازه امروز خواهرشو دیدم...
-- گفتم میتونم بپرسم کدوم شهید🤔
+ گفت: شهید حیدری
دقیقتر گوش کردم
-- گفتم: کی؟؟؟؟😳😳😳
+ گفت شهید علی حیدری😭😭😭😭😭😭😭😭
(💫همون علی بی خیالی که کلی سر مزارش درد و دل کرده بودم یکی از رفیقای قدیمیش رو فرستاده بود پیشم که ازش برام بگه😭😭😭)
❣اونم کجاااااااا
🔗درست مزار شهید نیری
💞و رفیق ۲۵ ساله شهید حیدری هم به گم شدهش یعنی شهید نیری رسیده بود😭😭😭😭
-- گفتم چه جوری باهاش آشنا شدید؟
+ گفت اولین باری که رفتیم منطقه در موردش برامون گفتن منم از اون موقع همیشه میام سرمزارش😭😭😭
+ گفت کتابشم انتشارات شهید هادی چاپ کرده
-- گفتم بله دیدم ولی هنوز توفیق خوندن پیدا نکردم...
+ گفت معروف بوده به شهید عطری با اینکه عطر نمیزده
بهش میگفتن تو که عطر نمیخری چرا همیشه بوی عطر میدی
گفته من پول به عطر نمیدم یه یا حسین میگم خوشبو میشم😭
#شهید_احمدعلی_نیری
#شهید_علی_حیدری
#ارسالی_از_کاربران
@shahid_ahmadali 🍃🌸
🍃🌸.
از زمانیکه من به سربازی رفتم رابطه علی با بنده کم شد. قبل از آن، یک بار علی به من گفت: محمد بیا من یک چیزی برایت تعریف کنم، گفتم چیه؟(این قضیه برمی گردد به سال 62) گفت: محمد، امام رضا(ع) به خوابم آمد و گفت که سال آینده اسفندماه میای پیش ما.
من راستش به خاطره ایمان ضعیفم آن را باور نکردم و گفتم، علی نگران نباش فکر نمی کنم این اتفاق بیافتد. به هر حال هیچ کس تاریخ مرگ خودش را نمی داند. گفت: حالا من به شما گفتم که بدانی امام رضا را به خواب دیدم و با همدیگر خیلی صحبت کردیم.
دقیقاً همین اتفاق افتاد.اسفند سال بعد، علی به شهادت رسید.
🌷 به نقل از برادر شهید علی حیدری
#شهید_علی_حیدری
🍃🌸 @shahid_ahmadali
🍃🌸
شهید علی حیدری در رفتار و سیره، توجه زیادی به فقرا و محرومین داشته و این رویکرد در رفتارش درباره لباس و کفش نمود زیادی داشته است. یکی از نزدیکان او می گوید روزی پدرش برای علی کفشی نو از چرم قهوه ای خریده بوده و علی از قبولش امتناع می کرده. اما با اصرار مادرش کفش را قبول می کند. دوست این شهید روایت می کند که در حیاط خانه علی را دیده که مقداری خاک برداشته و به کفش ها مالیده است. وقتی علت را پرسیده، شهید علی حیدری گفته: نمی خوام بدونن کفش هایم نو است. بعضی ها پول ندارند کفش بخرند، اگر کفش نو بپوشم، آن ها غصه می خورند. دوست ندارم آن ها به خاطر من غصه بخورند.
#شهید_علی_حیدری
#علی_بیخیال
🍃🌸 @shahid_ahmadali
🍃🌸
با لبے خندان #شهیدان مے روند
از میان جمع یاران مے روند
مے روند تا آسمانها ،تا خدا
همچو عطر گل خرامان مے روند..✨
#شهید_احمدعلی_نیری
#شهید_علی_الهادی_احمدحسین
#شهید_علی_حیدری
#شهیده_زینب_کمایی
#صبحتون_شهدایے
#عکس_ارسالی_کاربران
@Shahid_ahmadali 🍃🌸
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🍃🌸 1⃣ #ماجرای_جالب_اولین_تشرف #مزار_مطهر_شهیدنیری سلام. اولین زیارت مزار شهید نیری برای من در اول
🏴🏴
2⃣
#سفرنامه_شهدایی 🕊
🔖بخشی از سفرنامه دوستدار شهید😍
❤️روز شهادت شهید هرطوری بود خودمو رسوندم بهشت زهرا...
مزار شهید خیلی شلوغ بود، منم دوست دارم تو خلوت یه دل سیر با شهید حرف بزنم....هی می رفتم شهدای دیگه و برمیگشتم مزار آقا احمدعلی
ولی مشتری هاش کم نمیشد
منم دیدم بی فایده است، تو همون شلوغی نشستم و چادرمو کشیدم رو سرم
🌿 ولی چون دلم راضی نشد گفتم بجا شهیدنیری میرم پیش شهید حیدری که شبیه آقااحمدعلی بودن
💕رفتم مزار شهید علی حیدری
جاتون خالی خلوت
پرنده پر نمی زد
آی سبک شدم😌
به شهید گفتم شما بجای شهیدنیری...اونجا که جا نیست بذار بیام باشما درد و دل کنم
به شما میگن علی بی خیال لطفا بی خیال ما نشو😭
هرچیزی که اذیتم میکرد و قرار بود به آقااحمدعلی بگم به ایشون گفتم و گریه کردم💔
بعدش کلی شهدای بهشت رو زیارت کردم و بارون گرفت
دیگه باید برمیگشتم خونه...
💔ولی همچنان دلم بی قرار شهیدنیری بود...
گفتم حالا که اومدم میخوام درست زیارت کنم...😥
نم نم بارونم خیلی فضای گلزارو قشنگ کرده بود😊
از قطعه50حرکت کردم به سمت قطعه24
رسیدم مزار بازم شلوغ...
نشستم تا خلوت شد
🌾من موندم و یه خانمه
+ خانمه همینجور که خیره به مزار شده بود گفت دقیقا امروز روز شهادتشه...🌹
-- گفتم بله😊
+ گفت اولین باره میام سر مزارشون...
خیلی وقته دنبالش میگشتم نمیدونستم کجاست...
🌺الانم اتفاقی پیداش کردم اونطرف سر مزار شوهرعمهم بودم که دیدم یه خانمه اینجاست
هی گفتم آخی خدا صبرش بده...
بعد دیدم نه هی میان و میرن
گفتم نه اونجا یه خبری هست اومدم نگاه کردم دیدم مزار شهید نیریه😭😭😭
+ گفت یه شهیدی رو ۲۵ ساله دارم میام سر مزارش
تازه امروز خواهرشو دیدم...
-- گفتم میتونم بپرسم کدوم شهید🤔
+ گفت: شهید حیدری
دقیقتر گوش کردم
-- گفتم: کی؟؟؟؟😳😳😳
+ گفت شهید علی حیدری😭😭😭😭😭😭😭😭
(💫همون علی بی خیالی که کلی سر مزارش درد و دل کرده بودم یکی از رفیقای قدیمیش رو فرستاده بود پیشم که ازش برام بگه😭😭😭)
❣اونم کجاااااااا
🔗درست مزار شهید نیری
💞و رفیق ۲۵ ساله شهید حیدری هم به گم شدهش یعنی شهید نیری رسیده بود😭😭😭😭
-- گفتم چه جوری باهاش آشنا شدید؟
+ گفت اولین باری که رفتیم منطقه در موردش برامون گفتن منم از اون موقع همیشه میام سرمزارش😭😭😭
+ گفت کتابشم انتشارات شهید هادی چاپ کرده
-- گفتم بله دیدم ولی هنوز توفیق خوندن پیدا نکردم...
+ گفت معروف بوده به شهید عطری با اینکه عطر نمیزده
بهش میگفتن تو که عطر نمیخری چرا همیشه بوی عطر میدی
گفته من پول به عطر نمیدم یه یا حسین میگم خوشبو میشم😭
#شهید_احمدعلی_نیری
#شهید_علی_حیدری
#ارسالی_از_کاربران
@shahid_ahmadali 🏴