🔴 امیرالمومنین علی عليه السلام:
فكيف أسْتَطيعُ الصَّبرَ على نارٍ لو قَذَفتْ بشَرَرَةٍ إلى الأرضِ لأحْرَقَتْ نَبْتَها ، و لو اعْتَصمَتْ نَفْسٌ بقُلّةٍ لأنْضَجَها وَهْجُ النّارِ في قُلّتِها . و أيُّما (إنّما) خَيرٌ لِعَليٍّ أنْ يكونَ عند ذي العَرشِ مُقَرَّبا أو يكونَ في لَظىً خَسيئا مُبَعَّدا مَسْخوطا علَيهِ بجُرمِهِ مُكَذّبا؟!
چگونه بر آتشى صبر كنم كه اگر جرقه اى به زمين اندازد، همه گياهانش را بسوزاند و اگر كسى به قله كوهى پناه برد، داغى آن، او را در آن جا بپزد. كدام يك براى على بهتر است: اين كه نزد خداوند صاحب عرش، مقرّب باشد، يا در زبانه آتش دوزخ قرار گيرد و رانده شده و دور افتاده و به سبب گناهش مغضوب درگاه و تكذيب شده باشد؟!
الأمالي للصدوق : ۷۱۹/۹۸۸
سال۱۳۹۱بود و دوره کاردانی و کارشناسی را در دانشکده با هم می گذراندیم. در همان روزهای اول می دیدم که عباس دوستان زیادی دارد و بعد از کلاس با دوستانش گپ و گفت می کند. بچه ها خیلی دوست داشتند که با عباس باشند؛ چون او چهره ای جذاب و با معنویت داشت. من هم دوست داشتم که یکی از دوستان عباس باشم اما نمی خواستم خلوت آن ها را بر هم بزنم؛ به همین خاطر دورادور با او در ارتباط بودم. به او پیام می دادم و او هم جواب مرا می داد. سال۱۳۹۴دوره آموزشی به پایان رسید و من به شهر خودم برگشتم اما دلم در دانشگاه مانده بود. نامه ای نوشته بودم و در خواست کرده بودم که در دانشگاه بمانم. هر بار که از شهرستان با عباس تماس می گرفتم، با اینکه سرش شلوغ بود جوابم را می داد و با رغبت کارم را پیگیری می کرد. نظرش تنگ نبود که بگوید دیگران در دانشگاه نباشند! روی منرا زمین نمی زد. تلاش می کرد تا کارم درست شود و به تهران بیام.
همین طور هم شد و من بعد از مدتی، نیروی سازمانی دانشگاه امام حسین علیه السلام شدم و حالا به جای عباس، در همان دفتری که او مشغول فعالیت بود، انجام وظیفه میکنم.
👤به نقل از↓
″ مرتضی امیرخانی ،همکارِشهید ″
📚 برگرفته از کتاب↓
″ لبخندیبهرنگشهادت ،فصل۲ ″
#خاکــریزخاطـرات #برادر_شهیدم
#اللهمارزقناشهادةوجهادةفیسبیلک
23.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حضرت آقا :
من از این حرکت راهیان نور که چند سال است بحمدالله روزبهروز هم در کشور توسعه پیدا کرده ، بسیار خرسندم و این حرکت را حرکت بسیار بابرکتی میدانم.
🇮🇷«۲۰ اسفند ماه بنا بر اولین حضور مقام معظم رهبری در مناطق عملیاتی ، روز ملی راهیان نور نام گرفت»🇮🇷
📌قرارگاه جهادی شهید عباس دانشگر
📌بسیج دانشجویی شهرستان قاینات وزیرکوه
📌کانون شهید دانشگر خراسان جنوبی(قائنات)
┏━━ °••°°•°🍃°••°°•°━━┓
eitaa.com/jahadi_qaen
eitaa.com/basijqaenat
┗━━ °••°°•°🍃°••°°•°━━┛
⚜️ 🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹⚜️
#لبنان
تو معرکه با اسرائیل به آرزوش رسید
امروز پیکر مبارکش رو خاک کردند
قرار گذاشته بود با رفقاش که اگه پرکشید
شب اول قبر تنهاش نذارن
بیان و براش زیارت عاشورا بخونن
با معرفت بودن، همشون اومدن. . .
🔻 @seyyedoona
بٮـــمالـࢪبخـٰالقالمھد؎ . . !❁
دࢪمیان خانہگم کࢪدیم صاحبخانہ ࢪا...!
الݪهمعَجلݪـولـیڪالفـرَج🕊
جوانهااگربخواهندازدستِشیطان،
راحتشوند..
بایدعشقبهشھادترا؛
دروجودخودزندهنگهدارند🖐🏻(:!
-حاجحسینیڪتا؛
#شهیدانہ
#کانونشهیدعباسدانشگر
⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar ⌋
کاشواقعا💔...
#کانونشهیدعباسدانشگر
⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar ⌋
فضائلسورهها✨
سورهنمل❣
#کانونشهیدعباسدانشگر
⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar ⌋
📗 ادامه کتابِ
《 راستي دردهایم کو ؟ 》
#قسمت_هشتادُپنج
امروز با یکی از بچههای دفتر حاجحمید تماس گرفتم که پیغامم را به همکارم، سیدیاسین برسانند و بگویند که به چند تا از فایلهای درس تاکتیک نیاز دارم. حالا که فرمانده با کار عملیاتیام مخالفت کرده، ناگزیرم که تمرکزم را بیشتر روی آموزش بگذارم.
آخر هفته، احمد هم با دستور فرمانده فوج به شیخ نجار میآید. یکروز فرصتی شد که با بچهها برویم و با بچههای نجباء بیشتر آشنا شویم. یکی از فرماندهانشان، «حمودی» است؛ جوانِ خوشپوشِ سبزهی ریزنقشِ شجاعِ تر و فرزی که بوی تند عطرِ خوشبویش، مشام را مینوازد. سهچهار سالی از من کوچکتر است اما همه میگویند جوانِ باتجربهای است. بعضی از نیروهایش همسنوسال خودشاند و بعضیها بزرگترند...
۸۵
#ادامه_دارد
#یادشهداباصلوات
📔#راستی_دردهایم_کو
#کانونشهیدعباسدانشگر
⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar ⌋
7.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صوتشهیدهادےبرای
شفاعت💔😔
داداشابرام🌱
#کانونشهیدعباسدانشگر
⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar ⌋