⸢بسمـرَبــالعشقــ♥️⸥
شهید کسی است که در میدان جنگ و در
خدمت امام یا نائب او کشته شود و هرکس
در دوره امام زمان (عج) برای حفظ اسلام
کشته شود، یقیناً به او ملحق خواهد شد،
شهادت عبارت است از نبوغ درخشان حیات
در کمال هوشیاری و آزادی...!
⦅شھیدمحمدرضادهقانامیرے⦆
❜ شهادت، بالنمیخواد، حالمیخواد... ❛
🗒️ یکشنبه ۸/۹
🆔 • @Shahid_dehghan
﷽
#خاطࢪه💚
خیلی زود به فکر ازدواج افتاد از همان زمان که دیپلم گرفت.
عید فطر بود و مشهد بودیم،
یکی از دوستانش عقد کرده بود و او هم به فکر افتاده بود و با ذوق عکس دوستش را از داخل گوشی به من نشان داد.
از همان روز زمزمه ازدواج اش بلند شد؛
خیلی وقت ها خجالت میکشید مستقیم مطرح کند پیامک می فرستاد:
یکی ژیلا یکی مژگان پسندد
یکی کوکب یکی مرجان پسندد
من از بس سر به زیر و سر به راهم
پسندم هر که را مامان پسندد
#ابووصال
#شهیدمحمدرضادهقانامیری
#روزشمارشهادت
[۱۲روزماندهتاشهادت🌹🍃]
🆔@shahid_dehghan
💎 ما هیچگاه نمیتوانیم جهانِ بیرون از خودمان
را تغییر دهیم.
ما باید بیاموزیم در مقابل جهان بیرون از خودمان
سکوت کنیم و تسلیم باشیم. اجازه دهیم او به راه
خودش برود و ببینیم این گذر در نهایت به ما چه
خواهد آموخت❓ در درون ما چه چیزی را تغییر
خواهد داد. جریانهای درونی ما،در کنترل ما قرار
دارد. جهان درونی ما در ارادۀ ماست.تنها در مقابل
این جهـ🌍ـان است که هیچگاه احساس درماندگی
نخواهیم کرد.
+ برگرفته از کتاب تکه هایی از یک کل منسجم🦋
•|🌺 @shahid_dehghan
1.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیامبر رحمت (ص) فرمودند:
ولایت من و ولایت اهل بیت من سبب ایمنی از آتش جهنم است. 😇
(امالی شیخ صدوق، جلد۸، صفحه ۳۸۳)
مقصود این حدیث چیست؟!
چرا باید ولی و ولایت پذیری در زندگی وجود داشته باشه؟!
اصلا ولی کیست و ولایت چیست؟!
🌷| زمانی که وصیت نامه شهدا را میخوانیم متوجه میشویم که شهدا تأکییدات فراوانی بر ولایت پذیری داشته اند؛ به نظر شما دلیل این تاکییدات چه میتواند باشد؟!
✌️🏻| #ادامـه_دارد
🕊| #هم_پای_عمار
🆔@shahid_dehghan
5.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•[﷽]•
「📱|#استوری」
برای شهادت باید چکار کرد؟!
- نفس خود را سر بِبُر...
دنیا را برای دنیا جدی نگیریم
دنیا را برای آخرت جدی بگیریم🌱
12روز تا وصال🍂
#دمی_با_شهید
#یاد_شهدا_با_صلوات
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
🆔•| @shahid_dehghan |•
.[﷽].
#روایت
#سرِ_سربلند🌹
#قسمت_دوم
🍂🍂🍂🍂🍂🍂
تا حدودی آمادگی جسمی داشتی و خودت فهمیده بودی که قبلا بخشی از راه را طی کردهای. از میزان آمادگی خودت باخبر بودی. برای آموزش مصمم شدی. گرچه بدون راضی کردن مامان فاطمه و بابا علی برایت سخت بود. زبان چرب و نرم همینجا به کار میآید. نمیدانم با چه کلکی راضی شان کردی که هم درس بخوانی و هم دوره نظامی شرکت کنی.
مقداد ذوق و شوقت برای آموزش را میدید، اما خیلی سمت تو نمیآمد. چون خودش تو رامعرفی کرده بود نمیخواست دیگران خیال کنند که برای تو اهمیت بیشتری قائل است.
یادم میآید وسط خاطره تعریف کردن از تو، میگفت که همه تازه واردها را مثل توپ بسکتبال پرت میکردند هوا و میانداختند روی زمین. مهدیه چشمهایش را ریز کرد و گفت: حتی داداش من رو؟ و مقداد با لبخند گفت: کسی استثنا نبود. و مهدیه دل میسوزاند که: الهی بمیرم برای داداشم....
12روزتاوصال
🍂🍂🍂🍂🍂🍂
#ادامه_دارد
#به_وقت_وصال
#یک_روز_بعد_از_حیرانی 📚
🆔•| @shahid_dehghan |•
⸢بسمـرَبــالعشقــ♥️⸥
امامخمینی‹ره›: شهادت ارثی است که
از موالیان ما،که حیات را عقیده و جهاد
میدانستند و در راه مکتبپرافتخاراسلام
با خـ🩸ـون خود و جوانانِ عزیز خود از
آن پاسداری میکردند؛به ملت شهید پرور
ما رسیده است.
⦅شھیدمحمدرضادهقانامیرے⦆
❜ شهادت، بالنمیخواد، حالمیخواد... ❛
🗒️ دوشنبه ۸/۱۰
🆔 • @Shahid_dehghan
🌸| #خاطره
با یکی از رفقایش به سمت نانوایی محله می رفتند که می بینند چند تفر از اراذل اوباش به
نانوایی حمله کردند و با کتک زدن شاطر میخواهند دخل را خالی کنند.
ترس و وحشت عجیبی بین مردم بود و کسی جرئت نداشت کاری کند محمد رضا سریع خودش را وارد معرکه کرد تا کاری کند،
اما یکی از اراذل شیشه نوشابه خالی که آنجا بوده را به زمین کوبیده و با ته بطری شکسته به او حمله و گردن او را می شکافد.
زخمی به عمق یک بنده انگشت در بیمارستان سینا جراحی شد و سر و گردنش بیشتر از هجده بخیه خورد.
آن موقع فقط چهارده سالش بود که میخواست امر به معروف کند و جانش را هم به خطر انداخت.
#ابووصال
#روزشمارشهادت
#شهیدمحمدرضادهقانامیری
[۱١روزماندهتاشهادت🌹🍃]
🆔@shahid_dehghan
🔅میدونستی شهید دهقان...
میدونستی شهید دهقان چه قدر برای حرف
پدر و مادرش ارزش قائل میشد؟با اینکه مشهد
دانشگاه قبول شده بود و خیلی دوست داشت
اونجا دانشگاه بره، و به قول خودش بشه جیره
خوار امام رضا💛 🙃
اما مادرشون میگفتند همینجا دانشگاه بری بهتره،
و ایشون هم همین جا به دانشگاه رفت🙃🦋
#مشقعشق♥️
#وصالنویس✍🏻
•|🦋 @shahid_dehghan
#تیکهکتاب📚
بالاخره آقاجان آمد ...
منومحمدباخوشحالیدویدیم سمتش.
باهم پرسیدیمآقاجون چیشد؟ آقاجو
نگاه پرمحبتی به ما انداختوگفت:
《خدا یک پسر دیگه بهمون داده !.》
یکدفعه یخ کردم. بغض سنگینی در گلویم سنگینی میکرد. صدای محمد توی سرم
میپیچید که با کنایه میگفت:《دلت بسوزه آمنهخانم!دیدی داداش شد.》باورم نمیشد
رویای خواهر کوچکی که در ذهنم ساخته
بودم،خراب شده ...
✨بهروایتخواهرشهید✨
|مجموعهکتابهاییکبغلگلسرخ:
مدافعانشام|
🌸 شهیدمدافعحرماحمداعطایی 🌸 ✨ بهراویتخواهروهمسر ✨
#سبک_زندگی_با_کتاب ❤️🌱
#شهیدمحمدرضادهقانامیری
📚💚| @shahid_dehghan
2.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•[﷽]•
「📱|#استوری」
همه جور آمدنی رفتن دارد،
الا شهادت! 🥀
شهادت تنها آمدنِ بدون بازگشت است.
شهید که شدی، مےمانی...
یعنی خدا نگهت میدارد
تا ابد...🦋
11روز تا وصال🍂
#دمی_با_شهید
#یاد_شهدا_با_صلوات
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
🆔•| @shahid_dehghan |•
.[﷽].
#روایت
#سرِ_سربلند🌹
#قسمت_سوم
🍂🍂🍂🍂🍂🍂
برای رفتن عجله داشتی اما می.دانستی که به همین راحتی هم نیست. باید مهارتت تکمیل میشد. برای تکمیل مهارتت با یکی از هم دورهایهایت که نه ماه زودتر از تو مشغول آموزش شده بود قرار گذاشتی که تو به او موتور سواری یاد بدهی و در ازایش از او مباحث نجوم و بقیه چیزهایی که قبلا تدریس شده را یاد بگیری. خوب زرنگی کردی. فقط موتورسواری در برابر این همه اطلاعات؟ با همین زرنگ بازیها خودت را توی دل فرماندهها جا کرده بودی. از پیگیریهای تو حسابی کیف میکردند.
آنقدر سماجت به خرج دادی تا بالاخره اعزام شدی. به سوریه هم که رسیدی همراه مقداد نبودی. مقداد در گردان دیگری بود و دوستش مسئول گردان شما.
گاهی به مقداد سر میزدی و سر به سر هم میگذاشتید.
مقداد میگوید بساط شوخی و خندهتان همیشه برپا بود. اما نه در عملیات.ها. فضای عملیاتها جدی بود و پراسترس. احتمالا ان روزها خیلی به تو نزدیک نبوده که همچین چیزی میگوید . چون تاجایی که میدانم آقا تقی میگفت در سختترین شرایط هم بساط خنده و شوخی کردنتان برپا بوده.
11روزتاوصال
🍂🍂🍂🍂🍂🍂
#ادامه_دارد
#به_وقت_وصال
#یک_روز_بعد_از_حیرانی 📚
🆔•| @shahid_dehghan |•