🍃❤️| #آرزوی_رویایی
فکرشو بکن....
بری سوریه....
به همه بگی فردا میرم پیش بی بی.......
بری تو صحن...
پرچم 🚩یا عباس🚩
سربند ❤️کلنا فداک یا زینب❤️
بری تو حرم....
روبه روی ضریح.........
دستتو بزاری رو قلبت با زبون بی زبونی بگی خانوم جاتون اینجاست.....
بگی خانوم اجازه میدی برم دفاع کنم از حرمتون......😔
بعد...
یه پلاک... یه لباس پلنگی...
یه کلاشینکف...یه کلت...
یه بیابون... بیابون نه #بهشت...
پشتت یه گنبد...
انگار خانوم داره نگات میکنه...
حس میکنی کنارته...
بهت افتخار میکنه بهت لبخند میزنه...
یه نگاه به پشت سرت به پرچم 🚩#یا_عباس🚩 میندازی...
میگی ارباب تا اسم شما رو گنبد هست مگه کسی میتونه به حرم چپ نگاه کنه...
خم شی بند پوتینتو سفت میکنی...
سربندتو سفت میکنی کلشتو سفت میچسبی.....
اسلحتو به سمت دشمن میگیری میگی ❤️#یا_عباس❤️
یه ضربه میخوره به قلبت...
قلبت شروع میکنه به سوختن....
از خون دستت میفهمی مجروح شدی.....
میگی بی بی ببخشید شرمندم...😭
دیگه توان ندارم...😭
دوستات جمع شن دورت نفسات به شمارش بیوفته...😭
چشمات تار ببینه...😭
بی بی بیاد بالا سرت برا شفاعت...😭
خون زیادی ازت بره....
دوستات پاهاتو بلند کنن تا خون به مغزت برسه اما.....
بگی پاهامو بذارین زمین سرمو بلند کنین...😭
بی بی اومده میخوام بهش سلام بدم..😭
چند دقیقه بعد چشماتو ببندی...😭
چند روز بعد خبر برسه #شهید_مفقودالاثر شدی....😭
گمنام درست مثل مادرت حضرت زهرا(س)...
عجب رویایی..
اللهم الرزقنا شهادت فی سبیلک 💔
#سید_مهدی_بنی_هاشمی
╔═😭═🙏═😭═╗
@shahid_dehghan
╚═😭═🙏═😭═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببین نگیر👆😂😄
🎥فیلمی کوتاه از
#شهید_محمدرضا_دهقان💚
🍃🎥| @shahid_dehghan
هدایت شده از کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
•┄══❁🌸❞ #قرارهرشبما❝🌸❁══┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و
ٺعجیـل در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر شهید
#محمدرضا_دهقان♥️
•┄═━❝🌸❞━═┄•
@shahid_dehghan
•┄═━❝🌸❞━═┄•
هدایت شده از a.khatibi
چشم و دل دانی چه خواهند این حوالی؟!
بودنت را.دیدنت را
قانعم ، حتی کمی..
#شبتون_شهدایی🌑
#التماس_دعای_فرج🙏
╔═✨═🌙═✨═╗
@shahid_dehghan1
╚═✨═✨═✨═╝
🍃💕| #خاطره
حدود ساعات دو تا سه نصفه شب خواب عجیبی دیدم، خانه مان نورانی شده بود و من به دنبال منبع نور بودم.
دیدم پنجره آشپزخانه تبدیل به در شده و شهدا یکی یکی وارد خانه ام شده اند.
همه جا را پر کردند و با لباس نظامی و سربند روی سرشان دست در گردن یکدیگر به هم لبخند می زنند.
مات، نگاهشان کردم و متوجه شدم منبع نور از دو قاب عکس برادران شهیدم هست.
آن شب برادر شهیدم محمدعلی به خوابم آمد و در حالتی روحانی سه بار به من گفت: که نگران نباش، محمدرضا پیش ماست.
آن شب تا صبح اشک ریختم و دعا خواندم.
بعدها گفتند همان ساعت سه هواپیمای حامل پیکر محمدرضا و بقیه شهدا روی زمین نشست...
🌸 نقل شده از #مادر_شهید
🍃💕| @shahid_dehghan
هدایت شده از کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
•┄══❁🌸❞ #قرارهرشبما❝🌸❁══┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و
ٺعجیـل در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر شهید
#محمدرضا_دهقان♥️
•┄═━❝🌸❞━═┄•
@shahid_dehghan
•┄═━❝🌸❞━═┄•
بـرادر مـهــربــانــم
ای عـزیــز تـر از جــــانـم مـــی شــود #نــگـاه پـر
مـهـر ومـحــبـتـت❤️ را از #خــواهـرکوچـکد بـر نــداری،مــی شود مانـنـده گـذشــتـه هــوایـم را داشـتـه باشــی .
دلـه دیــوانـه ی آشــوبـم فـقـط و فـقـط با وجــود #تو آرامــــــــ مـیــگیـرد.
مــیـشـه #نــگـاهـم کـنـی آروم شـه زنـدگـیـم.
•┄═•💚•═┄•
@shahid_dehghan
•┄═•💚•═┄•
🍃📚| خاطرات کتاب ابووصال
📝 #سوره_طاها
دوران شیرخوارگی #محمدرضا، سوره ی طاها را میخواندم و به او شیر میدادم.
همان دوران بود که این سوره را حفظ شدم و آن حالت معنوی و مهر مادری برایم لذت بخش بود.
📝 نقل شده از #مادر_شهید
#ابووصال
#خاطره_شماره_۱
🍃📚| @shahid_dehghan
#پنجشنبه که می آید
دل #نورانی می شود...
هوای #بهشت به سـر می زند
عطر #عود و #گلاب همه جا می پیچد؛
و یادت در تمام #خاطره ها زنده می شود...
#یاد_شهدا_باصلوات
🌸| @shahid_dehghan
هدایت شده از کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
•┄══❁🌸❞ #قرارهرشبما❝🌸❁══┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و
ٺعجیـل در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر شهید
#محمدرضا_دهقان♥️
•┄═━❝🌸❞━═┄•
@shahid_dehghan
•┄═━❝🌸❞━═┄•
ای شهید،تو که به ارباب رسیدی..😍
لطفی به ما کن و نامی زِ ما ببر..😔
#شبتون_شهدایی🌙
#التماس_دعا 💛
╔═✨═🌙═✨═╗
@shahid_dehghan1
╚═✨═✨═✨═╝
🍃📚| خاطرات کتاب ابووصال
📝 #نماز_عید_فطر
دوساله بود که او را همراه خودم برای نماز عید فطر به مسجد محل بردم،مسجد دو قدمی خانه، وسط کوچه بود.
قبل از شروع نماز کلی خوراکی و اسباب بازی جلویش گذاشتم تا مشغول شود.
در قنوت رکعت اول حواسم به سمت #محمدرضا کشیده شد، از لای انگشتان دستم نگاهش کردم.
بچه ی خوش خوراکی بود، خوراکی هایش را مشت میکرد و میخورد و در همان چند دقیقه ی اول همه را نوش جان کرده بود.
خیالم راحت بود که مشغول است.
اواخر رکعت اول بود که متوجه شدم #محمدرضا نیست.
با نگرانی نمازم را تمام کردم، از صدای اعتراض نماز گزاران متوجه شدم دسته گلی به آب داده است.
شرمنده شدم، چادرم را سرم کشیدم و سریع رفتم، #محمدرضا را از صف اول بغل کردم و به سرعت از مسجد خارج شدم.
حتی کفش هایم را هم نپوشیدم و پا برهنه به خانه برگشتم.
#محمدرضا همه مهرها را برده در صف اول روی هم سوار کرده بود و داشت با آنها بازی میکرد.
چون بچه ی بازیگوشی بود کنترلش سخت بود و من دیگر تا وقتی که تشخیص دادم او را با خودم مسجد و هیئت نبردم، اما مسجدو هیئت را به خانه اوردم و روی اعتقادات بچه ها کار کردم.
📝| نقل شده از #مادر_شهید
#ابووصال
#خاطره_شماره_۲
🍃📚| @shahid_dehghan
#دلتنگی
دلتنگی حس عجیبی ست...
داغ نیست
اما می سوزاند...
و در این دلتنگی
ناگهان دلت میگیرد
از فاصله بین آنچه
میخواستی
و آنچه که هستی...
#شهادتمان_آرزوست😭
برای شادی روح شهدا #صلوات😔
•┄═•❤️•═┄•
@shahid_dehghan
•┄═•❤️•═┄•
هدایت شده از کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
•┄══❁🌸❞ #قرارهرشبما❝🌸❁══┄•
فرستـادن پنج #صلواتــ
بہ نیتــ سلامتے و
ٺعجیـل در #فرجآقاامامزمان«عج»
هدیہ بہ روح مطهر شهید
#محمدرضا_دهقان♥️
•┄═━❝🌸❞━═┄•
@shahid_dehghan
•┄═━❝🌸❞━═┄•