eitaa logo
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
80 فایل
『﷽』 🌻اینجا با بزرگ مردی آشنا مےشوید که با #تقوایش پله های رسیدن به آسمان را ساخت و با #عمل عارفانه در جوانی ، سرباز امام زمانش شد.☘️ 🌷#شھــیداحمـدعلـی_نیـرے🌷 ✔️تبادل ویو: @banoye_gomnam ✔️انتقاد و پیشنهاد: @ho3133
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸 🌟بسم رب الشهداء والصدیقین🌟 رسول اکرم(ص) درفضیلت قرائت قرآن چنین فرمودند: «قرآن بخوانید، زیرا خواندن آن گناهان را می شوید و سدی در برابر آتش می گردد و مانع عذاب می شود. از خواندن قرآن غفلت نکن، زیرا لب را زنده می کند و از گناه، تو را باز می دارد. کسی که قرآن می خواند در درجات نبوت قرار گرفته غیر از آن که، به او وحی نمیشود. 🌹ختم قرآن کریم هدیه به شهید محمدرضا تورجی زاده. 🌸بزرگواران میتوانید به نیت شهدا،هدیه به امام زمان (عج) ودیگر ائمه معصومین،ختم هاتون را هدیه نمایید. ان شاءالله شفاعت قرآن و شهدا شامل حال همه مون بشود. 🌹جزء۱ کاربر sohrabi ❄️جزء۲ کاربر sohrabi 🌹جزء۳ کاربر یاعزیززهرا ❄️جزء۴ کاربریاعزیززهرا 🌹جزء۵ کاربر z f ❄️جزء۶ کاربرگل نرگس 🌹جزء۷ کاربرکبیری ❄️جزء۸ 🌹جزء۹ ❄️جزء۱۰ 🌹جزء۱۱ ❄️جزء۱۲ 🌹جزء۱۳ ❄️جزء۱۴ کاربریکتا 🌹جزء۱۵کاربریکتا ❄️جزء۱۶ YaHosein 🌹جزء۱۷ ❄️جزء۱۸ کاربر ه م 🌹جزء۱۹ ❄️جزء۲۰ 🌹جزء۲۱ ❄️جزء۲۲ کاربرفاطمه 🌹جزء۲۳ ❄️جزء۲۴ 🌹جزء۲۵ کاربردوباره اسیر... ❄️جزء۲۶ 🌹جزء۲۷ ❄️جزء۲۸ 🌹جزء۲۹ کاربریا رقیه... ❄️جزء۳۰ کاربر الاخر و... جهت شرکت،جزء انتخابی تون روبه آیدی مقابل ارسال نمایید. @khadem_sho مهلت قرائت: نامحدود، ولی بعد ازبسته شدن ختم،سریعتر قرائت شود،بهتراست.😊🌹 🍃🌸 @shahid_ahmadali
دعا کلید رحمت کلید ؛ و نماز کلید بهشت است ... سمت چپ شهید احمد محمدزاده 🌿✾ • • 🍃 🌸@shahid_ahmadali
بازگشت.mp3
10.24M
🌸🍃 🎙 سه دقیقه در قیامت 💫قسمت بیست ویکم: بازگشـت 🍃🌸@‌shahid_ahmadali
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🌸🍃 🎙 #کتاب_صوتی سه دقیقه در قیامت 💫قسمت بیست ویکم: بازگشـت 🍃🌸@‌shahid_ahmadali
🌸🍃 مستند 🦋 بازگشـت 🦋 کمتر از لحظه‌ای دیدم، روی تخت بیمارستان خوابیده ام و تیم پزشکی مشغول زدن شوک برقی به من هستند. دستگاه شوک را چند بار به بدنم وصل کردن و به قول خودشان بیمار را احیا کردند. روح به جسم برگشته بود حالت خاصی داشتم ،هم خوشحال بودم که دوباره مهلت یافته‌ام و هم ناراحت بودم که از آن وادی نور دوباره به این دنیای فانی برگشته‌ام . پزشکان بعد از مدتی ، کار خودشان را تمام کردند و در واقع غده خارج شده بود و در مراحل پایانی عمل بودند‌، که من ۳ دقیقه دچار ایست قلبی شدم و بعد هم با ایجاد شک، مرا احیا کردند. من در تمام آن لحظات شاهد کارهای شان بودم، پس از اتمام کار مرا به اتاق مجاور جهت ریکاوری انتقال داده و پس از ساعتی کم کم اثر بیهوشی رفت و درد دوران جهاد، دوباره به بدنم بازگشت. حالم بهتر شد و توانستم چشم راستم را باز کنم اما نمی خواستم حتی برای یک لحظه ای از آن لحظات زیبا دور شوم. من در این ساعات تمام خاطراتی که از آن سفر معنوی داشتم را با خودم مرور میکردم . من بهشت برزخی را با تمام نعمت‌هایش دیدم، من افراد گرفتار را دیدم، من تا چند قدمی بهشت رفتم ،من مادرم حضرت زهرا را با کمی فاصله مشاهده کردم، من یقین کردم که در آن سوی هستی مادر ما چه مقامی دارد. برایم تحمل دنیا واقعاً سخت بود، دقایقی بعد دو خانم‌پرستار وارد سالن شدند تا مرا به بخش منتقل کنند. آنها می‌خواستند تخت چرخدار مرا با آسانسور منتقل کنند همین که از دور آمدن از مشاهده چهره ی یکی از آنان واقعاً وحشت کردم ، من او را مانند یک گرگ می دیدم که به من نزدیک می شد، مرا ببخش منتقل کردند برادر و برخی از دوستانم بالای سرم بودند، یکی دو نفر از بستگان ما می‌خواستند به دیدنم بیایند آنها از منزل خارج شده و به سمت بیمارستان در راه بودند، من این را به خوبی متوجه شدم ،یک باره از دیدن چهره باطنی آن‌ها وحشکردم ،بدنم لرزید، به یکی از همراهان گفتم، تماس بگیر و بگو فلانی برگردد. تحمل هیچکس را ندارم احساس می‌کردم که باطن بیشتر افراد برایم نمایان است .باطن اعمال و رفتار و ... به غذایی که برای می آوردن نگاه نمیکردم می ترسیدم باطن غذا را ببینم اما از زور گرسنگی مجبور بودم بخورم . دوست نداشتم هیچ کس را نگاه کنم برخی از دوستان آمده بودند تا من تنها نباشم اما نمی دانستن که وجود آنها مرا بیشتر تنها می کند بعد از ظهر تلاش کردم تا روی خودم را به سمت دیوار برگردانم میخواستم هیچ کس را نبینم اما یک بار با چیزی مواجه شدم که رنگ از چهره ی من پرید!! من صدای تسبیح خدا را از در و دیوار می شنیدم دو سه نفری که همراه من بودند به توصیه پزشک اصرار می کردند که من چشمانم را باز کنم، اما نمی دانستن که من از دیدن چهره اطرافیان ترسی دارم، و برای همین چشمانم را باز نمی کنم .آن روز در بیمارستان با دعا و التماس از خدا خواستم که این حالت برداشته شود، من نمی‌توانستم این گونه ادامه دهم با این وضعیت حتی با برخی نزدیکان خودم نمی‌توانستم صحبت کرده و ارتباط بگیرم. خدا را شکر این حالت برداشته شد و روال زندگی من به حالت عادی بازگشت .اما دوست داشتم تنها باشم دوست داشتم در خلوت خودم آنچه را در مورد حسابرسی اعمال دیده بودم مرور کنم تنهایی را دوست داشتم در تنهایی تمام اتفاقاتی که هم شاهد بودم را مرور می‌کردم. چقدر لحظات زیبایی بود آنجا زمان مطرح نبود آنجا احتیاج به کلام نبود، با یک نگاه، آنچه میخواستیم منتقل می شد . 🍃🌸 @‌shahid_ahmadali
🌸🍃 مستند ادامه: بازگشت آنجا از اولین تا آخرین را می شد مشاهده کرد. من حتی برخی اتفاقات را دیدم که هنوز واقع نشده بود. حتی در آن زمان برخی مسائل را متوجه شدم که گفتنی نیست. من در آخرین لحظات حضور در آن وادی، برخی دوستان و همکارانم را مشاهده کردم که شهید شده بودند می خواستم بدانم این ماجرا رخ داده یا نه؟؟ از همون بیمارستان توسط یکی از بستگان تماس گرفتم و پیگیری کردم و جویای سلامتی آنها شدم، چندتایی را اسم بردم، گفتند نه همه رفقای شما سالم هستند. تعجب کردم، پس منظور از این ماجرا چه بود!! من آنها را در حالی که با شهادت وارد برزخ می شدند، مشاهده کردم. چند روزی بعد از عمل، وقتی حالم کمی بهتر شد مرخص شدم، اما فکرم به شدت مشغول بود، چرا من برخی از دوستانم که الان مشغول کار در اداره هستند را ،در لباس شهادت دیدم ؟؟ یک روز برای اینکه حال و هوایم عوض شود، با خانم و بچه ها برای خرید به بیرون رفتیم. به محض اینکه وارد بازار شدم، پسر یکی از دوستان را دیدم که از کنار ما رد شد و سلام کرد . رنگم پرید به همسرم گفتم این مگه فلانی نبود!!؟؟ همسرم که متوجه نگرانی من شده بود گفت: چی شده؟؟؟ آره خودش بود، این جوان اعتیاد داشت و دائم دنبال کارهای خلاف بود برای به دست آوردن پول مواد همه کاری می کرد. گفتم: این مگه نمرده؟؟!! من خودم دیدمش که اوضاع و احوال خیلی خراب بود، مرتب به ملائکه خدا التماس می‌کرد. حتی من علت مرگش را هم می‌دانم. خانم من با لبخند گفت: مطمئن هستی که اشتباه ندیدی؟؟ حالا علت مرگش چه بود ؟؟گفتم اون بالای دکل مشغول دزدیدن کابل های فشار قوی برق بوده که برق اون رو میگیره و کشته میشه. خانم من گفت: فعلاً که سالم و سرحال بود. آن شب وقتی برگشتم خونه خیلی فکر کردم. پس اون چیزهایی که من دیدم، نکند توهم بوده؟؟ دو سه روز بعد خبر مرگ آن جوان پخش شد، بعد هم تشییع جنازه و مراسم ختم همان جوان برگزار شد . من مات و حیران مانده بودم که چه شد؟؟ از دوست دیگرم که با خانواده آنها فامیل بود سوال کردم علت مرگ این جوان چی بوده؟؟ گفت: بنده خدا تصادف کرد من بیشتر توی فکر فرو رفتم اما من خودم این جوان را دیدم ،او حال و روز خوشی نداشت، اعمال و گناهان و حق الناس و غیره حسابی گرفتارش کرده بود. به همه التماس می‌کرد تا کاری برایش انجام دهند. چند روز بعد یکی از بستگان به دیدنم آمد ،ایشان در اداره برق اصفهان مشغول به کار بود لابلای صحبت ها گفت: چند روز قبل یک جوان رفته بود بالای دکل برق تا کابل فشار قوی رو قطع کنه و بدزده، ظاهراً اعتیاد داشته و قبلاً هم از این کارها می کرد، همون بالا برق خشکش می کنه و مثل یه تیکه چوب پرت میشه پایین، خیره شده بودم به صورت این مهمان و گفتم: فلانی رو میگی؟؟ گفت: بله، خودشه. پرسیدم شما مطمئن هستی؟؟ گفت: آره خودم اومدم بالا سرش اما خانواده اش چیز دیگه ای گفتند . 🍃🌸 @‌shahid_ahmadali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌧🌧 هوای حرم بارونیه... 🌸 بیا با دلت همین‌جا بِایست حالا دستامون رو با هم سمت آسمون بالا ببریم و دعا کنیم...: 💫 خدایا روی هر قطره‌‌ی این بارون دونه دونه اجابت دعاهامون رو بنشون.... 🌿 خدایا، حال دلمون رو خوب خوب کن... 💜💜 ... ما از اینجا آمین میگیم... 🍃 🌸@shahid_ahmadali
۴دی ماه به یاد همه اعضای کانال سرمزار شـــــهــیـــد نـــیـــــرے بـــزرگــــوار 🍃🌸@shahid_ahmadali
سالگرد تولد🌸🍃 شهید امیر حاج امینی بیسیم چی لشگر ۲۷ محمد رسول الله(ص) گرامی باد "بااین همه گناه او دوباره مرا به سرزمین پاکی و اخلاص و صفا و محبت بازم گرداند،پس لابد دوستم دارد و سر به سرم می گذارد،هر چند که چشم و دلم کور است و نمی بینم و احساسش نمی کنم اگر چنین نبود پس چرا مرا به اینجا آورد؟!" @shahid_ahmadali🌸🍃
در خلوت شب ز حـق صـدا می آید از عطر سحر بوی خدا می آید با گوش دگر شنو به غوغای سکوت کز مرغ شب ، آواز دعا می آید . . . التماس دعا 🌙 🍃 🌸@shahid_ahmadali
🍃🍁🍃🍃🍁🍃🍃🍁🍃 ✨حجت الاسلام علی محدث زاده درباره ی مرحوم شیخ عباس قمی می گوید: 🌱 یک روز صبح پدرم برخاست و شروع به گریه کردن نمود، از او پرسیدم چرا اشک می ریزید؟ 🌱فرمود: برای اینکه دیشب نمازشب نخواندم. 🌱گفتم: پدرجان! نماز شب که مستحب است و واجب نیست، شما که ترک واجب نکرده اید و حرامی به جا نیاورده اید،چرا اینطور نگرانید؟ 🌱فرمود: فرزندم، نگرانی من از این است که من چه کرده ام که باید توفیق نمازشب خواندن از من سلب شود. 📚 اصحاب امام صادق(علیه السلام)، ص16 ♡شما دعوت شدید♡ ‌‌‌‌‌ ,,,🍃🌺♡🌺🍃,,, 🍃 🌸@shahid_ahmadali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸 عطـرتو بـراے زنده شدڹ همہ شہر، ڪافي است و نسیم هر روز،🌬 تو را در لا بہ لاے رگہاے ما، جارے مي‌ڪند ڪاش هرگز عطر تو را، در لا بہ لاے شلوغي‌هاے دنیا گم نڪنیم♥ جمعه تون معطر به عطرصلوات🌹 @shahid_ahmadali 🍃🌸
🍃🌸 🌟بسم رب الشهداء والصدیقین🌟 رسول اکرم(ص) درفضیلت قرائت قرآن چنین فرمودند: «قرآن بخوانید، زیرا خواندن آن گناهان را می شوید و سدی در برابر آتش می گردد و مانع عذاب می شود. از خواندن قرآن غفلت نکن، زیرا لب را زنده می کند و از گناه، تو را باز می دارد. کسی که قرآن می خواند در درجات نبوت قرار گرفته غیر از آن که، به او وحی نمیشود. 🌹ختم قرآن کریم هدیه به شهید محمدرضا تورجی زاده. 🌸بزرگواران میتوانید به نیت شهدا،هدیه به امام زمان (عج) ودیگر ائمه معصومین،ختم هاتون را هدیه نمایید. ان شاءالله شفاعت قرآن و شهدا شامل حال همه مون بشود. 🌹جزء۱ کاربر sohrabi ❄️جزء۲ کاربر sohrabi 🌹جزء۳ کاربر یاعزیززهرا ❄️جزء۴ کاربریاعزیززهرا 🌹جزء۵ کاربر z f ❄️جزء۶ کاربرگل نرگس 🌹جزء۷ کاربرکبیری ❄️جزء۸ کاربریاحسین ع 🌹جزء۹ کاربریاحسین ع ❄️جزء۱۰ 🌹جزء۱۱ ❄️جزء۱۲ 🌹جزء۱۳ ❄️جزء۱۴ کاربریکتا 🌹جزء۱۵کاربریکتا ❄️جزء۱۶ YaHosein 🌹جزء۱۷ ❄️جزء۱۸ کاربر ه م 🌹جزء۱۹ کاربرگمنام ❄️جزء۲۰ 🌹جزء۲۱ ❄️جزء۲۲ کاربرفاطمه 🌹جزء۲۳ ❄️جزء۲۴ 🌹جزء۲۵ کاربردوباره اسیر... ❄️جزء۲۶ 🌹جزء۲۷ ❄️جزء۲۸ کاربرمریم 🌹جزء۲۹ کاربریا رقیه... ❄️جزء۳۰ کاربر الاخر و... جهت شرکت،جزء انتخابی تون روبه آیدی مقابل ارسال نمایید. @khadem_sho مهلت قرائت: نامحدود، ولی بعد ازبسته شدن ختم،سریعتر قرائت شود،بهتراست.😊🌹 🍃🌸 @shahid_ahmadali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Haftegi990829[03].mp3
4.91M
🍃🌸 🗓شروع چله: ۹۹/۹/۴ 💠 دعای هفتم صحیفه سجادیه 🤲 (دعای امام سجاد برای رفع8 دشواری‌ها و سختی‌ها) 🎙بانوای: ⏰ مدت زمان: ۵ دقیقه 🔸 سریع و بدون ترجمه @shahid_ahmadali 🍃🌸
🍃🌸 ای مسیح ای هم رکاب منجی عالم ما تو را یکشنبه ها تنها نمی جوییم چارده قرن است در زیارت نامه ی پیغمبر خا تم از تو می گوییم از تو و نوح و خلیل و حضرت آدم شعر: باد @shahid_ahmadali 🍃🌸
🍃🌸 📣 🎦 💠 مراسم عزاداری هیأت میثاق با شهدا در ۹۹ 📖 بیان لطائف قرآنی: حجت الاسلام والمسلمین 🎙 سخنرانان: آیت‌الله سید محمدمهدی حجت الاسلام والمسلمین حجت الاسلام والمسلمین 🎙 مداح: 📆 زمان: از پنجشنبه ۴ دی‌ماه ۹۹ به مدت پنج شب 🕢 ساعت ۱۹:۳۰ ⚠️ مراسم بدون حضور جمعیت برگزار می‌شود. ▪️▪️▪️ @shahid_ahmadali 🍃🌸
🌸🍃 🗒‌‌‌‌ ‌‌آسمانی شهیدحاج‌قاسم‌ سلیمانی 💖‌‌«‌‌‌» ✍️خطاب به برادران و خواهران مجاهدم...خواهران و برادران مجاهدم در این عالم؛ ❇️ ای کسانی که سر‌های خود را برای خداوند عاریه داده اید و جان‌ها را بر کف دست گرفته و در بازار عشق بازی به سوق فروش آمده اید، عنایت کنید: «جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیّع است» 🔶 امروز قرارگاه حسین بن علی علیه السلام، ایران است... ✅ بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند... ⛔️ اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی (ص). 🌹برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند""رهبری"" است؛ رهبری متصل و منصوب شرعی و فقهی به معصوم!! خوب میدانید منزّه‌ترین عالِم دین که جهان را تکان داد و اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، را تنها نسخه نجات بخش این امت قرار داد؛ ❇️ لذا چه شما که به عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما که به عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] به دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه «ولایت» را رها نکنید... 💥 خیمه، خیمه‌ی رسول الله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، "آتش زدن و ویران کردن این خیمه است..." دور آن بچرخید. 🔴 والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمی‌ماند؛ قرآن آسیب میبیند... 🍃🌸 @‌shahid_ahmadali
نشانه ها.mp3
7.48M
🌸🍃 🎙 سه دقیقه در قیامت 💫قسمت بیست و دوم: نشانه ها 🍃🌸 @‌shahid_ahmadali
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🌸🍃 🎙 #کتاب_صوتی سه دقیقه در قیامت 💫قسمت بیست و دوم: نشانه ها 🍃🌸 @‌shahid_ahmadali
🌸🍃 مستند 🦋 نشانه ها🦋 پس از ماجرایی که برای پسر معتاد اتفاق افتاد فهمیدم که من برخی از اتفاقات آینده را هم دیده ام. نمی دانستم چطور ممکن است، لذا خدمت یکی از علما رفتم و این موارد را مطرح کردم و ایشان هم اشاره کرد که در این حالات مکاشفه که شما بودی، بحث زمان و مکان مطرح نبوده. لذا بعید نیست که برخی موارد مربوط به آینده را دیده باشید. بعد از این صحبت، یقین کردم که ماجرای شهادت برخی همکاران من اتفاق خواهد افتاد. یکی دو هفته بعد از بهبودی من، پدرم در اثر یک سانحه مصدوم شد و چند روز بعد دار فانی را وداع گفت. خیلی ناراحت بودم، اما یاد حرف عموی خدابیامرزم افتادم که گفت: این باغ برای من و پدرت است و به زودی به ما ملحق می‌شود .در یکی از روزهای دوران نقاهت، به شهرستان دوران کودکی و نوجوانی سر زدنم ،به سراغ مسجد قدیمی محله رفتم و یاد خاطرات کودکی و نوجوانی برایم تداعی شد. یکی از پیرمرد های قدیمی مسجد را دیدم سلام و علیک کردیم و برای نماز وارد مسجد شدیم. یکباره یاد صحنه‌های افتادم که از حساب و کتاب اعمال دیده بودم. یاد آن پیر مردی که به من تهمت زده بود و به خاطر رضایت من ثواب حسینیه اش را به من بخشید. این افکار و صحنه ناراحتی آن پیرمرد همینطور در مقابل چشمانم بود، با خودم گفتم: باید پیگیری کنم و ببینم این ماجرا تا چه حد صحت دارد. هرچند می‌دانستم که مانند بقیه موارد این هم واقعی است، اما دوست داشتم حسینیه ای که به من بخشیده شده را از نزدیک ببینم. به آن پیرمرد گفتم فلانی رو یادتون هست ؟؟همون که چهار سال پیش مرحوم شد؟؟ گفت: بله، خدا نور به قبرش بباره ،چقدر این مرد خوب بود، این آدم بی سر و صدا کار خیر می‌کرد ،آدم درستی بود مثل اون حاجی کم پیدا میشه. گفت: بله، اما خبر داری این بنده خدا چیزی تو این شهر وقف کرده ؟؟مسجد، حسینیه ؟؟گفت : نمیدونم ،ولی فلانی خیلی باهاش رفیق بود، اون حتماً خبر دارخ .الان هم توی مسجد نشسته .بعد از نماز سراغ همان شخص رفتیم. ذکر خیر آن مرحوم شد و سوالم را دوباره پرسیدم. این بنده خدا چیزی وقف کرده؟؟ این پیرمرد گفت: خدا رحمتش کنه که دوست نداشت کسی خبردار بشه، اما چون از دنیا رفته به شما می گویم .ایشان به سمت چپ من اشاره کرد و گفت این حسینیه رو میبینی که اینجا ساخته شده .همان حاج آقا که ذکر خیرش رو کردی، این حسینیه را ساخت و وقف کرد .نمیدونی چقدر این حسینی خیر و برکت داره. الان هم داریم بنایی می‌کنیم و دیوارهای حسینیه رو برمیداریم و ملحق می‌کنیم به مسجد، تا فضا برای نماز بیشتر بشه. من بدون اینکه چیزی بگم جواب سوالم رو گرفتم. بعد از نماز سریع به حسینیه ام زدم و برگشتم. شب با همسرم صحبت می کردیم ،خیلی از مواردی که برای من پیش آمده بود باورکردنی نبود، بعد به همسرم که ،ماه چهارم بارداری را پشت سر گذاشته بود گفتم: راستی خانم ،من قبل از اینکه به بیمارستان بروم، با هم سونوگرافی رفتیم و گفتید که بچه ما پسر است،درسته!؟؟ گفت: آره، برگه اش رو دارم. کمی سکوت کردم و با لبخند به خانمم گفتم: اما اون لحظه آخر به من گفتند: به خاطر دعاهای همسرت و دختری که تو راهداری شفاعت شدی. به همسرم گفتم این هم یک نشانه است اگر این بچه دختر بود معلوم میشه که تمام این ماجراها صحیح بوده .در پاییز همان سال دخترم به دنیا آمد. اما جدای از این موارد تنها چیزی که پس از بازگشت ترس شدیدی در من ایجاد می کرد و تا چند سال مرا اذیت می‌کرد، ترس از حضور در قبرستان بود ،من صدا های وحشتناکی می شنیدم که خیلی دلهره آور و ترسناک بود. اما این مسئله اصلاً در کنار مزار شهدا اتفاق نمی‌افتاد. در آنجا آرامش بود و روح معنویت که در وجود انسان ها پخش می شد. لذا برای مدتی به قبرستان رفتم و بعد از آن فقط صبح های جمعه راهی مزار دوستان و آشنایان می‌شدم. اما نکته مهم دیگری را که باید اشاره کنم این است که من در کتاب اعمال و در لحظات آخر حضور در آن دنیا ،میزان عمر خودم را که اضافه شده بود مشاهده کردم. به من چند سال مهلت دادند، که آن هم به پایان رسیده و اکنون در وقت‌های اضافه هستم. اما به من گفتند مدت زمانی که شما برای صله رحم و دیدار والدین و نزدیکانت می گذارید جزو عمر شما محسوب نمی شود. همچنین زمانی که مشغول بندگی خالصانه خداوند یا زیارت اهل بیت هستی جزو این مقدار عمر شما محسوب نمی‌شود. 🍃🌸 @‌shahid_ahmadali
🌸🍃 📚 ** 📌 کتاب " مهر مادر " 🖇 کتاب مهر مادر حاوی چهل روایت از ارادت شهدای دفاع مقدس به مادرشان حضرت زهرا (س) و عنایت حضرت به شهدا است. نویسنده، روایات و داستان‌هایی از دلدادگی و توسل شهدای هشت سال دفاع مقدس به حضرت را از زبان بازماندگان آنان بازگو می‌کند. علاوه بر این در این کتاب بخش هایی از تلاش‌ها و مجاهدت‌های حضرت فاطمه(س) در پاسداشت دین مبین اسلام بیان شده‌ و به احادیثی معتبر درباره‌ی آن حضرت مزین گردیده است. ۹۹ ▪️▪️▪️ @‌shahid_ahmadali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸 لبخنـدت آتش به جانـم می زند... آری، می خندی به آمال و آرزوهای دنیایی ام! و می گویی: دنیا محل مانـدن نیست ... بگذریـم ... @shahid_ahmadali 🍃🌸