هدایت شده از شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🍃🌸
•┄❁#قرارهرشبما❁┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و
ٺعجیـل در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر
#شهیداحمدعلی_نیری
🌸🍃
@shahid_Ahmadali
༻﷽༺
دسٺ ما باز بلند اسٺ
بہ گدایے سر صبـح🌤
بستہ ام رشتہے دل را
بہ نخِ شال حسیـن❤️
#صلےالله_علیڪ_یااباعبدالله
🍃🌸
@Shahid_ahmadali
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🍃🌸
شانزدهم دی ماه، سالروز شکل گیری حماسه خونین #هویزه به دست دانشجویان پیرو خط رهبری و به فرماندهی دانشجوی شهید، #سیدحسین_علم_الهدی است.
این دانشجویان رزمنده در سال 1359، عملیاتی را در هویزه و سوسنگرد آغاز کردند و پیروزی های مهمی به دست آوردند.
نیروهای اسلام در حالی که تجهیزات نظامی در اختیار نداشتند، تا آخرین قطره خون به دفاع از سرزمین ایران اسلامی پرداختند، مظلومانه به شهادت رسیدند و حماسه هویزه را آفریدند.
به پاس تجلیل از رشادت های دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، به ویژه شهید علم الهدی، شانزدهم دی، روز «شهدای دانشجو» نام گرفت.
🍃🌸
@Shahid_ahmadali
🍃🌸
در روزگار قحطی #پرواز
گاهی عطر #شهادت
در کوچه پس کوچه های شهر می پیچد
فدائیان #زینب_س یکی پس از دیگری،جام #شهادت را از دست #مولایشان می نوشند...
و نگاهم بر قافله ی #شهدا خیره مانده
که چه آرام آرام از مقابلم #میگذرند!
و من چه #حیرانم در این کوچه ی سرگردانی کاش میشد راهی #فرات شد و #وضو گرفت...
#بهر_شهادتـــ
#اللهم_الرزقنا_شهـــادت...
🍃🌸
به ما بپیوندید
کانال عارف ۱۹ ساله #شهیداحمدعلی_نیری
@Shahid_ahmadali
🍃🌸
🍃🌸 #شهیدی_که_سنگ_مزار_ندارد
🍃🌸
#وصیتنامه شهید مرتضی عبداللهی به همسرش
"دوست دارم اگر شهید شدم؛ پیکری نداشته باشم، از ادب به دور است که در پیشگاه سیدالشهدا (ع)، با تنی سالم و کفن پوش محشور شوم.
اما اگر پیکرم برگشت؛
دوست دارم سنگ قبری برایم نگذارند
برایم سخت است که من سنگ مزار داشته باشم و بی بی (س) بینشان باشد"🌷
🌹مزار مطهر #شهید_مرتضی_عبداللهی 🌹
قطعه ۲۶
تاریخ تولد: ۶۶/۹/۱۲ ❤️
تاریخ شهادت: ۹۶/۸/۲۳ 💔
@shahid_ahmadali 🍃🌸
🌺جرعه ای از کلام بهجت عارفان🌺
🌷گناه نکنید🌷
تا می توانید گناه نکنید. اگر احیانا گناهی مرتکب شدید، سعی کنید گناهی که در آن حق الناس است، نباشد. اگر گناهی مرتکب شدید که در آن حق الناس است، سعی کنید در همین دنیا آن را تسویه کنید.💐
🌼برگرفته از کتاب جناب عشق مجموعه رهنمودهای آیت الله بهجت🌼
@shahid_ahmadali
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🔹 #او_را ... 10 سعید چندباری پیام فرستاد که همه چیو ماست مالی کنه، اما وقتی جوابشو ندادم،کم کم دیگ
🔹 #او_را ... 11
-چرا آبروی منو بردی؟؟
به پسره چی گفتی که گفته دیگه نمیرم بهش درس بدم؟؟😡
-اون نمیخواد بیاد؟؟؟
چه پررو...
خوبه خودم بیرونش کردم...😏
-ترنمممم😡تو چت شده؟؟
اینهمه برات خرج نکردم که آخرش یه انسان بی سواد شی و بشینی خونه!
اینهمه کلاس و اینور اونور نفرستادمت که آخرت این بشه!
سر قضیه اون پسره هم بهت گفتم به شرطی میتونی باهاش باشی که فکر ازدواج و هرچیزی که جلوی پیشرفتتو میگیره از سرت بیرون کنی😡
من دیگه باید چیکار کنم؟؟
.
-همه ی دنیای شما همینه!
همش پیشرفت!پیشرفت!
کجای دنیا رو میخوای بگیری پدر من؟؟😡
هیچی تو این خونه نیست!
نه خوشی
.
نه آرامش
نه زندگی
فقط پول،پیشرفت،ترقی،مقام...
اه...
ولم کنییییییدددددد😭
صدای هر دومون هر لحظه بالاتر میرفت که مامان صداش درومد...
-بسسسسسه😡
چته ترنم؟
تو چته آرش؟آروم باش!
برای چی داد و بیداد میکنید؟
بشینید مثل دوتا آدم عاقل باهم صحبت کنید!
ترنم!پدرت خیرتو میخواد!
برات کم نذاشتیم و حقمونه بهترین نتیجه رو بگیریم!
-نتیجه...نتیجه...
منم پروژه کاریتونم؟؟
منم مقاله و کتابتونم؟؟😒
-واقعاً تو عوض شدی ترنم...
بنظر من باید چندوقتی از ایران بری...
اینجوری برات بهتره...!
-از ایران برم؟
کجا برم؟
-امریکا
هم درستو میخونی
هم پیشرفت میکنی
هم روحیت بهتر میشه...
-ممنون.
من همینجا خوبم.
قصد رفتن هم ندارم.
حداقل الآن! 😒
بابا -مادرت درست میگه!
پیشنهادش عالیه!
تو اینجا پیشرفت نمیکنی!
من جای تو بودم این موقعیت رو از دست نمیدادم.
از جام بلند شدم و همینطور که به سمت اتاقم میرفتم گفتم
-ممنون که به فکر پیشرفت منید،
ولی من خودم صلاح خودمو بهتر میدونم!
و بدون اینکه منتظر جوابشون بمونم درو بستم.
به عادت هرشب هدفونو تو گوشم گذاشتم و رفتم تو تراس.
سیگارو روشن کردم و اشک بود که مژه های بلندم رو طی میکرد و روی صورتم میچکید...
دیگه سیگار هم نمیتونست آرومم کنه...
دیگه هیچ چیز نمیتونست آرومم کنه...
شماره مرجانو گرفتم.
چندتا بوق خورد،
دیگه داشتم ناامید میشدم که جواب داد،
-الو...
الو مرجان...
-سلاااامممم! دوست جون خودم...
-کجایی؟؟ چرا اینقدر سر و صدا میاد؟؟
-صبرکن برم تو اتاق،
اینجا نمیشنوم چی میگی...
الو؟
-بگو میشنوم، میگم کجایی؟
-آخیش...اینجا چه ساکته!
یه جاااای خووووبم
تو کجایی؟
-کجا میخوام باشم؟ خونه...
-چته باز؟ صدات چرا اینجوریه؟vگریه کردی؟
-مرجان یه کاری بکن، یه چیزی بگو...
دارم دیوونه میشم...
-مگه سیگار نمیکشی؟
-دیگه اونم جواب نمیده...
-خلی تو... میدونی چند هزار نفر آرزوشونه زندگی تو رو داشته باشن؟؟
-هه زندگی منو؟
از این لجن ترم هست مگه؟؟
-لجن ندیدی!!
بیخیال! الان نمیتونم صحبت کنم، فردا پاشو بیا خونمون،
حالتو جا میارم...
باید برم...
-باشه... برو
-میبوسمت. بای...👋
"محدثه افشاری"
@shahid_ahmadali 🍃🌸
هدایت شده از شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🍃🌸
•┄❁#قرارهرشبما❁┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و
ٺعجیـل در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر
#شهیداحمدعلی_نیری
🌸🍃
@shahid_Ahmadali
❁﷽❁
#سلام_علےالحسین_ع✋
آقا سلامے از ما، برق نگاهے از تو
با سر دویدن از ما، مهمان نوازے از تو
مدهوش ڪربلاتم، مدیون مهربونیٺ
خواهش بہ زیرِ قُبہ، حاجٺ روایے از تو
#صلےالله_علیڪ_یااباعبدالله
🍃🌸
@Shahid_ahmadali
🍃🌸
پروفسور "ادون روزو" رئیس موزه جنگ فرانسه بعد از سه روز اقامت در ایران و نیم ساعت قدم زدن در شلمچه میگوید :
آرزوی من این است که بتوانم یک هفته با پای پیاده روی این خاک شلمچه قدم بزنم..
موقع رفتن به کشورش هم گفت: همه ۲۰ سال مطالعه و تحقیقاتی که روی جنگهای دنیا داشتهام به یک طرف ،این سه روزی که در ایران بودم و درباره جنگ شما شنیدم، یک طرف..
📎شلمـچه ،قطعه ای بهـــشت🌷
@shahid_ahmadali 🍃🌸
🌹جرعه ای از کلام بهجت عارفان🌹
🌷افضل مستحبات🌷
بکاء (گریه) بر مصائب اهل بیت (علیهم السلام) و به خصوص سید الشهداء (علیه السلام) شاید از آن قبیل مستحباتی باشد که مستحبی افضل از آن نیست.💐
🌺برگرفته از کتاب جناب عشق مجموعه رهنمود های آیت الله بهجت🌺
@shahid_ahmadali
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🔹 #او_را ... 11 -چرا آبروی منو بردی؟؟ به پسره چی گفتی که گفته دیگه نمیرم بهش درس بدم؟؟😡 -اون نمیخو
🔹 #او_را ... 12
بعد از دانشگاه راه خونه ی مرجان رو پیش گرفتم.
🔹تو این سه ماهی که دیگه سعید دنبالم نمیومد و خبری ازش نبود،
و با حال داغونم،
کم کم همه فهمیده بودن رابطمون تموم شده و
پسرای دانشگاه هر کدوم با خودشیرینی هاشون میخواستن نزدیکم بشن.
اما دیگه پسر جماعت از چشمم افتاده بودن!😒
به قول مرجان،
تقصیر خودم بود که زیادی به سعید دل بسته بودم!
تنهایی تاوان هر دلبستگی احمقانست‼️
فکر اینکه الان سعید با کیه،
کیو عشقم و نفسم خطاب میکنه،
کیو جای من بغل میکنه و لحظه هاشو با کی پر میکنه، منو تا مرز جنون میبرد⚡️
تا خونه مرجان بلند بلند گریه کردم و تا درو باز کرد خودمو انداختم بغلش
و فقط زار زدم😭
دو سال عشق دروغی
دو سال بازیچه بودن
دو سال....
وقتی به همه اینا فکر میکردم دیوونه میشدم.
یکم که حالم بهتر شد،
رفتم آبی به صورتم زدم و برگشتم.
-ترنم...
چرا آخه اینجوری میکنی؟
بخاطر کی؟
سعید؟
الان معلومه سعید بغل کی...
-مرجان ببر صداتو...
تو دیگه نگو!🚫
نمیبینی حالمو؟
خودم خودمو له کردم،تو دیگه نکن...
-خب من چیکار کنم؟؟
-آرومم کن!فقط آرومم کن...
چندثانیه نگام کرد...
-بشین تا بیام...
چند دقیقه بعد من بودم و یه لیوان با یه ماده قرمز رنگ...
-این چیه؟؟
-مشروب🍷
-چیکارش کنم؟
-یچیز بهت میگما!!😒
بخورش دیگه!چیکار میخوای بکنیش؟
لامصب از سیگارم بهتره...
چندساعت تو این دنیا نیستی!
از همه این سیاهیا خلاص میشی!
اگر تا این حد داغون نبودی،اینو برات نمیاوردم!
فقط زل زده بودم به مرجان!
اگر مامان و بابا میفهمیدن تو این مدت به چه کارا رو آوردم، حتماً از ارث محرومم میکردن!!
-مشروب؟ من؟مرجان میفهمی چی میگی؟
-میخوری نوش جون،
نمیخوری به جهنم!
ولی دیگه نبینم بیای ور دل من ناله کنی😒
یه نگاه به مرجان کردم و یه نگاه به لیوان و اون ماده قرمزی که تا بحال بهش لب نزده بودم...حتی با اصرار سعید...!
ولی حالا برای فرار از فکر سعید دست به دامن همین ماده شده بودم!
ببین به چه روزی انداختیم سعید....😭
چشمامو بستم و تلخی بدی رو ته گلوم حس کردم...😣
چشمامو که باز کردم، رو تخت مرجان بودم و هوا تاریک شده بود...🌌
مرجان وقتی چشمش بهم افتاد، زد زیر خنده😂
-بالاخره بیدار شدی؟
خیلی بهت خوش گذشتا!
-زهرمار! به چی میخندی؟
-نمیدونی چیکار میکردی😂😂
عوض این سه ماه خندیدی و منو خندوندی😂
کاش زودتر بهت از اینا میدادم 😂
-کوفت!سرم درد میکنه مرجان...
-حالت بهتره؟
-نمیدونم.حس میکنم مغزم سِر شده!
خسته ام!
باید زود برگردم خونه...
تا الان حتماً کلی بهم زنگ زدن!😒
-اصرار نمیکنم چون میدونم نمیمونی!
ولی مواظب خودت باش!
بغلش کردم و ازش تشکر کردم...
برگشتم خونه!
هنوز نیومده بودن!
خب خیالم راحت شد!
حتماً امشب هم رفتن همایش...!
"محدثه افشاری"
@shahid_ahmadali 🍃🌸
هدایت شده از شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🍃🌸
•┄❁#قرارهرشبما❁┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و
ٺعجیـل در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر
#شهیداحمدعلی_نیری
🌸🍃
@shahid_Ahmadali
🍃🌸
#اربابم_حسین
حالِ من سخٺ وخیم اسٺ، دوایے بفرسٺ
یڪ عیادٺ بڪن از نوڪرِ بیمار حرم
ڪاشڪے خانہ من ڪرب و بلا بود #حسین
بود ، همسایہ ے دیوار بہ دیوارِ #حرم
#صلےالله_علیڪ_یااباعبدالله
#اللهم_ارزقنا_ڪربلا❤️
🍃🌸
@Shahid_ahmadali
👇جوانی موبایلش را که کنار قرآن گذاشته بود. یادش رفت با خودش ببره و رفت بیرون از منزل " قرآن سوالی ازموبایل میکنه "
* چرا اینجا انداختنت⁉️
📱موبایل: این اولین باره که منو فراموش میکنه…
📖قرآن: ولی منو که همیشه فراموش میکنه…
📱موبایل: من همیشه با اون حرف میزنم، اونم با من…
📖قرآن: منم همیشه با اون حرف میزنم ولی اصلا نه گوش میده ونه بامن حرف میزنه...
📱موبایل: آخه من خاصیت پیام دادن و پیام گرفتن دارم…
📖قرآن: من هم پیام و بشارتهایی دارم و وعدههای زیبایی دادم ولی فراموشم میکنه…
📱موبایل: از من امواج و مطالب زیادی خارج میشه که ممکنه به عقل انسان ضرر بزنه ولی با این همه ضرر باز هم منو ترک نمیکنه…
📖قرآن: ولی من طبیب روحها و نفسها و جسمها هستم با این همه درمان، از من دوری میکنه…
📱موبایل: از کیفیت من پیش دوستاش تعریف میکنه…
📖قرآن: من بزرگترین مصدر کیفیت هستم ولی روش نمیشه از من پیش دوستاش تعریف کنه…
√•| دراینبینصدایپایجوانآمدکه "موبایلمیادمرفته" |•√
📱موبایل: با اجازه شما، اومد منو ببره، من که گفتم بدون من نمیتونه زندگی کنه....
📖قرآن: من هم قیامت به خدایم شکایت میکنم وعرضه میدارم ❣"یاربانقومیاتخذوهذاالقرآنمحجورا"❣
ای مسلمانان والله قرآن محجور مانده...
🍃🌸
@Shahid_ahmadali
🌺جرعه ای از کلام بهجت عارفان🌺
🌹کار حضرت زهرا (سلام الله علیها) پیغمبر گونه بود🌹
این که حضرت زهرا (سلام الله علیها) بعد از آن همه مظلومیت در حال احتضار وصیت نمود که شبانه دفن گردد، کار عجیبی بود که نظیر کار پیغمبران است، زیرا کار کسی که نزاع کند و مغلوب شود و کشته و شهیده گردد و علیه او قضاوت بشود و آن همه بلاها ببیند و با این حال راهی را پیدا کند که خود را مثل غالب جلوه دهد و غالب بودن خود را به دیگران نشان دهد، به کار پیغمبران و اعجاز شباهت دارد، راهی که فکر بشر از فهم آن عاجز و آن این که وصیت نمود بدون تشییع شبانه دفن گردد.💐
🌼 برگرفته از کتاب جناب عشق مجموعه رهنمودهای ایت الله بهجت🌼
@shahid_ahmadali
🌷تقدیم به تمام محجبه های وطنم
🔹شعری از یدالله شهریاری
با موضوع حجاب
🌸چادری هستم و محجبه ام
دختری از تبار عاشورا
مادرم شد کنیز فاطمه و
پدرم شد غلام شیرخدا
🌸با اجازه ز مادر سادات
در حسینیه خادمه شده ام
با توکل به حضرت زینب (س)
رهرو راه فاطمه (س) شده ام
🌸چادرم بوی عشق میدهد و
میوزد عطر گل ز روسری ام
ولی هرگز ندیده نامحرم
عشوه ی نابجا و دلبری ام
🌸دل نبرده ز من مد امروز
دلخوشم بر حجاب دیروزم
در مصاف نگاه آلوده
شکرلله همیشه پیروزم
🌸من در این شهر پر ز رنگ و لعاب
بانویی با وقار و محجوبم
خودنمایی نمیکنم وقتی
نزد پروردگار محبوبم
🌸آمده در وصیت شهدا
خواهرم ؛ خون من هدر نرود
روی مین پیکرم ز هم پاشید
تا که چادر ز روی سر نرود
🌸کرده ام حفظ با حجاب خود
حرمت رنگ سرخ خون شهید
از سیاهیِ چادرم گشته
رنگ رخسار من زلال و سپید
🌸در هیاهوی بی حجابی ها
چادرم را رها نخواهم کرد
ایهاالناس ؛ تا نفس دارم
سنگرم را رها نخواهم کرد🌷🍃
@shahid_ahmadali