کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
#محرم_آمد.... ◈| @shahid_dehghan
یا رب الحُسَین...
📝 به قلم #خواهر_شهید:
محرم هم رسید، این بار سفرت خیلی طولانی شده آقاپسر!!!
سال ۹۴ تنها محرم و هیات های تهران به دلت ماند...
میدانم... چیذر و ریحانه...
مادر اما لحظه به لحظه در مزار شهدای چیذر به یادت بود، گاه آهی می کشید و می گفت همه این جوانها شبیه محمدرضای من هستند، پس چرا محمدِ من بین آنها نیست؟
اشک چشمش را با پر شال عزای تو پاک میکرد، همان شالی که همسفرت شد...
سفرکرده ی عزیزتراز جانم!
امسال جایت بین سینه زنهای چیذر و ریحانه خالی ست، دلم برای هروله کردنت تنگ شده، برای دیدن قدوبالایت درحال سینه زنی اربابم...
یادم هست می گفت بعضی هیات ها شهید پرورند.
وقتی به او می گفتیم: در این هوای سرد، با موتور چرا راه دور می روی؟
می گفت: میرم هیاتی که شهید پروره!
نَفَس شهید توی هیات باشه، یه چیز دیگه ست، آقارسول می رفت هیات ریحانه، چیذر هم پر از شهیده، شاید منم مثل آقارسول عاقبت بخیر شدم و زیبا رفتم...
هم زیبا رفت، هم عاقبت بخیر شد، هم مثل آقارسول شد.
حالا پاره قلب من در چیذر آرام گرفته.
کاش می دانستم آن زمان که سر و سینه ات آشنا شد با تیر دشمنِ #سیدالشهدا(ع)، چه دیدی؟
سر بر دامن چه کسی گذاشتی؟
نمی دانم اگر آن لحظه را می دیدم، زنده می ماندم؟؟
پس عمه سادات چه کشید وقتی همه چیز را دید؟
حقا که درست گفتی:
#غم_شما_از_غم_ام_المصائب_کوچکتر_است
من بعد از تو، تاخت اسب بر بدن را ندیدم، بی حرمتی و تازیانه و سیلی ندیدم، وای از دل عمه سادات...
آهسته تر برو...
بذار منم باهات بیام.....
حسین دیگه نمی کِشه....
پاهام که پابه پات بیام....
#لا_یوم_کیومک_یا_اباعبدالله
#ماه_بزم_ارباب_بسم_الله
#چشم_براهم
#کربلا_شد_قتلگاه_زینب
#شکر_خدا_را_که_در_پناه_حسینم
#بی_برادری
#بگذریم
#محرم_آمد...
#التماس_دعا
◈| @shahid_dehghan
می دونی با اتوبوس بری بیان بدرقه ات، با تریلی برگردی بیان استقبالت یعنی چی؟
یعنی افتخار، یعنی عزت، یعنی غیرت، یعنی جمع همه خوبی ها!
#مهمان_داریم
🏴| @shahid_dehghan
بِسمــــِـ رَبِـــــّ الحُســـــَیْن
خرده نگیرید...
مادربزرگ می گفت: مادر هر وقت کارت گیر کرد روضه حسین بخوان براے خودت...
حسین جان سلام.
سالهاست کارم گیر کرده
اما،
نمی دانم روضه علی اصغر را بخوانم یا اڪبر را...
رباب را بگویم یا رقیہ،
از خیمہ یا گودال،
از آتش یا تشنگی،
فقط این را می دانم...
دستان عباس ڪہ بہ زمین افتاد، دستانت را بہ ڪمر گرفتی...
روضہ ام تمام.
می خواهم دعا ڪنم:
#یارب_الحسین_بحق_الحسین
#اشف_صدر_الحسین
#بظهور_الحجة
•┄═•🏴•═┄•
@shahid_dehghan
•┄═•🏴•═┄•
🔷🍃دغدغه حجاب داشت...
می گفت یه چادر از حضرت زهرا (س) به خانم ها ارث رسیده است چرا بعضی ها لیاقتِ داشتن این ارثیه دختر پیامبر (ص) را ندارند.😔
•┄═•🏴•═┄•
@shahid_dehghan
•┄═•🏴•═┄•
•┄══❝سـلـام❞══┄•
#صبحتون_شهدایی
شهید محمدرضا دهقان
ذکر روز شنبه:
یا رب العالمین
100 مرتبه
•┄═•🏴•═┄•
@shahid_dehghan
•┄═•🏴•═┄•
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
•┄═•🏴•═┄• @shahid_dehghan •┄═•🏴•═┄•
✨
🌹•|بِسمِ رَبِّ الشُّهَداء|•🌹
🌹🍃تازه یه تصادف سخت کرده بود و شده بود سوژه ی اون روزها؛ پشت کمرش کشیده شده بود روی آسفالت خیابان و از اصطکاک کمرش سوخته بود️.
🌹🍃نمیتونست کمرش رو خم کنه برا همین اگر هوس آب میکرد باید یکی اینطوری آبش میداد که هم آبش میدادیم و هم حسابی سر به سرش میذاشتیم😁
🌹🍃🍃🍃تو همون ایام بود که بهش گفتم واقعا این دفعه داشتی میمردیا...
⚜❤️⚜ دسـت کرد تو جیـبش و کـیف پولـش رو درآورد یه ڪـاغذ درآورد گفــت این وصیـت ناممه هروقـت بگـن بیـا بـرو آمــادم!!!😔
👈فـرق ما و شـهدا اینه که ما از اهـالی حرفــیم و آنها از اهالی عمــل...
🔺نقل از دوست #شهید_محمدرضا_دهقـآن_امیری
•┄═•🏴•═┄•
@shahid_dehghan
•┄═•🏴•═┄•
بند بند تو که پاشید خودم فهمیدم
از روی قامت تو رد شده هر رهگذری
#حضرت_قاسم
•┄═•🏴•═┄•
@shahid_dehghan
•┄═•🏴•═┄•
آنقدر عمیق شدی توی دلم
که اصلانیازی به کلمه نیست...💔
#عکس_تازه_با_دلنوشته_خواهرانه...
#شبتون_شهدایی🌙
•┄═•🏴•═┄•
@shahid_dehghan
•┄═•🏴•═┄•
•┄══❝سـلـام❞══┄•
#صبحتون_شهدایی
شهید محمدرضا دهقان
ذکر روز یکشنبه:
یا ذی الجلال و الاکرام
100 مرتبه
•┄═•🏴•═┄•
@shahid_dehghan
•┄═•🏴•═┄•
12_3_Abuzar_biokafi_(Shabe_20_Moharam)_(www.rasekhoon.net).mp3
2.91M
گریم میگیره برای تک تک کربلا نرفته ها...💔
🎤حاج ابوذربیوکافی
•┄═•🏴•═┄•
@shahid_dehghan
•┄═•🏴•═┄•
▪️ #شهید_رسول_خلیلی:✨
«در روضه های ارباب و مجالس عزاداری اهل بیت (ع) مرا فراموش نکنید.
برایم بسیار دعا کنید بسیار...»❤️
•┄═•🏴•═┄•
@shahid_dehghan
•┄═•🏴•═┄•
#طفل_آفتاب!!
چه تقدیری داشتی، طفل آفتاب!
درست لحظه ای آمدی که:
زمین در تیر رس نگاه سرد زمستان بود،
و در اسارت شیطان.
درست یک گام مانده به آغاز فراخوان بزرگ عشق و حماسه، آمدی؛
لحظه ای که تاریخ، در آستانه یک اتفاق سرخ بود.
... و تو هم به ضیافت عشـ💚ـق رفتی.
«قنداقه ات» را «اِحرام» خویش کردی و راهی «خانه دوست» شدی
به نیمه های حجّت که رسیدی
تقدیر این شد که پدر
حج نیمه تمامش را در کربلا کامل کند
بسیاری، حسین علیه السلام را که «باطن کعبه» بود، رها کردند و مسافر کربلا نشدند
اما تو ـ که از قبیله عشقی ـ
پشت به قبله قبیله نکردی
تا در «کربلا»، «حاجی» شوی
«شش ماه» برایت کافی بود
تا «کربلا»یی شوی
«شش ماه» کافی بود
تا از بند «ناسوت» برهی
ـ اگرچه آن «شش ماه» هم زمینی نبودی ـ
با یک حنجره «شش ماهه»
همه تاریخ را تکان دادی
با یک قلب «شش ماهه»
به تقدیر آسمانی خویش دل سپردی
یک گام «شش ماهه» برداشتی
تا به «ملکوت» رسیدی
«علی اصغر» بودی،
اما دلت بزرگ بود
گام هایت بلند بود ـ برای عروج به ملکوت ـ
خدا خواست تو بیایی
ـ درست، لحظه ای که تاریخ، در آستانه یک اتفاق سرخ بود ـ
و تو اتفاق افتادی
نگاه سبزت را روانه چشم اندازی سرخ کردی
و چشم به راه یک روز ماندی؛
روزی که قنداقه امروز و «لباس احرام» فردایت
بوی «شهادت» بگیرد
@shahid_dehghan🌹
جايت خالى
هوا چهقدر
براى داشتنت
خوب است...
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیرے
#شبتون_شهدایی🌙
•┄═•🏴•═┄•
@shahid_dehghan
•┄═•🏴•═┄•
•┄══🏴❝سـلـام❞🏴══┄•
#صبحتون_شهدایی
شهید محمدرضا دهقان
ذکر روز دوشنبه:
یا قاضی الحاجات
100 مرتبه
#سلام_بر_محرم
•┄═•🏴•═┄•
@shahid_dehghan
•┄═•🏴•═┄•
Shab06Moharram1397[07].mp3
9.58M
🎙شعری برای نوجوانان عاشورایی: «فهمیده»های عاشق سیدعلی ماییم (زمینه)
🔺بانوای: حاج میثم مطیعی
•┄═•🏴•═┄•
@shahid_dehghan
•┄═•🏴•═┄•