آمدی و بیت وحی از مقدمت پر نور و زیباتر شده
پُر فضا بار ِ دگر از رشحه های سوره ی کوثر شده
شور و شادی کار پیغمبر شده
مرحبا،قنداقه ات چون مصحفی جلوه بر آغوش ِ خوش ِ مادر شده
آمدی و فاتح خیبر یل بدر و حنین و حجت داور،
علی بن ابیطالب، امیر ِ مؤمنان صاحب ِ دختر شده
ای به آسمان ِ عشق چون کوکب
عمه ی سادات یا زینب...
@shahid_ahmadali
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🔹 #او_را ... 15 -سلام.فکراتونو کردید😅؟ -تو همین نیم ساعت؟؟ -برای من که اندازه نیم قرن گذشت! نمی
🔹 #او_را ... 16
صبحونمو خوردم و به اتاق برگشتم.
سه تماس از دست رفته از عرشیا داشتم📱
شماره مرجانو گرفتم،
-الو مرجان
-سلام...تو چرا اینقدر سحرخیزی دختر...
اه...
خودت نمیخوابی،نمیذاری منم بخوابم!😒
-باید باهات صحبت کنم.عرشیا رو یادته؟چندبار راجع بهش گفتم برات.
-همون همکلاسی خوشگله زبان فرانسه؟😍
خب؟؟
ماجرای دیروز رو براش تعریف کردم.
-جدی؟؟😂
چه پررو...
ولی خوشم میاد از اینا که زود پسر خاله میشن😂
خیلی راحت میشه سرکارشون گذاشت😂
-نمیدونم.
دودلم
از یه طرف میگم از تنهایی که بهتره...
از یه طرف میگم اینم یکی لنگه سعید...😒
از یه طرف نیاز دارم یکی کنارم باشه.
نمیدونم انگار یچیزی گم کردم...
حالم خوب نیست، خودت که میدونی!
میگم شاید عرشیا بتونه امید به زندگی رو بهم برگردونه!
-ولی بنظر من تو میخوای حال سعیدو بگیری😉
-نمیدونم...
باور کن نمیدونم...
-حالا هرچی که هست،امتحانش که ضرر نداره! 😈
دو روز باهاش بمون،خوشت اومد که اومده،
نیومدم، میگی عرشیا جون هررریییی😁
-اره،راست میگی
-فقط ترنم! جون مادرت انصافاً دوباره مثل قضیه سعید نکنی، بعد تموم کردن نتونم جمعت کنما😏
هرکاری میکنی عاشق نشو
واقعاً به چشم سرگرمی نگاش کن!
-آخه رابطه بدون عشق به چه درد میخوره؟؟
-فکر میکنی همه دوست دختر،دوست پسرا عاشق همن؟😏
اگر عاشقن چرا ته همه رابطه ها یا به خیانت میرسه یا به کثافت کاری؟؟
اگرم خوش شانس باشن ازدواج میکنن،بعد اون دوباره طلاق میگیرن😒
-پس اصلا برای چی باهم میمونن؟؟
-سرگرمی عزیزم؟
سر گر می!!
مثل الانه تو،که حوصلت سر رفته😉
-اوهوم. باشه...
-کی میای ببینمت؟
-امروز که فکرنکنم،شاید فردا پس فردا یه سر اومدم...
-باشه، خودت بهتری؟؟
-بهتر؟؟😏
من فقط دارم نفس میکشم!
همین!
-اه اه...باز شروع کرد
برو ترنم جان.برو حوصله ندارم،بای گلم👋
-مسخره....
رفتم سراغ دفترچم که دیشب میخواستم مثلا توش بنویسم اما با دیدن شماره عرشیا،فراموشم شده بود.
نشستم پشت میز...
✍نوشتن مثل یه مسکنه!💉
وقتی نمیدونی چته،
وقتی زندگیت پر از سوال شده،
بشین بنویس،
اینجوری راحت تر به جواب میرسی✅
نوشته های قبلیمو مرور کردم و رو هر کدوم که راجع به سعید بود،یه خط قرمز کشیدم....🚫
مرجان راست میگفت!
دیگه نباید دل ببندم!
مثل سعید که دل نبسته بود و خیلی راحت گذاشت و رفت...🚶♂
من باید دوباره سرپا میشدم💪
من چم شده بود؟؟
باید این مسئله رو حل میکردم✅
نوشتم و نوشتم و نوشتم...
تو حال خودم بودم که عرشیا زنگ زد...📱
دل دل میکردم که جواب بدم یا نه...
دستمو بردم سمت گوشی...
-الو
-سلام،صبح بخیر😊
بالاخره بیدار شدین؟؟☺️
-صبح شماهم بخیر،بله خیلی وقته...
-عه پس چرا جوابمو ندادید😳
-عذرمیخوام، دستم بند بود
-اهان،خواهش میکنم...
خوبین؟دیشب خوب خوابیدین؟
-ممنونم،بله
-چه جوابای کوتاه و سردی😅
فکراتونو کردین؟
-تا حدودی...
-خب؟به چه نتیجه ای رسیدین؟
-من الان نمیتونم راجع به شما نظر بدم.
چون تا الان فقط یک همکلاسی بودین برام و شناختی ازتون ندارم
-خب این شناخت چطور به دست میاد؟؟
-فکرمیکنم یک رابطه کوتاه امتحانی
-جدی؟؟؟؟؟؟😳
وای من که الان ذوق مرگ میشم که😅
چشم هرچی شما بگی...
-خیلی جالبه😅
موقع صحبت میشم شما،خانم سمیعی
موقع پیامک میشم،تو، ترنم،عشقم😂
-خب آخه یکم باحیام😅
خجالت میکشم.
تازه اولشه خب😉
-بله...
همه اول رابطه بهترین موجود روی زمین نشون میدن خودشونو😏
-تیکه میندازی؟؟
من همیشه بهترین میمونم برات...
اونقدر که رابطه کوتاه امتحانیت،بشه یه رابطه ابدی عاشقانه💕
-بله بله....کافیه یکمم زبون باز باشن،دیگه بدتر....😆
-بیخیال همه اینا،مهم اینه که به خواستم رسیدم 😍
به رفیقام که قول دادم بهشون شیرینی بدم 🍰
-واقعاً؟ 😂
دیوونه😂
یه ساعتی باهم حرف زدیم.
و قرار شد شام باهاش برم بیرون...
"محدثه افشاری"
@shahid_ahmadali 🍃🌸
هدایت شده از شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🍃🌸
•┄❁#قرارهرشبما❁┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و
ٺعجیـل در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر
#شهیداحمدعلی_نیری
🌸🍃
@shahid_Ahmadali
هدایت شده از شهید احمدعلی نیری🇵🇸
📸 تصویری از تشرف حضرت آیتالله خامنهای به حرم حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در سال ۱۳۶۳.
🌻 سالروز ولادت حضرت زینب علیهاالسلام مبارک باد.
@Shahid_ahmadali
🍃🌸
امیرالمؤمنین عليه السلام :
🌺أكرِه نَفسَكَ عَلَى الفَضائِلِ🌺
خود را بر انجام دادن فضيلتها مجبور كن
📚غررالحكم حدیث2477
✨ما اساساً آدمهای خوبی هستیم ولی اگر خودمان را رها کنیم خراب میشویم؛ کما اینکه غذا هر چقدر هم خوب و مفید باشد، اگر آن را در محیط و دمای مناسب نگهداری نکنید، خراب میشود، یعنی برخی میکروبها و موجودات، آن را نابود میکنند⚡️
#استاد_پناهیان
@shahid_ahmadali 🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥قسمتی از انیمیشن "مسابقه خانه ما" در خصوص حجاب
🔹در این انیمیشن مادر خانواده در خانه بدون حجاب و بیرون خانه با حجاب نمایش داده میشود و این کنتراست در ذهن مخاطب بر اهمیت حجاب در
محیط عمومی تاکید میکند.
@shahid_ahmadali
🍃🌸
"هَــرمُوقِعزَمـینہےگنآه آمادسـ رویٺرابہسَمٺقِبلہڪݩ"
♥️|دَلٺرو بِبَرڪَربݪآ|♥️
√√سہ°•مَرتبہبگو√√
#اݪسݪاݦعلیڪیاأباعـبداللہ
#اݪسݪاݦعلیڪیاأباعـبداللہ
#اݪسݪاݦعلیڪیاأباعـبداللہ
اوݩ وَقٺ بِبیݩـ👀 دیگہ
روٺ میشہ گناه ڪني؟؟؟😏🍃
اوݩ مُوقِع بِبِیݩ اَز اربابـ♥️ خجالٺــــ نمیکشے؟؟
@shahid_ahmadali 🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸
📹 عظمت حضرت زینب(س) به چیه؟❤️
#استاد_پناهیان
🍃🌸
@shahid_ahmadali
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🔹 #او_را ... 16 صبحونمو خوردم و به اتاق برگشتم. سه تماس از دست رفته از عرشیا داشتم📱 شماره مرجانو
🔹 #او_را ... 17
شب حسابی به خودش رسیده بود.
البته منم کم نذاشته بودم، اونقدری که همه با چشمشون دنبالم میکردن...
شب هر دومون از خودمون گفتیم.
عرشیا تا میتونست زبون ریخت و منو خندوند😂
واقعاً چهره جذابی داشت...
چشمای طوسی،
موهای مشکی که همیشه، یه حالت خیلی شیکی بهشون میداد،
بینی باریک و بلند و ته ریش
یه چهرهی مردونه و جذاب...
با این حال به پای خوشگلی و جذابیت من نمیرسید...😌
عرشیا اونقدر اون شب صحبت کرد که حتی اسم بچههامونم مشخص کرد!!
قبل خداحافظی یه جعبه کوچیک و خوشگل گذاشت جلوم.
-این چیه؟؟
-یه هدیه ناقابل برای باارزشترین فرد زندگیم...🎁
-یعنی برای من؟؟😳
-مگه من باارزشتر از تو هم تو زندگیم دارم عروسک؟؟😉
-وای ممنونم عرشیا...
-قابل شمارو نداره خانومی😉
حالا نمیخوای بازش کنی؟؟
-چرا😉
با دیدن گردنبند برلیان ظریف و خوشگل داخل جعبه چشام برق زد😍
-وااااایییی....
عرشیا...این برای منه؟؟؟
چقدرررر نازه....
وای ممنونم...
-خواهش میکنم عزیزم...
قیمتش یه بوس میشه😉
-بی ادب لوس😠
نخواستم اصلا...
-شوخی کردم بابا....
یعنی تو یه بوسم نمیخوای به ما بدی؟؟؟
-عرشیا! یادت نره که این رابطه، کوتاه مدت و امتحانیه😡
-باشه بابا...نده...فقط با این حرفات دلمو نلرزون...
لطفا😞
-تقصیر خودته...
کی تو دیدار اول چنین حرفی میزنه؟؟
-بله ببخشید... 😔
-خواهش میکنم حالا☺️
ممنون، خیلی خوشگله...
فقط داره دیرم میشه،
ممکنه بابام توبیخم کنه.
دیگه باید برم.
-چقدر زود😞
باشه عزیزدلم...
کاش حداقل ماشین نمیآوردی، خودم میرسوندمت...
-نه ممنون.
زحمتت نمیدم...
بابت امشب ممنونم.
خداحافظ👋
-من از تو ممنونم که اومدی خانومی...
دوستت دارم ترنم...
خداحافظ گل من👋💋
از پیش عرشیا که برگشتم حالم خوب بود، چند روزی شارژ بودم...
تا اینکه رفتم سراغ دفترچم...
"محدثه افشاری"
@shahid_ahmadali 🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸
🎥کنایه سنگین #استاد_پورازغدی به بچه حزباللهیهایی که در فضای مجازی دختربازی میکنند!
🔹بعضی دختر و پسرهای حزب اللهی توی فضای مجازی برای هم کامنت میذارن ، خواهر ، بردار قرار ما بین الحرمین
🔹 دختر خانم چادری یک عکس آنچنانی از خودش گذاشته و نوشته زن نباید قربانی نگاه شهوت مردانه بشه ، بعد پسره زیرش نوشته ما رایت الا جمیلا
@shahid_ahmadali 🍃🌸
💫روزی احمد آقا در جمع دوستانش گفت:
سعی کنید سه روز از گناه پاک باشید. اگر #سه_روز مراقبه و محاسبه ی اعمال را انجام دهید حتما به شما عنایاتی میشود.
بچه ها از احمدآقا سوال کردند: چیکار کنیم تا ما هم حسابی به خدا نزدیک شویم؟
احمدآقا گفت: #چهل_روز گناه نکنید. مطمئن باشید گوش و چشم شما باز خواهد شد.
📚کتاب #عارفانه
راوی: استاد محمدشاهی
#ارسال_با_ذکر_نام_کانال بلامانع است.
💟کانال | #شهیداحمدعلی_نیری |
@shahid_ahmadali 🍃🌸
این شعر بر روی سنگ قبرم حکاکی شود ان شأ الله:
مرد غسال به جسم و سر من خرده مگیر
چند سالےست که از داغ حسین لطمه زنم
سر قبرم چو بخوانند دمی روضهی شام
سر خود با لبهی سنگ لحد می شکنم
اللهم الرزقنا شفاعت الحسین یوم الورود و ثبت لی قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین علیه السلام
ولادت: ۱۵ فروردین ۱۳۷۳
شهادت: ۴ فروردین ۱۳۹۶
#وصیت_نامه
#شهید_حسین_معز_غلامی
🍃🌸
@Shahid_ahmadali
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🌸🍃 عکسنوشته همین حرف رو از دهان پدر شهید مدافع حرم #شهیدکمیل_قربانی شنیدم😔... #تصویربازشود #نسئل
🍃🌸
قصه، قصہء عجیبےستــــ ...
هر کس به این آسـانی
اهل کربـــــلا نیست
کار "حسیـــــن" است و دل مشکل پسندش
#شهیدکمیل_قربانی
#مدافع_حرم
🍃🌸
@Shahid_ahmadali
🌹جرعه ای از کلام بهجت عارفان🌹
🌺با امید به استجابت، دعا کنید🌺
در روایت درباره ی شرایط استجابت دعا آمده است: "هر کس دعا کند و جز اجابت احساس نکند، دعایش مستجاب می شود." گویا حالتی در ما پیدا شده شبیه یاس از اجابت که دعای ما فقط با زبان و لقلقه ی لسانی است، نه دعای بر خواسته از دل مطمئن و امیدوار به اجابت. قلب متیقن و دل شکسته ای می خواهد که دعایش مثل تیر به هدف برسد، به گونه ای که دعا کنیم و اجابت آن را بفهمیم، و یا حداقل به ما وعده ی استجابت بدهند، و لو بعد از چهل سال.
💐برگرفته از کتاب جناب عشق مجموعه رهنمودهای آیت الله بهجت💐
@shahid_ahmadali
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🔹 #او_را ... 17 شب حسابی به خودش رسیده بود. البته منم کم نذاشته بودم، اونقدری که همه با چشمشون دنب
🔹 #او_را ... 18
دفترچه رو باز کردم و نوشته هامو خوندم،
آخرین نوشتم نیمه تموم مونده بود...
همون روزی که رابطم با عرشیا شروع شد،میخواستم راجع به زندگیم بنویسم که با زنگ عرشیا نصفه موند...
حالا همون زندگی رو داشتم+عرشیا ✅
دوباره رفتم تو خودم...
انگار آب داغ ریختن رو سرم...
هرچی مینوشتن،
هرچی میگشتم،
هرچی فکر میکردم،
هیچی تو زندگیم بهتر نشده بود❌
فقط عرشیا حواسمو از زندگی پرت کرده بود✅
همین...
هیچی به ذهنم نرسید،جز حرف زدن با مرجان.
-الو مرجان
-سلام ترنم خانوم!
چه عجب یاد ما کردی!
-ببخشید... سرم شلوغ بود!
-سر تو قبلاً هم شلوغ بود اما باز یه یادی از رفیق قدیمیت میکردی!
اما انگار یار جدیدت کلا وقتتو پر کرده😉
-لوس نشو مرجان😏
خونه ای؟
میخوام بیام پیشت...
نیاز دارم باهات صحبت کنم.
-دوباره چت شده میخوای ناله هاتو برام بیاری؟؟
-مرجان...خونه ای؟؟؟
-الان که نه،
ولی تا دوساعت دیگه میرم خونه.
اون موقع بیا😉
-باشه.
کاری نداری؟؟
-فدای تو...
بای
تا یه سیگار بکشم، یکم قدم بزنم و یه دوش بگیرم،یه ساعت و نیم گذشت.
حاضر شدم و راه افتادم سمت خونه مرجان.
سر کوچشون بودم که دیدم داره میره سمت خونه.
یه بوق زدم تا متوجه شه پشت سرشم.
-عه،سلام...
چه به موقع رسیدی
-سلام، میخوای دیگه نریم خونه؟
سوار شو بریم پارکی،جایی...
-هرچند خسته ام اما هرچی تو بگی😉
سوار شد و رفتم سمت بوستان نهجالبلاغه 🌲🌳
خیلی این پارکو دوست داشتم،
کلی خاطره ازش داشتم...
دو تا بستنی گرفتیم و نشستیم رو نیمکت.
-خب؟
باز چته؟
نکنه این بار صدای به دخترو از گوشی عرشیا شنیدی؟😂
-خیلی مسخره ای مرجان...
منو نگا که اومدم با کی حرف بزنم!!!
-خب بابا قهر نکن...
میدونی که شوخی میکنم،چرا بهت برمیخوره؟؟
بگو عزیزم،چیشده؟
-مرجان...
من...
حالم خوب نشده...
حتی با وجود عرشیا هم زندگیم همونجوری مسخرست...
-خب؟
-ببین عرشیا فقط تونسته حواس منو از زندگیم پرت کنه،
وگرنه هیچ تغییری برام به وجود نیاورده...
-میخوای چی بگی؟؟
-فقط سعید میتونست زندگی منو قشنگ کنه💕
-سعیدم نمیتونست...
-چی؟کی گفته؟
من با سعید حالم خوب بود...😢
-یکم عقلتو به کار بنداز!
تو از اول همینجوری بودی!
سعیدم مثل عرشیا فقط حواستو پرت کرده بود!😒
مثل من که بهزاد،کامران،شهاب،ایمان،سروش و...همه شون فقط حواسمو از زندگی پرت میکنن....
-یعنی چی؟
-تو با سعید احساس خوشبختی میکردی؟
-خب آره!
-پس چرا دم به دقیقه کارت رپ گوش دادن و گریه های شبانه بود.
پس چرا گاهی با قرص خوابت میبرد؟؟
-خب بخاطر مشکلاتی که تو زندگیم دارم...
-بعد سعید چرا حالت بد شد؟
-همون مشکلات+تنهایی+خیانت دیدن
-خب الانم با وجود عرشیا همون دو تا چاله ی آخری برات پر شده!
اون چاه هنوز سر جاشه!!
-تو اینا رو از کجا میدونی؟؟
-چون منم تو همون لجن دست و پا میزنم!!
-پس چرا حالت همیشه خوبه؟😳
-نیست،فقط سعی میکنم بهش فکر نکنم.
از یادم میبرمش تا اذیتم نکنه!
ولی تو همش داری بهش فکر میکنی!😒
بخاطر همینم عذاب میکشی!
-خب آخه من نمیتونم مثل تو باشم!
من رو بی هدف بودن آزار میده!
-پس اینقدر آزار بکش تا دق کنی!
کدوم هدف؟؟
ما همه تو این دنیا تو لجن دست و پا میزنیم!
هیچکس خوشبخت نیست!
همه فقط اداشو درمیارن!
اینقدر تو مخ تو فرو کردن پیشرفت هدف ترقی،که باورت شده این دنیا جای رشده!!😏
اینجا هیچی نیست جز یه صحنه تئاتر و ما هم همه عروسک خیمه شب بازی!!
حرفای مرجان مثل پتک کوبیده میشد رو سرم!
حالم داشت بد میشد...
بلند شدم و مرجانو رسوندم خونش و خودمم رفتم خونه...
"محدثه افشاری"
@shahid_ahmadali 🍃🌸
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🍃🌸 📝 #وصــــیت_نامه: ✍نکند مانند مردم ڪوفه پشت #رهبری را خالی بگذارید و او را تنها بگذارید ڪه #گر
🍃🌸
💕خاطراتی از شهید محمد کامران💕
#راوے_همسر_محترم_شهید:
🌷محمد در آخرین پیامک برایم نوشته بود: «هرجا باشم عاشقتم. ایران باشم یا خارج، هرجا باشم عاشقتم...» میگفت همسر سادات داشتن هم خوب است و هم سخت. فکر اینکه همسرت دختر حضرت زهرا (سلام الله علیها) است، اجازه بدرفتاری را به آدم نمیدهد و از طرفی قدمهایش برکت زندگی است.»
🌷در انجام وظیفه و کارهایش خلوص عجیبی داشت. یادم هست که میگفت «من سر کارم ساعتی را کنار دستم گذاشتم و مدت زمان چای خوردن و دستشویی رفتنهایم را حساب میکنم و از اضافه کاریهایم کم میکنم که حقی از بیتالمال به گردنم نماند.»
🌷محمد خیلی خوش اخلاق بود. واقعاً اگر بگویم اخم او را ندیدم، گزافه نیست. حتی وقتی در معراج شهدا برای آخرینبار او را دیدم همان لبخند زیبا و همیشگی را روی لب داشت. خدا را شکر میکنم که محمد من هم شهید شد.چون او شهادت را دوست داشت.خیلی شهادت را دوست داشت.
شهید مدافع حرم #محمد_ڪامران
#ولادت:۱۳۶۷/۲/۹
#شهادت:۱۳۹۴/۱۰/۲۳
#محل_شهادت: سوریه.حلب
@shahid_ahmadali 🍃🌸