eitaa logo
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
7.6هزار دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
3.3هزار ویدیو
69 فایل
﷽ [ مـن شنیـدم سـر عشـاق به زانـوے شمـاست و از آن روز سـرم میـل بریـدن دارد ] • ↫زیر نظر خانواده‌‌ محترم‌ شهید "تنھا کانال‌ رسمی‌ شهید در پیامرسان‌ ایتا" 📞| روابط عمومی مجموعه شهید دهقان: 🆔| @Ghoqnooos_7494
مشاهده در ایتا
دانلود
•┄══❝سـلـام❞══┄• #روزتون_شهدایی شهید محمدرضا دهقان ذکر روز یکشنبه: یا ذی الجلال و الاکرام 100 مرتبه •┄═•🏴•═┄• @shahid_dehghan •┄═•🏴•═┄•
•┄═•🏴•═┄• @shahid_dehghan •┄═•🏴•═┄•
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
•┄═•🏴•═┄• @shahid_dehghan •┄═•🏴•═┄•
میگویند: کربلا قسمت نیست،دعوت است!! خدایا…. من معنی قسمت و دعوت را نمیدانم! اما تو…. معنی طاقت رامیدانی…مگر نه؟ دل من لک زده تا کنج حرم بنویسند مرغکی ناله کنان میل پریدن دارد رخ یوسف اگرم هر چه که زیباست ولی چهره نه، نام شما دست بریدن دارد من شفا یافته ی لطف شما هستم وبس شکر " باذکر حسین " قلب، تپیدن دارد همه زوار تو بی دلشده بر می گردند دل بی دلشدگان به چه خریدن دارد هر کجا می نگرم عکس حرم میبینم این ره خانه عشق است، دویدن دارد دم محشر که حسین بن علی وارد شد حال و روز دل عشاق، چه دیدن دارد @shahid_dehghan
در تربیت فرزندانم سعی کردم با آنها حرف بزنم و از روش و منش شهدا و خاطرات گذشته برایشان بگویم. حتی مجبورشان میکردم که حرف بزنند و ساکت نباشند. البته که بزرگتر شد، شاید خیلی از حرف هایش را نمی گفت. اما من آرام آرام از زیر زبانش بیرون می کشیدم تا حرف بزند. به این شکل فاصله ها بینمان کمتر می شد. نقل شده از ۱۶ @shahid_dehghan
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
🍃♥️| @shahid_dehghan
این هم از گذر روزها رسید ماییم و حسرت قدم پاپیاده ها صدها فرشته آمده و بوسه میزنند بر گام های محترم پاپیاده ها... از نایب الزیاره گی دوستان خوشیم لطفی رسیده از کرم پاپیاده ها... 🍃♥️| @shahid_dehghan
🍃|زیارت مزار مطهر شهیدمحمدرضادهقان ❤️|ارسالی از 🍃💔 @shahid_dehghan
•┄❁❁┄• فرستـادن پنج بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در «عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر ‌شهید ♥️ •┄═━❝🏴❞━═┄• @shahid_dehghan •┄═━❝🏴❞━═┄•
از #دنیا ڪہ بگذریم از همان... #دلبستگے هایمان همان خودِ خودمان..! از همہ ے اینها ڪہ گذشتیم... تازه مے شویم #لایق ... لایق #شهادت ... #شبتون_شهدایی🌙 @shahid_dehghan
•┄══🏴❝سـلـام❞🏴══┄• #روزتون_شهدایی شهید محمدرضا دهقان ذکر روز دوشنبه: یا قاضی الحاجات 100 مرتبه •┄═•🏴•═┄• @shahid_dehghan •┄═•🏴•═┄•
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
👆🍃| #وصـــال_حــسینے فایل بروشور جهت چاپ و پخش بین زائران در مسیر پیاده روی #اربعین🌸 #نایب_الزیارة
🍃💛| در تمام زندگی بیست ساله اش، یک بار برات کربلا را گرفت. هر چند پایان عمر این دنیایی اش، مصادف شد با سر گذاشتن بر دامن مادر سادات (س) و شب زیارتی حضرت سیدالشهداء (ع) و مهمانی ارباب در کربلا. ماه مبارک رمضان سال نود بود که بین الحرمینی شد برایمان... حرکت ساعت نُه صبح بود ما احتمال می دادیم که به تعویق افتد، لذا سحری خوردیم... از همان ابتدای سفر در اتوبوس، با اینکه هم سفرها را نمی شناخت، ملحق شد به جوانهای ته اتوبوس. دیگر اول اتوبوس پیدایش نشد. حدود ساعت یازده صبح بود که از حد ترخص گذشتیم. همان موقع بود که از ته اتوبوس آمد کنار مادر و گفت: «خب دیگه! وقت افطاره!» - محمد! ما سحری خوردیم! لااقل بذار وقت ناهار بشه! _ «نه دیگه! حد ترخص گذشت. خدا اجازه داده بسه دیگه! شما طولانیش نکن!» و شروع کرد به افطاری خوردن! یکی از ویژگی های بارزش همین بود؛ فقط از یک نفر خجالت می کشید، از یک نفر به طور کامل اطاعت می کرد، محدودیت های یک نفر را بی چون و چرا می پذیرفت و واقعا به آن پایبند بود. وقتی در کاری جواز از پروردگارش داشت، محدودیتهای سخت گیرانه ی سایرین را قبول نمی کرد. وقتی شرع به او اجازه ی کار درستی را می داد، برای عرف و نگاه مردم، خواست بقیه ارزش قائل نبود. _ «از خدا جلو نزنید!!!» ✍ به قلم خواهر 💚 🍃💛| @Shahid_Dehghan
بخنــد جانا ڪہ لبخنــد تو در قاب دلم نقش بستہ است اما حرفـــ من این است ڪاش این لبخنــد لبخنـد رضایتــــ باشد... #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری💚 @shahid_dehghan
•┄❁❁┄• فرستـادن پنج بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در «عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر ‌شهید ♥️ •┄═━❝🏴❞━═┄• @shahid_dehghan •┄═━❝🏴❞━═┄•
#هدفش که معلوم شد #راهش را که شناخت دیگر به دنیا اجازه نداد سد راهش شود📛 از آن گذشت. #شبتون_شهدایی🌙 •┄═•🌙•═┄• @shahid_dehghan •┄═•🌙•═┄•
•┄══❝سـلـام❞══┄• #صبحتون_شهدایی شهید محمدرضا دهقان ذکر روز سه شنبه: یا ارحم راحمین 100 مرتبه •┄═•🏴•═┄• @shahid_dehghan1 •┄═•🏴•═┄•
•┄═•💔•═┄• @shahid_dehghan •┄═•💔•═┄•
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
•┄═•💔•═┄• @shahid_dehghan •┄═•💔•═┄•
💠تا آخر بخوانید (هو الحَقُّ المُبین) همیشه روضه شنیده ایم ️اما هم عالمی دارد... 💢صحنه اول: محمدرضا از تماس گرفته️؛ پشت تلفن التماس میکند: -مامان! توروخدا دعا کن بشم. +تو شو، شهید میشی... -به خدا دیگه خالص شدم. دیگه یه ذره ناخالصی تو دلم نیست. +پس شهید میشی🕊. _ حالا که راضی شدی، دعا کن برگردم. 💢صحنه دوم: مهمان شدیم. قرار است بدنِ پاره جگرمان را تحویل بگیریم و وداع کنیم. بعد از روز دلتنگی، با خودم گفتم محکم در آغوشش می گیرم و التماسش میکنم سلام و ارادت و دلتنگی مرا به برساند. اما... ⇜ به سینه اش دست نزن. ⇜نمی شود در آغوشش بگیری. ⇜صورتش را آرام ببوس و اذیتش نکن. ⇜به زیاد دست نزن. مضطر به روی ماهش نگاه کردم و پرسیدم: ! چه کردی با خودت؟؟ 💢صحنه سوم: شب قبل از است. مادر بی تاب شده، قرار ندارد. دست به دامان شهدای شدیم . مادر با همرزم محمدرضا در کهف خلوت کرده: _ بگو محمد چطور شهید شد؟ +بگذرید... _ خودش گفت دوست دارد بی سر برگردد. +همانطور که دوست داشت شد؛ و ... 💢صحنه چهارم: برای بدرقه اش نشسته ایم کنار منزل جدیدش بی ترس و بی درد و آرام. متحیر ایستاده و این پا و آن پا می کند، _ پس چرا نمیخوانی؟ _ نیست که تکان دهم و تلقین بخوانم... 🔸حالا میدانیم ⇜اربا اربا یعنی چه ⇜ یعنی چه، ⇜ یعنی چه، ⇜ یعنی چه 🔹از تو ممنونیم که به اندازه بال مگسی، سیدالشهدا را به ما چشاندی، گوارای وجودت نازنینم. 🌾آسان و سختِ عشق، سوا كردنى نبود! 🌾ما نيز مهر و قهر تو در هم خريده ايم •┄═•💔•═┄• @shahid_dehghan •┄═•💔•═┄•
#جهاد_فرهنگے👌☝️ خرماگرفـــته بود دستش به تڪ تڪ بچـــه ها تعــارف مےڪرد. +گفتم:مرسے +گفت:چے گفتے؟ +گفتم:مرسے ایستاد و گفت: دیگــه نگو مرسے؛ بگو خدا پدر مـــادرتو بیامرزه. #حاج_احمد_متوسلیان @shahid_dehghan
💌| پست اینستاگرامی #مادر_شهید.... 💌🍃| @shahid_dehghan
💌| استوری #خواهر_شهید.... 💌🍃| @shahid_dehghan
•┄❁❁┄• فرستـادن پنج بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در «عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر ‌شهید ♥️ •┄═━❝🏴❞━═┄• @shahid_dehghan •┄═━❝🏴❞━═┄•
کُن نظري که تشنه‌ام، بهر وصال عـشـق تـو 🌺شبتون شهدایی🌺 •┄═•🌙•═┄• @shahid_dehghan •┄═•🌙•═┄•
•┄══🏴❝سـلـام❞🏴══┄• #صبحتون_شهدایی شهید محمدرضا دهقان ذکر روز چهارشنبه: یا حی یا قیوم 100 مرتبه •┄═•🏴•═┄• @shahid_dehghan •┄═•🏴•═┄•
رواق منظر چــــشــــم من آشـــیانه توســت... کرم نما و فرود آ که خـــانه، خانه توســــت... #عکس_جدید_مزار_شهید_رسول_خلیلی 🍃🌸| @shahid_dehghan